سرویس دفاع مقدس ـ سینمای دفاع مقدس در سال 1389 آنگونه که باید و شاید، جلوهای نداشت و چراغی بود که کمسو درخشید.
به گزارش «تابناک»، در سال گذشته، فیلمهای حوزه دفاع مقدس که در جشنواره 28 فیلم فجر به نمایش درآمدند، همچون زمهریر (علی روئینتن)، بدرود بغداد (مهدی نادری نجف)، کیمیا و خاک (عباس رافعی) و شکارچی شنبه (پرویز شیخطادی) اکران نشدند و زخم شانه حوا (حسین قناعت) نیز چندان اکرانی ندید، ولی فیلمهای «عصر روز دهم»، «بیداری رویاها»، «شب واقعه» و «نفوذی» به اکران دست یافتند و اگر «دموکراسی تو روز روشن» را نیز فیلم دفاع مقدس بدانیم، بر این فیلمها افزوده میشود.
با نگاهی گذرا به فیلمهای به نمایش درآمده، میتوان به تنوع موضوعی آنها اشاره داشت:
فیلم شب واقعه (شهرام اسدی) با فیلمنامهای که بر پایه واقعیت نوشته شده بود، مهمان سینماهای کشور شد؛ فیلمی که شاید در صحنههای جنگی آن، جلوههای ویژه آنچنانی دیده نشد، اما داستان فیلم که روایت حماسه
شهید دریاقلی سورانی بود، جذاب و دوستداشتنی ساخته و پرداخته شد.
موضوع فیلم «شب واقعه» از چهل روز پس از آغاز جنگ تحمیلی در حوالی «بهمنشیر» آغاز میشود. دریاقلی (که حمید فرخنژاد آبادانی به خوبی نقش او را بازی کرده است)، یک اوراقچی است که تنها به خودش میاندیشد و حتی پسرش را که اسلحه به دست گرفته تا با دشمن بجنگند، منع میکند و ظاهرا با خیال راحت و آسوده در شرایطی که آبادان، زیر آتش دشمن است و هر لحظه سقوط، آن را تهدید میکند، به فکر لوازم یدکی است اما وقتی که پیاده شدن نیروهای دشمن را در حوالی بهمنشیر میبیند، غیرتش زنده میشود و با تنی مجروح، خود را به نیروهای ایرانی میرساند تا موضوع را اطلاع دهد.
پس از آن، وی را به بیمارستان میبرند، اما او از بیمارستان میگریزد و برای آنکه نقطه اصلی حمله عراقیها را به رزمندگان نشان دهد، خود را به آنان میرساند و در همانجا دوباره تیر میخورد و در مسیر انتقال به تهران برای مداوا، به شهادت میرسد.
«شب واقعه» که محصول مؤسسه فرهنگی ـ هنری «شاهد» است، با اشاراتی به زندگی دریاقلی، نمونهای از تحول روحی انسانهای جنگ بود؛ همانند آنچه پیش از آن در شخصیتهای اصلی «لیلی با من است» و «اخراجیها(1)» دیده شد.
در فیلم «بیداری رویاها»، محمدعلی باشه آهنگر به حاشیه دفاع مقدس میپردازد. داستان فیلم، درباره زنی است که پس از شهادت همسرش در جبهه، با برادر شوهرش ازدواج میکند، اما پس از چند سال و در حالی که آنها صاحب فرزندی چند سالهاند، خبر بازگشت همسرش به شهر، مایه اصلی فیلم میشود و فیلم پس از کش و قوسهای فراوان و گاه دلهرهآور، با پایانی غیرمنتظره به پایان میرسد.
«بیداری رویاها» که به وقایع پس از پایان جنگ میپردازد، زوایایی ناگفته از همسران شهدا را به تصویر میکشد؛ تصویری زیبا که با بازی خوب امین حیایی و هنگامه قاضیانی، در یادها بر جای میماند.
در «عصر روز دهم» که سرشار از نمادهای مذهبی و ارایه شعایر دینی است، مجتبی راعی (کارگردان) توانسته است، داستان دختری را که برای یافتن خواهر گمشدهاش پس از حمله آمریکا به عراق و همزمان با محاکمه صدام پا به عراق گذاشته، روایت کند؛ فلاشبک تخریب خانه و جدایی مادر و دختر، جلوهای ویژه، دیدنی و خوشساختی دارد که در کمتر فیلم ایرانی دیده شده است.
میتوان گفت، «عصر روز دهم»، نگاه ویژهای به سلیقه مخاطب مذهبی داشته است و با تصویربرداری منحصر به فرد از مکانهای مذهبی همچون بینالحرمین، بارگاه امام حسین(ع) و قبرستان دارالسلام در رسیدن به این هدف موفق بوده است.
«نفوذی» نیز از فیلمهای خوب و جاافتاده حوزه سینمای دفاع مقدس در سال 1389 بود. «نفوذی» داستان بازگشت آزادهای است که همراهان و همرزمانش او را خائن میدانند و نیروهای امنیتی با بازپرسی از او قصد دارند، رازش را آشکار کنند، ولی موفق نمیشوند و مزاحمتهای گروهی از مردم از جمله آزادگان برای خانواده او، از غمانگیزترین صحنههای فیلم است، تا آنجا که حتی عروسی پسرش به همین دلیل سامان نمیگیرد.
«نفوذی» از یک سو فیلمی متفاوت و دیدنی است و از سوی دیگر، به دلیل تعدد شخصیتهای فرعی، در برخی فصلهای فیلم، باعث سردرگمی مخاطب میشود. احمد کاوری و مهدی فیوضی (کارگردانهای «نفوذی») از امیر جعفری در نقشی متفاوت، بازی زیبا و تأثیرگذاری گرفته و به بینندگان تقدیم کردهاند.
«دموکراسی تو روز روشن» به کارگردانی علی عطشانی، داستان یکی از فرماندهان جنگ است که بر اثر انفجار، به کما میرود و در زمان بیهوشی، چیزهایی میبیند که او را متحول میسازد و با نشان دادن صحنههای جنگ به او، نگاهش را به زندگی تغییر میدهد و سرانجام به راه راست هدایت میشود.
این فیلم با زبان طنز، نکتههایی از دفاع مقدس را یادآور میشود و بدون آنکه آنها را به تمسخر بگیرد، حال و هوای جبههها را یادآوری میکند.
هرچند صحنههایی از فیلم، مصنوعی و ضعیف ارایه شدهاند، اما کارگردان با بهرهگیری از بازیگرانی همچون «محمدرضا گلزار»، «نیکی کریمی»، «محمدرضا فروتن» و «حمید فرخنژاد»، به فیلمی موفق و مخاطبپسند دست یافت.
«زخم شانه حوا» با بازی جاافتاده آهو خردمند، داستان مادر شهیدی است که هر روز بر مزار فرزندش با او نجوا میکند و پس از سالها که حاضر میشود، عروس خویش (همسر شهید) را به عقد جوانی از روستایشان درآورد، خبر زنده بودن شهیدش، همه چیز را تحتالشعاع قرار میدهد.
فیلمبرداری خوب، فیلمنامه سرشار از تعلیق و تدوین خیرهکننده فیلم به «زخم شانه حوا» طراوت و جذابیت ویژهای میدهد و مخاطب را روی صندلی سینما میخکوب میکند. کارگردان با ساخت «زخم شانه حوا» فیلمی ماندگار در حوزه سینمای دفاع مقدس، تولید کرده و حکایت انتظار، صبر و ایثار مادران رزمنده را به تصویر کشانده است.
فیلمهای مورد اشاره در بالا و استقبال خوب بینندگان از آنها، نشاندهنده موفقیت سینمای دفاع مقدس بود که هرچند کمیت آثار، نگرانکننده است اما کیفیت آنها با بهرهگیری از فیلمنامههای خوب، امیدوارکننده است؛ امیدی که به نظر میرسد، با ساخت فیلمهایی همچون سیزده 59 ، پاریس تا پاریس ، گلوگاه شیطان ، سفرسرخ و سیوسه روز (به نمایش درآمده در بیست و نهمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر) روزهای خوب و خوشی را برای سینمای دفاع مقدس رقم خواهد زد.
با وجود این امید، باید از خود پرسید، آیا بهره و نصیب سینمای دفاع مقدس در سال 1390 تنها این چند فیلم خواهند بود یا خیر؟ پاسخ به این پرسش، شاید نگرانکننده باشد!