آواز قناري‌ها، دزدشان را لو داد

اين پليس بازي چند دقيقه‌اي بيشتر طول نكشيد چون جوان همسايه آنها بود و مرد خودش را پشت در خانه آنها رساند و گوشش را به در چسباند. لحظاتي خبري نبود اما بعد صداي خفيف آواز قناري‌هايش را از داخل خانه شنيد و بعد به كلانتري زنگ زد.
کد خبر: ۱۵۳۳۸۴
|
۲۲ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۰:۰۰ 13 March 2011
|
4374 بازدید
تهران امروز: پسر جواني به جرم دزديدن 18 قناري از يك مغازه پرنده‌فروشي دستگير شد.

صاحب اين مغازه پرنده‌فروشي كه در منطقه رازي قرار دارد، چند روز قبل وقتي داشت كركره را بالا مي‌كشيد متوجه شد كه صداي آواز قناري‌هايش به گوش نمي‌رسد و وقتي داخل آنجا شد ديد كه قفس‌هاي قناري‌هاي نازنينش خالي است اما فنچ‌ها و مرغ‌عشق‌ها سرجايشان در قفس‌ها ورجه وورجه مي‌كنند و كسي به آنها دست نزده است. پرنده‌فروش كه شوكه شده بود، بعد از لحظاتي به كلانتري رفت و دزدي قناري‌هايش را گزارش كرد.

ساعتي بعد كه او داشت با ناراحتي به پرنده‌هاي ديگرش آب و دانه مي‌داد، جواني با ظاهري نامرتب وارد مغازه او شد و از او پرسيد كه آيا قفس اضافه براي فروش دارد يا نه! مرد گفت كه اينجا فقط پرنده‌فروشي است نه قفس فروشي و اگر مرغ عشقي چيزي مي‌خواهد به او مي‌دهد. جوان دوباره اصرار كرد كه فقط و فقط قفس مي‌خواهد و بعد از آنجا بيرون رفت. با ديدن اين اتفاق در يك لحظه در سر مرد جرقه‌اي زده شد و به او و رفتارش شك كرد. به سرعت در مغازه را بست و او را تعقيب كرد.

اين پليس بازي چند دقيقه‌اي بيشتر طول نكشيد چون جوان همسايه آنها بود و مرد خودش را پشت در خانه آنها رساند و گوشش را به در چسباند. لحظاتي خبري نبود اما بعد صداي خفيف آواز قناري‌هايش را از داخل خانه شنيد و بعد به كلانتري زنگ زد. لحظاتي بعد پسر كه مشغول سر و كله زدن با قناري‌ها در داخل خانه بود، صداي زنگ را شنيد و مادر پيرش كه ديد او بي‌خيال است و همچنان با قناري‌هايي كه مي‌گويد از دوستانش امانت گرفته، بازي مي‌كند به او تاكيد كرد كه زودتر برود و در را باز كند چون او پايش درد مي‌كند.

وقتي جوان در را باز كرد، پشت در مامور كلانتري و مرد پرنده‌فروش را ديد و خشكش زد. پرنده‌فروش و مامور وارد خانه شدند و آواز قناري‌ها را شنيدند. جاي انكار نبود چون ممكن بود مامورين، 18 قناري را گرفته و ضميمه پرونده او كنند. بنابراين به دست و پاي پرنده‌فروش افتاد تا او را ببخشد و قناري‌هايش را ببرد انگار كه نه خاني آمده و نه خاني رفته است. مادر پير هم كه تازه فهميده بود پسرش چه دسته گلي به آب داده به پرنده‌فروش التماس كرد كه از سر تقصير پسر ناخلفش بگذرد.

به هر حال پرونده به دادسرا رفت. اين پسر 23 ساله به بازپرس پرونده گفت كه از بچگي به پرنده‌بازي علاقه داشته است و چند كبوتر هم دارد و روزي دو، سه ساعت به بالاي پشت‌بام مي‌رود و آنها را پر مي‌دهد و پروازشان را تماشا مي‌كند. او گفت كه از مدتي قبل گاه و بيگاه به در مغازه پرنده‌فروشي اين مرد مي‌رفته و از پشت شيشه قناري‌هايش را مي‌ديده و به آوازشان گوش مي‌داده است اما چون به شيشه هم اعتياد داشته نمي‌توانسته پول كافي را براي خريدن اين قناري‌هاي گرانقيمت جور كند تا اينكه يك شب از نورگير مغازه به پايين مي‌آيد و قناري‌ها را مي‌دزد و با خود مي‌برد! او همين‌طور از مرد شاكي خواست كه اگر به او رحم نمي‌كند، لااقل دلش به حال كبوترهاي او كه بي‌آب و دانه مانده‌اند بسوزد و او را به كبوترهايش ببخشد!

گفته‌ مي‌شود كه اين التماس‌ها و صحبت‌هاي مادر پير و بيمار اين پسر با صاحب قناري‌ها، سرانجام نتيجه داد و او شكايت خودش را پس گرفته است.
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳
بلیط هواپیما تبلیغ پایین متن خبر
برچسب منتخب
# قیمت طلا # مهاجران افغان # حمله اسرائیل به ایران # انتخابات آمریکا # ترامپ # حمله ایران به اسرائیل # قیت دلار
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات