این روزها سالگرد تولد بزرگمردی است که در کشاکش روزهای پرتلاطم اوایل انقلاب، ولایت پذیری، ایستادگی بر سر اعتقادات و بصیرت را به اوج خود رساند و اجازه کوچکترین سوءاستفاده ای را به جریانات سیاسی منحرف نداد.
به گزارش «تابناک»، آیت الله سید محمود طالقانی، به دلیل روابط گسترده اش با گروه های گوناگون سیاسی، از موقعیتی ممتاز برخوردار بود و پس از آنکه با حکم حضرت امام(ره) به امامت جمعه تهران منصوب شد، از این موقعیت خود به بهترین شکل ممکن در راستای ایجاد وحدت و همدلی بین نیروهای انقلاب و جلوگیری از تفرقه و نفاق گروه های مغرض و منحرف بهره برد.
بنا بر این گزارش، سخنان سید مهدی طالقانی، فرزند مرحوم آیتالله طالقانی در اوج روزهای فتنه كه گفته بود: «پدرم از هر جریانی به غیر از جریان اصیل ولایت فقیه تبری میجست»، برای آنها كه قصد داشتند آن عالم وارسته را مصادره كنند، بسیار گران آمد.
اما به بهانه برگزاری نكوداشت آن مجاهد نستوه و به تعبیر امام(ره) ابوذر زمان، «khamenei.ir» گفت وگویی با فرزند او انجام داده تا خاطراتش را درباره رابطه صمیمانه رهبر معظم انقلاب با آیتالله طالقانی بگوید:
در شورای انقلابجلسات شورای انقلاب در جاهای گوناگونی تشكیل میشد؛ یعنی جای ثابتی نداشت. گاهی اعضای شورای انقلاب به جایی میآمدند كه ابوی ما مستقر بود. گاهی هم این نشست ها در منازل دیگران برگزار میشد. اگر جای دیگری بود، بیشتر مواقع من ایشان را میبردم و برمیگرداندم. یكی از آن روزهایی كه دولت موقت زمام امور را در دست داشت، جلسه شورای انقلاب در منزل شهید مطهری برگزار میشد.
در جلسات شورای انقلاب مسائل گوناگونی مطرح میشد. آن موقع قانونگذاری و تدبیر مسائل مربوط به انقلاب با شورای انقلاب بود. هنگام پایان جلسه رفتم تا ابوی را برگردانم. وقتی ایشان در ماشین نشستند، جملهای گفتند كه: «این سید عجب آدم خوشفكری است.» با خودم فكر كردم ایشان چه كسی را میگویند. پرسیدم: «آقا چه كسی را میگویید؟» گفت: «آقای خامنهای را میگویم.» مرحوم ابوی اگر از كسی حرف خوبی میشنید، حتماً تأیید میكردند و میگفتند. به همه هم میگفتند كه: «اگر مطلب خوبی از كسی میشنوید، حتماً تعریف كنید و اگر مطلب بدی میشنوید، تذكر بدهید.»
برخی در حق شریعتی جفا كردند، اما ...در رویكرد به روشنفكرها، بین رهبر معظم انقلاب و آیتالله طالقانی همسویی وجود داشت. در عین حال، ایشان انتقادهایی نسبت به بعضی از مسائل آن جریان نیز داشتند. هنگامی كه هنوز خط و خطوط تثبیت نشده بود و این جهتگیریها به وجود نیامده بود و هنوز مردم در راه مبارزه بودند، حسینیه ارشاد پایگاهی برای جوانها و تیپ روشنفكر بود.
رهبر معظم انقلاب بارها ـ تا پیش از اختلاف نظر شهید مطهری با مرحوم شریعتی ـ در نشست های حسینیه ارشاد شركت میكردند و در حالی كه بعضیها به شدت به مرحوم دكتر شریعتی جفا میكردند و با او مخالف بودند، آیتالله خامنهای، یكی از حامیان اصلی دكتر شریعتی بودند.
در بسیاری جاها ایشان از مرحوم دكتر شریعتی دفاع كردند. وقتی سخنرانی آیتالله خامنهای درباره دكتر شریعتی را میبینید، هم از نقاط قوت او میگویند و هم از نقاط ضعف او. اصل هم همین است؛ یعنی برای نقاط قوت از آن شخص باید حمایت كرد و نقاط ضعف را هم باید گفت، چون این انتقادها سازنده است.
دیدار در دادگاهدادگاه محاكمه مرحوم ابوی در سال 1342، ایشان را به ده سال حبس محكوم كرد. در آن زمان، این دادگاه موضوع پُرسر و صدایی شده بود. از آیتالله خامنهای شنیدم كه بارها در این دادگاهها شركت كرده بودند.
یكی از خاطرات ایشان از دادگاه ابوی این است:
«نخستین ملاقاتی كه با مرحوم طالقانی داشتم، در دادگاه تجدید نظر ایشان بود كه در همین پادگان عشرتآباد تشكیل شده بود. دادگاهی بود كه ایشان و بقیه سران نهضت آزادی را محاكمه میكردند. من از پیش، آیتالله طالقانی را میشناختم، اما با ایشان از نزدیك دیدار خصوصی نداشتم. سالهای 41 یا 42 بود كه من در آن دادگاه شركت كردم. آن موقع من تازه از زندان آزاد شده بودم و ایشان در زندان شنیده بودند كه من در زندان هستم، ولی من در قزلقلعه بودم، برای همین، همدیگر را ندیده بودیم.
در آن دادگاه، آقای طالقانی عصایی دست گرفته و نشسته بودند و دادگاه را به رسمیت نمی شناختند و برای همین، از خودشان دفاع نمیكردند. وقتی كه در دادگاه زنگ تنفس زده شد، آقایان برای اظهار ملاطفت به ما كه به عنوان تماشاچی دادگاه رفته بودیم، بلند شدند و به طرف ما آمدند. اینجا بود كه ما رفتیم و از نزدیك با مهندس بازرگان و اینها سلام و علیك كردیم.
در همین حین كه ما میرفتیم طرف اینها، دادستان از جایگاه خودش بلند شد كه برای تنفس به طرف دیگری برود. به آقای طالقانی كه رسید، خواست تملقی بگوید. این جالب بود كه اینقدر روحیه آقای طالقانی عالی بود كه دادستان خودش را محتاج این میدید كه به ایشان تملقگویی كند. آمد و یك جملهای گفت كه دقیقاً یادم نیست؛ به این مضمون كه من هم از خانواده روحانی هستم. آقای طالقانی با بیاعتنایی تحقیرآمیز همراه با طنزی به او گفتند که متأسفانه عین جملات ایشان هم دقیقاً یادم نیست، اما همینقدر یادم هست كه همه جمعیتی كه دور آقای طالقانی ایستاده بودند، قاهقاه به داستان خندیدند.
آن منش و روحیه را من از دادگاه در ایشان دیدم و این مقدمهای بود برای دیدارهای بعدی ما در سالیانی كه در زندان بودند. هر وقت كه من زندان نبودم، به دیدارشان میآمدم و در زندان از پشت میلهها صحبت میكردیم. پیغامهایی داشتند برای آقای میلانی در مشهد و برای جریانهایی كه ما غالباً در آنها شركت داشتیم. بعد هم كه از زندان بیرون آمدند، تماسهای زیادی داشتیم و همه برخوردها و دیدارهای من با آیتالله طالقانی تا روزهای آخر زندگیشان، همان روحیه را كه در نخستین دیدار در دادگاه دیدم، تقویت میكرد.»
این كتاب را ترجمه كندر نشستی كه دوشنبهها در خدمت رهبر معظم انقلاب بودیم، میفرمودند: «مرحوم ابوی اطلاعات خوبی داشت.» در همان زمان كه ظاهراً دادگاه بودند یا هنوز دستگیر نشده بودند، گفته بودند آقای طالقانی كتابی به نام «ثورةالحسین(ع)» به من داد تا ترجمه كنم. من هم خواندم و خیلی از آن استفاده كردم.
یكی از مسائلی كه از مادرم شنیدم، این بود، گاه كه پیش میآمد، آیتالله خامنهای دو سه روزی از تبعید مرخصی داشتند تا به تهران بیایند و به مشهد بروند، حتماً سری به منزل ما میزدند و با آیتالله طالقانی مشورت میكردند. منزل آمیرزا خلیل كمرهای و استاد امیری فیروزكوهی هم نزدیك منزل مرحوم ابوی بود. شنیده بودم گاهی كه به دیدن مرحوم امیری فیروزكوهی میآمدند، آیتالله طالقانی هم به منزل كمرهای میرفتند و در آنجا همدیگر را میدیدند.
مورد مشورتیكی دو بار هم ابوذر بیدار مرقومه كرد كه بسیاری از علما و مراجع قم در زمانی كه ایشان تبعید بودند و پیش از آن كه میخواستند ایشان را تبعید كنند، اعلامیه داده و از ایشان حمایت كرده بودند. وقتی آیتالله طالقانی از تبعید برگشتند، قرار بر این شد كه ایشان با تكتك آن آقایان ارتباط برقرار كند و از آنها تشكر كنند. آیتالله خامنهای مورد مشورت آیتالله طالقانی بودند برای بازدید از این علما و مراجع عظام.
البته یادم میآید ابوی خوششان نمیآمد كه بعضیها را ببینند. آقای بیدار میگوید در نخستین دیداری كه آیتالله طالقانی مرا خواستند و به خانهشان رفتم، دیدم آیتالله خامنهای هم آنجا هستند. بحثشان این بود كه چگونه پاسخ كسانی را بدهند كه از ایشان در اعلامیهها یا به صورت شفاهی حمایت كرده بودند و یا آقازادههاشان را برای حمایت از ایشان فرستاده بودند و چگونه از ایشان تشكر كنند. یا چگونه و با چه ارجحیتی سراغ بعضی از این آقایان بروند. مورد مشورت ایشان درباره این مسائل، آیتالله خامنهای بود و یكی دیگر از آقایان.