سرویس دفاع مقدس ـ دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام در آستانه سالگرد شهادت سردار شهيد حاج کاظم نجفی رستگار، به تبيين بخشي از ويژگي هاي شخصيتي اين فرمانده پرداخت.
به گزارش «تابناک»،
پايگاه اطلاع رساني دكتر محسن رضايي نوشت: وي در جمع عده اي از جانبازان و ايثارگران هشت سال دفاع مقدس گفت: در مرحله دوم عمليات بيت المقدس هنگامي كه با كمبود نيرو روبه رو شده بوديم به برادرمان احمد متوسليان گفتم كه ما بايد تيپي از دل لشكر حضرت رسول (ص) تشكيل دهيم. در آن زمان، فردي همچون حاج احمد متوسليان جايگاه بسيار والايي در بين نيروي هاي رزمنده داشت؛ بنابراین، به جاي اينكه خودمان درباره تشكيل تيپ و لشكر تصميم بگيريم، اين نوع تصميم گيري ها را به خودشان واگذار مي كرديم.
وی افزود: از طرفي نمي خواستيم آنها احساس كنند كه تكه اي از لشكر 27 محمد رسول الله (ص) جدا مي شود، زيرا باعث تضعيف لشكر مي شد. تيپ حضرت سيد الشهدا (ع) از نظر ابعاد تشكيلش، منحصر به فرد بود، چرا كه به جاي اينكه بيرون از لشكر تشكيل شود از داخل يك لشكر ايجاد شده بود.
محسن رضايي ادامه داد: در آغاز شهيد بزرگوار محسن وزوايي مأمور اين كار شد، اما پس از عمليات بيت المقدس شهيد رستگار فرمانده شد و بعد كه فرماندهان از لبنان برگشتند، تيپ 10 سيد الشهدا (ع) به طور مستقل تشكيل و در عمليات مسلم بن عقيل وارد عمل شد.
دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام با بيان اينكه در عمليات خيبر هم تيپ 10 سيدالشهدا (ع) وارد عمل شد اظهار داشت: پس از آن عمليات، ابهاماتي در بين فرماندهان پدید آمد، چون عمليات هايي كه پس از فتح خرمشهر مثل رمضان، والفجر مقدماتي والفجر 1 و خيبر كه به نتايج مطلوبي نرسيده بود، در بين برخي فرماندهان همچون شهيد رستگار و شهيد بهمني ابهاماتي به وجود آورده بود كه بايد به همين سبك به جنگ ادامه دهيم يا سبك ديگري را برگزینیم؛ بنابراین، اعتراضاتي در سپاه تهران شكل گرفت كه اين اعتراضات عمدتا درباره نحوه ادامه عمليات ها بود.
فرمانده کل سپاه در هشت سال دفاع مقدس، افزود: يك گروه سياسي هم با محوريت اكبر گنجي در پادگان امام حسين (ع) بود كه تلاش كردند، از اين اعتراضات به سود خودشان بهره ببرند؛ برای همین، در منطقه 10 سپاه ـ كه مركزش تهران بود ـ و پادگان حضرت وليعصر(عج) اعتراضاتي شكل گرفت.
محسن رضايي با بيان اينكه اكبر گنجي عمدتا به بيت آقاي منتظري وصل و به دنبال منافع سياسي خود بود، گفت: پس از اينكه امام راحل پيامي دادند، امتحان سختي شكل گرفت. آنهايي كه مانند شهيد رستگار و شهيد بهمني ولايي و پيرو امام (ره) بودند به فرمان امام تمكين كردند و به جبهه برگشتند و جنگيدند و گروهي ديگر امثال اكبر گنجي كه از همان آغاز هم امام را قبول نداشتند سپاه را ترك كردند و به جبهه هم نيامدند.
رضايي درباره خصوصيات شهيد رستگار گفت: زندگي شهيد رستگار نشان مي داد كه اين شهيد بزرگوار يك ولايتي آزاده بود و در عين اينكه ولايت پذير بود، اشكالات و معايبي را كه در صحنه جنگ و نبرد مي ديد، آشکارا طرح مي كرد و در حقيقت، شهيد رستگار به معناي واقعي يك ولايتي آزاده بود.
دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام افزود: آزادمنشي و آزادگي او مبناي ولايت پذيري او بود. به همين دليل بود كه هر مطلبي را كه حق مي دانست، پيگيري و دنبال مي كرد و هر مطلبي كه امام مي فرمود را نصب العين و راهنماي خود قرار مي داد.
رضايي با بيان اينكه لقب «رستگار» براي «شهيد كاظم نجفي رستگار» مناسب ترين لقب است، اظهار داشت: اين شهيد بزرگوار در زندگي به دليل پیروی از ولايت و امام راحل به رستگاري واقعي رسيد.
از سوی ديگر، شهيد رستگار در راه اندازي تيپ سيد الشهدا (ع) كه بعدها تبديل به لشکر 10 سيد الشهدا (ع) شد، نقش موثري داشت كه از نقش مديريتی بالايي در عمليات هاي مختلفي همچون والفجر مقدماتي، والفجر 1 و مسلم بن عقيل برخوردار بود.
وصيتنامه سردار شهيد «كاظم نجفي رستگار»:دوست دارم با بدني پارهپاره به ديدار سيدالشهدا(ع) برومبسم الله الرّحمن الرّحيمانا لله و انا اليه راجعونستايش خداي عزوجل را كه مرا از امت محمد ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ و شيعه علي ـ عليه السّلام ـ قرار داد و سپاس خداي را كه با آوردن حق از ظلمت به روشنايي و از طاغوت نجاتم داد و مرا از كوچكترين خدمتگزاران به اسلام و انقلاب اسلامي قرار داد.
اميدوارم كه خداوند متعال رحمت خود را نصيب بنده گناهكار خود بفرمايد و مرا به آرزوي قلبي خود، يعني شهادت في سبيلالله برساند كه تنها راه نجات خود ميدانم و آرزوي ديگرم اين است كه اگر خداوند شهادت را نصيب بنده گناهكار خود كرد، دوست دارم با بدني پاره پاره به ديدار الله و ائمه معصومين بهخصوص سيدالشهدا ـ عليه السّلام ـ بروم.
من راهم را آگاهانه انتخاب كردم و اگر وقتم را شبانهروز در اختيار اين انقلاب گذاشتم، چون خود را بدهكار انقلاب و اسلام ميدانم و انقلاب اسلامي گردن بنده حق زيادي داشت كه اميدوارم توانسته باشم جزء كوچكي از آن را انجام داده باشم و مورد رضايت خداوند بوده باشد.
پدر و مادر و همسر و برادران و خواهران و آشنايانم مرا ببخشند و حلالم كنند و اگر نتوانستم حقي كه بر گردن من داشتند ادا كنم، عذر ميخواهم براي پدر و مادر و خواهران و برادرانم از خداوند طلب صبر مينمايم و اميدوارم تقوا را پيشه خود قرار دهند.
از همسرم عذر ميخواهم كه نتوانستم حقش را ادا كنم و چه بسا او را اذيت فراوان كردم و از خداوند طلب اجر و رحمت براي او ميكنم كه در مدت زندگي صبر زياد به خاطر خداوند انجام داد و رنجهاي فراوان كشيد.
از تمام اقوام و آشنايان و دوستان طلب حلاليت و التماس دعا دارم؛ به علت وضعيت جنگ مدت سه سال كه در جبهه بودم، نتوانستم امر واجب خدا يعني روزه را انجام بدهم. همچنين در رابطه با خريد خانه به مبلغ 223 هزار تومان از علي تاجيك و 65 هزار تومان از حسين كاوكدو و 10 هزار تومان از حاج محمد علي دولابي قرض كردم و مبلغ 30 هزار تومان از همسرم كه خانه براي همسرم است و موتورم را براي جبهه در نظر گرفتم.
والسلام
كاظم نجفي رستگار
ساعت 9 شب مورخ 3 اسفند 1362
شرق بصره (جفير)