ایران: زن جنايتكار كه هشت سال قبل با همدستي شوهرش سناريوي قتلي را طراحي و اجرا كرده و گريخته بود پس از سالها زندگي مخفيانه همزمان با دستگيري، فرزندش را به دنيا آورد.
اين جنايت هولناك نيمههاي شب 21 خرداد سال 81 زماني رخ داد كه مرد 27 سالهاي به نام شهريار – مقتول – به خانه زن جواني به نام مژگان در يكي از محلههاي جنوب تهران رفت. يك روز پس از اين ماجرا خانواده شهريار كه نگران سرنوشتش بودند راهي اداره 11 پليس آگاهي تهران شده و كمك خواستند.
شهرام – برادر مقتول – به مأموران گفت: شهريار در بازار توليدكننده پوشاك بود و چند سال قبل هم ازدواج كرده و زندگي آرام و راحتي داشت. شب قبل وقتي از محل كارم به خانه بازگشتم برادرم را هنگام صحبت با تلفن همراه ديدم. او پس از پايان تلفنش گفت امشب يكي از دوستانم به تايلند ميرود براي خداحافظي به ديدنش ميروم و برميگردم.
بدين ترتيب شهريار را به خيابان قصرالدشت رساندم. همان موقع هم برادرم با ديدن يك زن عينكي بلندقد كه مانتو و روسري به تن داشت پياده شد. به او گفتم منتظرش ميمانم اما قبول نكرد و گفت كه با تاكسي برميگردد. نيم ساعت بعد وقتي به خانه برگشتم دلشوره به جانم افتاد و بلافاصله با تلفن همراهش تماس گرفتم اما خاموش بود. به همين خاطر بيشتر نگران شدم. حالا هم حدود 24 ساعت گذشته و از برادرم هيچ خبري نداريم.
بدين ترتيب با شكايت اين خانواده تحقيقات ويژه براي كشف ردي از «شهريار» آغاز شد. اين در حالي بود كه كارآگاهان در جريان تحقيق از دوستان شهريار دريافتند او از مدتها قبل با زني به نام «مژگان» آشنا بوده و هر از گاهي به ديدنش ميرفته است. مأموران در ادامه تحقيقات مطمئن شدند «شهريار» شب حادثه مقابل خانه «فرشاد» - شوهر سابق «مژگان» - از برادرش جدا شده است.
بدين ترتيب «فرشاد» به اداره آگاهي احضار شد اما او ضمن اظهار بياطلاعي از سرنوشت «شهريار» گفت: سال 71 با مژگان ازدواج كردم و بعد از مدتي متوجه شدم كه اعتياد دارد. وقتي تمام تلاشهايم براي درمانش نتيجه نداد با داشتن يك پسر 3 ساله، طلاقش دادم و او هم براي ادامه زندگي به خانه مادرش در شهرستان رفت. او بعد از مدتي به تهران آمد كه مدت كوتاهي در خانهام پناهش دادم تا اينكه در يك بيمارستان مشغول كار شد. اما از آن زمان تاكنون از او خبري ندارم.
مأموران با كسب اين اطلاعات به محل كار مژگان رفته اما دريافتند او مدتي قبل اخراج شده است. تجسسهاي ويژه جنايي در اينباره ادامه داشت كه فرشاد هم به طور مرموزي ناپديد شد. با اين وجود پس از هشت سال رديابيهاي پليسي، زير نظر قاضي گيوكي ، رئيس شعبه 1156 دادگاه عمومي جزايي تهران مژگان و فرشاد در يكي از روستاهاي شمالي كشور شناسايي و دستگير شدند.
مژگان كه باردار بود و در آستانه وضع حمل قرار داشت در بازجوييها پس از اعتراف به جنايت گفت: به خاطر اعتياد شديد، مدتي از شوهرم جدا شده و چندي بعد با شهريار آشنا شدم. در حالي كه مدتي از رابطه ما گذشته بود شوهر سابقم متوجه موضوع شد و سرانجام با كمك هم نقشه قتل شهريار را طراحي كرديم. بدينترتيب طبق نقشه، شهريار را به خانه فرشاد كشانده و به تنهايي او را كشتم. حدود 2 سال جسدش را در خانه، داخل پودر آهك قرار داديم. سپس استخوانهايش را در بيابانهاي اطراف اصفهان رها كرديم.
مژگان در حالي سرگرم تشريح جزئيات جنايت بود كه به خاطر درد زايمان راهي بيمارستان شد و فرزندش را به دنيا آورد.
از سوي ديگر «فرشاد» كه چندي پس از جنايت همسر سابقش را به عقد خود درآورده بود ضمن اعتراف گفت: «من به تنهايي شهريار را به قتل رساندم و بعد هم با كمك مژگان جسد را به شمال كشور انتقال داده و آن را به دريا انداختيم. بعد هم زندگي مخفيانهمان را آغاز كرديم!»
در حال حاضر زن و شوهر در بازداشت هستند و تحقيق براي رفع ابهامها و شناسايي قاتل اصلي و كشف جسد ادامه دارد.