خراسان: پدرم کارمند يکي از ادارات بود و ما زندگي قشنگي داشتيم اما ارتباط مخفيانه او با زني فاسد باعث شد تا کم کم به دام مواد مخدر بيفتد و روزي که پليس، پدرم را با آن زن فاسد به اتهام رابطه نامشروع دستگير کرد مادرم تقاضاي طلاق داد و از او جدا شد.
من ۳ سال با مادرم زندگي کردم و با اين که آن موقع ۹ ساله بودم اما هر شب شاهد گريه هاي پنهاني اش بودم تا اين که مادرم با مردي ازدواج کرد اما در سفري که براي ماه عسل به شمال رفته بودند هر دوي آن ها در حادثه رانندگي جان خود را از دست دادند و من به ناچار به خانه پدرم برگشتم.
متاسفانه پدرم با همان زني که عامل بدبختي بود زندگي مي کرد و در منجلاب اعتياد دست و پا مي زد. او و نامادري ام، من بدبخت را نيز در سن ۱۲ سالگي به دام مواد مخدر انداختند و از آن موقع به شيره ترياک آلوده شده ام.
دختر نوجوان در دايره اجتماعي کلانتري سيدي مشهد افزود: خانه ما پاتوق افراد لاابالي و بي سروپا شده بود و من ۳ سال را به هر سختي که بود پشت سر گذاشتم تا اين که از چندي قبل توسط نامادري ام به فساد اخلاقي کشانده شدم. از اين وضعيت و زندگي نکبت بار خيلي رنج مي بردم و دنبال راه نجاتي مي گشتم اما چاره اي نداشتم جز اين که با بدبختي هايم بسوزم و بسازم. ولي بالاخره کاسه صبرم لبريز شد و امروز صبح وقتي فهميدم پدرم و نامادري ام با دريافت پول از فردي شيطان صفت مي خواهند به بهانه مسافرت مرا در اختيار او قرار دهند به گريه افتادم و براي گلايه به سراغ پدرم رفتم. افسوس که نمي دانستم غيرت و مردانگي او در آتش اعتياد خاکستر شده است.
پدرم خيلي خونسرد گفت: اين آقا مي خواهد يک ماه به مسافرت برود و تو مي تواني در اين سفر روحيه اي عوض کني، برو و خوش باش و ...!
من که ديگر تحمل اين همه تحقير و فلاکت را نداشتم از خانه فرار کردم و به اين جا آمدم تا کمکم کنيد. واقعيت اين است که تمام بدبختي هاي ما از هوسراني پدرم و ارتباط او با زني فاسد شروع شد و من قرباني اين اشتباهات شده ام.
در خور يادآوري است با پي گيري کارشناس اجتماعي کلانتري سيدي مشهد، اقدامات حمايتي لازم از اين دختر نوجوان به عمل آمده است.