فوتبال ایران وضعیت اسفناکی دارد و بدون تعارف هیچ امیدی هم به آینده آن نیست. وضعیت تیم های ملی نوجوانان، جوانان و امید ما در آسیا در کنار ناکامی تیم های باشگاهی ما در باشگاه های آسیا طی ۲ دهه اخیر و عدم قهرمانی در جام ملت های آسیا و عدم صعود به المپیک در ۴ دهه اخیر، همه و همه بیانگر پسرفت فاحش و ضعف محسوس فوتبال ایران است.
افکار: بی شک یکی از مهمترین دلایلی که سبب شده فوتبال ایران به حقیرترین جایگاه خود در تاریخ فوتبال آسیا برسد دخالت و ورود مستقیم افراد سیاسی و دولتی به این عرصه است. جایی که برخی از این افراد از آن به عنوان سکوی پرتاب خود به سوی شهرت و ثروت استفاده می کنند.
ورزش آن قدر زیبایی و جذابیت دارد که برخی از مدیران ریز و درشت سیاسی و غیر سیاسی راو سوسه میکند تا به هر نحو ممکن وارد این عرصه شوند و جالب تر آنجاست که وقتی وارد این ورزش می شوند دیگر خارج کردن آنها کاری دشوار و غیر ممکن خواهد بود.
در این بین برخلاف آنچه که در قوانین فیفا آمده است فوتبال حرفه ای در ایران پایه هایی دولتی داشته و بیشتر رفت و آمدها و انتصاب و اخراج ها نیز برپایه دستورات مقامات سیاسی است. در سال های اخیر نیز در بسیاری موارد شاهد دخالت دولت و شخص رئیس جمهور در مسائل ورزشی بوده ایم که به برخی از آنها اشاره می کنیم.
احمدی نژاد و سرخابی ها
رئیس جمهوری ایران بیش از آنکه به وضعیت فوتبال علاقه داشته باشد به اخبار مربوط به دو تیم پرطرفدار پایتخت می پردازد و هر از چند گاهی مدیران ورزش را در خصوص وضعیت این دو تیم مردمی بازخواست می کند. انتخاب مدیران این دو باشگاه نیز بی ارتباط با نظر شخص اول امور اجرایی کشور نیست و این مسئله از جلسات شبانه مدیران دو باشگاه با احمدی نژاد نشات گرفته است.
یکی از نمونه های آشکار حمایت رئیس جمهور از این دو باشگاه جلسه ماه گذشته علي فتح الله زاده و حبيب كاشاني،سرپرست هاي دو باشگاه استقلال و پرسپوليس با محمود احمدي نژاد بود که طی آن رئیس جمهوری این دو باشگاه مردمی را تاثیرگذار در افکار عمومی جامعه دانست و از مسئولان، دست اندرکاران و بازیکنان این دو باشگاه خواست تا الگوی فرهنگی مناسبی برای جوانان باشند.
از سوی دیگر کمتر از یک ماه به انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری باقی مانده بود که احمدی نژاد در یکی از شعارهای انتخاباتی خود ازواگذاری سهام دو تیم استقلال و پرسپولیس خبرداد و طی نامه ای به علی آبادی دستور واگذاری سهام باشگاههای ورزشی استقلال و پیروزی را به طرفداران آنها در راستای اجرایی کردن اصل ۴۴ قانون اساسی صادر کرد.
اما این امر با گذشت بیش از یک سال نیم، هنوز در حد همان شعار انتخاباتی باقی مانده و هیچ عملی از سوی مسئولین برای اجرایی کردن این طرح صورت نگرفته است. این در حالی است که دو باشگاه استقلال و پرسپولیس نه تنها در طی سه سال اخیر تراز مالی مثبت نداشته اند، بلکه به گفته کارشناسان میزان عمده ای بدهی در حساب های آنها به چشم می خورد، که به عنوان نمونه می توان به بدهی های میلیاردی باشگاه پرسپولیس اشاره کرد.
دخالت مستقیم در امور تیم ملی
یکی از مهمترین موارد ورود رئیس جمهوری به مسائل فوتبالی مربوط به بحث تقابل دایی و احمدی نژاد می شود. مقامات دولتي، كه كفاشيان را براي تحقق مطالباتشان رئيس فدراسيون فوتبال كرده اند، خوب مي دانند كه حملات دايي به كفاشيان در این چند ماه اخیر، حمله اي باواسطه به آنها است. اما در شرايط كنوني كه دايي محبوب تماشاگران پرسپوليس است، به صلاح آنها نيست كه خود را به ورطه مجادله با علي دايي بياندازند.
یکی از مهمترین دخالت های محسوس رئیس جمهور در فوتبال به نوروز سال ۸۸ باز می گردد. جایی که تیم ملی فوتبال ایران در حضور احمدی نژاد و در مقابل دیدگان ۱۰۰هزار تماشاگر از عربستان شکست خورد تا روز بعد علی دایی از کار برکنار شود.
البته دايي در نقد حذف كنندگانش از تيم ملي، فراتر از علي آبادي نرفت و هيچ اشاره اي به محمود احمدي نژاد نكرد. در این بین همین چند روز پیش بود که کفاشیان با حضور در برنامه نود از بسیاری از معادلات رخ داده در فوتبال پرده برداشت و عنوان کرد فوتبال کشور به خاطر منیت دو نفر تعلیق شد و هر کدام از آنها این فوتبال را به سمت خود می کشیدند.
وی یاد آور شد: در آن زمان فشار روی ما زیاد بود، رقابتهای مقدماتی جام جهانی نزدیک بود و هر کس گزینهای را مطرح می کرد که در آن شرایط آقای علی آبادی توصیه کرد، علی دایی را به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب کنیم!
دايي نه در ابتدای ايام بركناري از تيم ملي و نه در زمان مربیگری در پرسپولیس سخن صريحي درباره نقش احمدي نژاد در اخراجش از تيم ملي نگفت ولي در جريان انتخابات رياست جمهوري، با حمايت قاطعش از رقیب احمدی نژاد سعي كرد سخنان وی در فرداي ديدار ايران – عربستان را تلافي كند.
از طرفی دیگر بحث دوستی احمدی نژاد و مارادونا نزدیک بود فوتبال ایران را به فاجعه ای بزرگ نزدیک کند. وقتی عوامل فدراسیون فوتبال دوست ندارند مارادونا را به عنوان سرمربی تیم ملی به ایران بیاورند تنها راهی که می تواند مانع از تصمیم آنها شود روابط سیاسی است. مسئله ای که در ورزش کنونی ما نیز حرف اول را می زند.
در شرایطی که همه مدیران فدراسیون فوتبال بحث حضور دیه گو مارادونا در ایران را تکذیب می کنند احمدی نژاد حضور اسطوره آرژانتینی را به عنوان سرمربی تیم ملی مطرح می کند. این مسئله که به طور کامل نقض قوانین فیفا در آن وجود دارد در حالی از سوی رئیس جمهور کشورمان مطرح می شود که هیچ یک از فساد های اخلاقی روی زمین نمانده بود که مارادونا آن را انجام نداده باشد.
در این بین با فشار رسانه ای به وجود آمده و انتشار سابقه غیر اخلاقی دیگو تا حدودی احمدی نژاد در این بحث سکوت پیشه کرد تا شاید فدراسیون فوتبال یک مربی تمام عیار خارجی را برای هدایت تیم ملی پیدا کند.
احمدی نژاد و مدیریت ورزش
ماجرای تعلیق فوتبال ایران یکی از نکات سیاه ریاست جمهوری احمدی نژاد در زمنیه ورزش بود. فيفا و كنفدراسيون فوتبال آسيا در ماه اوت سال ۲۰۰۶ در جريان بركناري محمد دادكان، رئيس وقت فدراسيون قرار گرفت؛ اتفاقي كه براساس اساسنامه فيفا صورت نگرفته بود و فوتبال ايران را به دليل دخالت مسائل سياسي در امور اين فدراسيون و خدشه به قانون شماره ۱۷ و تبصرههاي آن، از حضور در كليه صحنههاي بين المللي محروم كرد.
در اقدام عجیب دیگری احمدی نژاد در حالی که فوتبال ایران به تازگی از تعلیق سال ۲۰۰۷ بیرون آمده بود به علی آبادی دستور داد تا در انتخابات فدراسیون فوتبال شرکت کند. همین امر سبب شد تا فیفا بار دیگر فوتبال ایران را تهدید به تعلیق نماید که بالاخره با فشار های همه جانبه رسانه ها شخص اول ورزش وقت دست از خودخواهی برداشت و کنار کشید.
از سوی دیگر همین چند وقت پیش بود که احمدی نژاد با حضوردر میان مردم پرشور استان مرکزی از انتقال یکی از تیم های لیگ برتری تهران به این استان خبر داد. فردای آن روز بود که از سوی رسانه ها اعلام شد که تیم نفت تهران به اراک می رود. هرچند این قضیه با شوک جدی بازیکنان و مسئولان تیم نفت تهران همراه شده بود اما برنامه نود وعادل فردوسی پور با به راه انداختن موجی حمایتی به انتقاد از تصمیم گرفته شده پرداخت و تا بحث درگیری لفظی با نماینده مردم این شهر پیش رفت.
این درحالی است که تجربه ثابت کرده که این گونه نقل و انتقالات غیر کارشناسی موجب نابودی برخی از این تیم ها شده است. به طور مثال پاس تهران در حالی که یکی از باشگاه های باسابقه و خوب لیگ برتر فوتبال کشورمان بود با انتقال به شهر همدان به عنوان یکی ازتیم های نیمه دومی در جدول رده بندی باشگاه های کشور لقب گرفت. وضعیت تیم های فوتبال صبا باتری و پیکان نیز همینگونه ادامه یافت تا اینکه این تیم ها که امکانات خوبی درتهران برخوردار بودند به شهرستان ها رفته و تا نابودی فوتبال خود پیش روند.
دراین بین وضعی که فوتبال کشور در حال حاضر به آن دچار شده و هیچ کس رغبت به تماشای بازی های این رشته را ندارد ماحصل تلاش های افراد سیاسی است که طی سال های اخیر عرصه ورزش را فضایی برای شهرت قرار دادند. تنها تقاضایی که می توان از رئیس جمهور کشور داشت این است که ایشان به امور کلان و مهم کشور پرداخته و کار فوتبال و ورزش را به دست اهالی آن بسپارند تا شاید کمی از ناکامی های این چند دهه اخیر فوتبال را شاهد باشیم.