زن جوان، قربانی داماد خارجی

نيما پس از گذشت مدتي مرا همراه خود به خارج برد و زندگي مشترک خود را شروع کرديم. اما افسوس که خيلي زود فهميدم عجب اشتباه بزرگي کرده ام. او به هيچ ارزش و عقيده اي پاي بندي نداشت و بويي از عاطفه و محبت نبرده بود.
کد خبر: ۱۵۰۷۲۹
|
۰۸ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۰:۴۸ 27 February 2011
|
9893 بازدید
|
۲
خراسان: پدر و مادرم از روي عکس تشخيص دادند که خواستگارم پسر خوبي است. آن ها بدون انجام تحقيق درست و حسابي جواب بله دادند و تاريخ عقد مشخص شد. خواهر نيما که مرا براي برادرش خواستگاري کرده بود مي گفت: او در يکي از کشورهاي اروپايي زندگي مرفهي دارد و روزهاي قشنگي در انتظارم است.

سهيلا در دايره اجتماعي کلانتري شهرک ناجاي مشهد افزود: ما مقدمات جشن عروسي را فراهم کرديم و با ورود نيما به فرودگاه، او مستقيم به محضر آمد و با هم ازدواج کرديم.

نيما پس از گذشت مدتي مرا همراه خود به خارج برد و زندگي مشترک خود را شروع کرديم. اما افسوس که خيلي زود فهميدم عجب اشتباه بزرگي کرده ام. او به هيچ ارزش و عقيده اي پاي بندي نداشت و بويي از عاطفه و محبت نبرده بود.

در آن شرايط من روزهاي بسيار سختي را پشت سر گذاشتم و در ديار غربت تنها کاري که از دستم برمي آمد اين بود که به خواهر شوهرم زنگ مي زدم و با لعن و نفرين مي گفتم تو که يک عمر با ما همسايه بودي چرا مرا به چنين جهنمي انداختي و ...!

اما با اين گلايه ها مشکل حل نمي شد و مجبور بودم بسوزم و بسازم. چند سال گذشت و شوهرم که به موادمخدر و مشروبات الکلي اعتياد داشت کارش را از دست داد. ما مدتي در بدترين وضع ممکن زندگي کرديم و در حالي به کشور خودمان بازگشتيم که ۳ بچه قد و نيم قد داشتيم .

به ناچار در يک طبقه از خانه پدر شوهرم ساکن شديم و نيما هم با اين بهانه که چون دست خالي برگشته است از اقوام و آشنايان خجالت مي کشد خودش را خانه نشين کرد. من با معرفي عمويم در يک شرکت مشغول کار شدم و سعي مي کردم خودم را از تير رس سوال هاي جور واجور اقوام مخفي نگه دارم.

زن ۳۵ ساله قطرات اشک را از روي گونه هايش پاک کرد و افزود: متاسفانه شوهرم به جاي آن که از اين همه بدبختي و سرافکندگي درس عبرت بگيرد و به فکر جبران اشتباهاتش باشد مرتکب خطاي ديگري شد.

از مدتي قبل متوجه شدم او با زني ارتباط برقرار کرده است. نيما بدون هيچ خجالتي مي گويد در زمان نوجواني عاشق اين زن بوده است و آن ها به يکديگر علاقه مند هستند!

سهيلا گفت: واقعا نمي دانستم در برابر اين شوهر خيانتکار چه خاکي بر سرم بريزم و از ترس آبرويم چيزي نمي گفتم تا اين که چند روز قبل در حالي که آماده شده بوديم چند روزي به مسافرت برويم نيما گفت از زن مورد علاقه اش دعوت کرده تا با ما به سفر بيايد.

من که ديگر تحمل اين زندگي نکبت بار را نداشتم و از اين که بايد از صبح تا شب به سر کار بروم و زحمت بکشم تا اين مرد بي مسئوليت پول توجيبي اش را بگيرد و خرج عياشي هايش کند قهر کرده ام و به خانه پدرم برگشته ام. مي خواهم از نيما طلاق بگيرم و خودم و ۳ بچه بي گناهم را نجات بدهم!
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳
بلیط هواپیما تبلیغ پایین متن خبر
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۲۶ - ۱۳۸۹/۱۲/۰۸
ما بالاخره نفهميديم زن دوم يعني خيانت؟ من كه فكر ميكنم خيانت رو اول خواهر شوهرش كرده بود، خيانت شوهر هم ندادن خرجي به زن، و استفاده كردن از دستمزد زن بيچاره بوده. بايد زودتر ازاينها طلاق ميگرفت ولي هنوز هم دير نيست.
برچسب منتخب
# قیمت طلا # مهاجران افغان # حمله اسرائیل به ایران # انتخابات آمریکا # ترامپ # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سردار سلامی
الی گشت
آخرین اخبار
قیمت امروز آهن آلات