جام جم آنلاين: كاميون قرمز رنگ وسط جاده ايستاد و مردي كهنسال كه كتش را روي لباس ورزشي پوشيده بود و عينك ته استكاني روي چشم داشت و كلاهي بافتني برسر به كمك مرد جوان همراهش سوار كاميون شد....
بيشتر بينندگان پايتخت در ابتدا متوجه نشدند كه او عليرضا خمسه است كه قرار است در اين سريال نقش «بابا پنجعلي» را بازي كند. اما زماني كه دوربين از او قابي بسته گرفت و او رو به لنز دوربين با لهجه خاص خود گفت: نقي..... همه باور كردند كه خمسه آمده است تا نقشي متفاوت را بار ديگر به تصوير بكشد. با خمسه در شرايطي مصاحبه تلفني گرفتيم كه او سوار ماشين بود كه سر كار جديدش برود. خوشحال از موفقيتي كه نصيبش شده بود و خرسند از اين كه مردم بار ديگر او را انتخاب كردهاند.
شخصيت بابا پنجعلي در فيلمنامه اوليهاي كه شما خوانديد، چگونه طراحي شده بود؟يك نقش كمرنگ و كم حجم بود كه شايد اگر در ابتدا به بازيگر ديگري پيشنهاد ميشد آن را قبول نميكرد. اما من چون به آقاي مقدم علاقهمند بودم و دوست داشتم با او كار كنم اين نقش را قبول كردم. البته وقتي متوجه شدم كه بازيگراني مانند آقايان تنابنده و مهرانفر و خانم رامينفر در اين سريال بازي دارند مطمئن شدم كه در طول كار تغييرات خوبي در نقش به وجود خواهد آمد، بنابراين با توجه به گروه سازنده، مطمئن شدم كه نقش بابا پنجعلي نقش خوبي خواهد شد و با اطمينان از اين اتفاق مقابل دوربين رفتم.
با ديدن شما در نقش پنجعلي ميتوانستيد حدس بزنيد كه اين نقش حاشيهاي با توانمنديها و تجربيات شما به نقشي جذاب و شيرين تبديل شده است. خود شما چقدر در پرورش نقش باباپنجعلي سهم داشتيد؟تجربه ساليان زيادي كه نقشهاي مختلف را بازي كردهام به من خيلي كمك كرد. البته مشاهداتم از آدمهايي مانند پنجعلي كه در روستاهاي ايران زندگي ميكنند را نيز نبايد ناديده گرفت و مهمتر از همه كار گروهي كه در سريال پايتخت انجام شد به من در اجراي نقش پنجعلي كمك كرد. اين را هم بايد اضافه كنم كه بازيگران اين سريال در تئاتر تجربيات خوبي داشتند به همين دليل ما به همفكري هم توانستيم نقشهاي سريال پايتخت را باورپذير اجرا كنيم.
خود شما چه چيزهايي را به نقش اضافه كرديد؟تفكيكش كمي دشوار است كه چه چيزهايي در فيلمنامه بود و چه چيزهايي را من شخصا به نقش اضافه كردم. بابا پنجعلي حاصل كار يك گروه است كه با همدلي در كنار هم كار ميكردند. بازيگران و كارگردان پايتخت با همفكري توانستند نقشها را بخوبي ترسيم كنند. فضاي كار پايتخت كاملا حرفهاي بود و همه ميدانستند كه چه كار ميكنند و چه بايد بكنند تا كار به اثري خوب و موفق تبديل شود.
آقاي مقدم؛ كارگردان سريال هم به احتمال زياد دست شما را در اجراي نقش باز گذاشته بود؟يكي از محاسن خوب سريال پايتخت اين بود كه پيشنهادات بازيگران مورد مشورت قرار ميگرفت. يك سري از پيشنهادات مورد قبول واقع ميشد و يك سري رَد ميشد.در پايتخت همانطور كه گفتم كار كاملا گروهي بود نه كارگردان محور بود و نه بازيگرمحور بلكه كاملا گروهي و مشورتي بود و اين اتفاق در فضاي كاملا حرفهاي رخ ميداد به همين دليل باعث نميشد كه كسي حدو مرزها را ناديده بگيرد.
2 نكته در بازي شما به شدت به چشم ميآمد، يكي لهجه و ديگري تكيه كلامهايي كه داشتيد. چگونه به لهجه و گويش بابا پنجعلي نزديك شديد و آن را اجرا كرديد؟لهجه هم حاصل يك كار گروهي است. ما به صورت جمعي تمرين ميكرديم و آقاي تنابنده و كارگردان هم راهنماييهاي لازم را به ما ميدادند. قبل از ضبط ساعتي را وقت ميگذاشتيم و روي لهجهها كار ميكرديم. آنقدر تمرين ميكرديم تا همه راضي و مطمئن ميشديم به كار بينقص است.
انگار خيلي هم فشرده كار ميكرديد؟ درست است؟شديدا فشرده كار ميكرديم، ما پيش از عيد كار را كليد زديم و تا 5 صبح روز سيزده به در سر كار بوديم.
اين فشردگي كار روي كيفيت سريال اثر نگذاشت؟واقعيت اين است كه پايتخت آنقدر حُسن داشت كه ضعفهاي احتمالي كه از فشردگي كار به وجود ميآمد به چشم نيامد.
آقاي خمسه، خيلي از مردم تكيه كلامهاي بابا پنجعلي را تكرار ميكنند. اين چه حسي در شما به وجود ميآورد؟يك حس قشنگ. خودم فكر نميكردم نقش بابا پنجعلي اينقدر بازخورد سريع و بالايي داشته باشد. ما ايام نوروز مشغول كار بوديم و زماني كه ديديم كار خيلي طرفدار پيدا كرده است همه خستگيهايمان گرفته شد. همه ما احساس خيلي خوبي از اين همه طرفدار داشتيم.
ايام عيد مردم را خندانديد و اين هم ميتواند حس خوبي را در شما ايجاد كند؟توليد پايتخت خيلي فشرده بود به همين دليل ما خيلي خسته شده بوديم اما وقتي ديديم كه مردم از تماشاي اين سريال راضي هستند، خيلي خوشحال شديم و با توان بيشتري به كار ادامه داديم.
آيا بابا پنجعلي ما به ازاي خارجي هم دارد يا در تخيل شما شكل گرفته است؟نمونههاي مانند اين شخصيت خيلي زياد هستند. افراد زيادي را در روستاها ديدهام كه شبيه پنجعلي هستند. البته در زمان كار هم شنيدم كه مردم بعد از ديدن سريال پايتخت، آدمهاي اين مدلي را پنجعلي خطاب ميكنند. اين واكنشها نشاندهنده اين است كه پايتخت توانسته نظر مردم را به خود معطوف كند. پايتخت سريالي بود كه ريشه در واقعيتهاي جامعه داشت به همين دليل مورد توجه قرار گرفت.
با گريم سنگين چگونه كنار آمديد؟گريم من واقعا سنگين بود اما چون در جهت بالا بردن كيفيت سريال بود سختيهاي آن را قبول كردم.
عينكي كه براي شما در نظر گرفته شده بود واقعا ته استكاني بود؟بله. با اين عينك ديدن برايم خيلي دشوار بود اما بازهم پذيرفتم از آن استفاده كنم.
شما شناخت خوبي از انواع كمدي داريد. با اين شناخت پايتخت را در رديف كدام كمديها قرار ميدهيد؟پايتخت يك كمدي اجتماعي است. اما ما در طول كار از كمدي رفتار و كلاسيك هم استفاده ميكرديم.
شما يك بار گفتيد كه بيشتر كمديهاي تلويزيون ما براي جذب مخاطب حتي گاهي به سمت آثار هندي ميروند و كمدي و ملودرام را قاطي ميكنند اما گويا پايتخت به اين ورطه نيفتاد؟خير. اصلا نيازي نديديم به هر قيمتي كه شده مخاطب را بخندانيم يا او را پاي كار نگه داريم. در اصل ميخواستيم مخاطب در عين حال كه ميخندد به اطراف خود هم احاطه يابد و نسبت به آنها حتي نگاهي انتقادي پيدا كند. تلاش كرديم شهرنشينها و پايتخت نشينها نسبت به آدمهايي كه از شهرهاي كوچك به تهران ميآيند نگاه منصفانهتري پيدا كنند و شهرستانيها هم كه مانند ماهيهاي كوچكي هستند كه به شنا در يك جاي كوچك عادت كردهاند، بدانند وقتي وارد يك فضاي بزرگتر ميشوند حتما با مسائل و معضلاتي روبهرو خواهند شد.
به نظر من يكي از موفقيتهاي پايتخت داشتن فيلمنامه قوي بود. فيلمنامه از ابتدا كامل بود يا به مرور كامل شد؟به مرور كامل شد.همه چيز به روز و حتي سر صحنه كامل ميشد و جزئيات جديد به آن اضافه ميشد ما حتي صحنه آخر را هم با همفكري و مشورت يكديگر كامل كرديم.
بابا پنجعلي در كجاي پرونده كاري شما كه بسيار پر بار هم است، قرار دارد؟پايتخت يكي از بهترين كمديهاي تلويزيوني در سالهاي اخير است. پنجعلي هم براي من نقشي متفاوت است. من در مرد هزار چهره با مهران مديري همكاري كردم و در سريال دارا و ندار هم بازي داشتم اما پنجعلي به دليل فراگيري كه داشت به نظرم از كارهاي ديگرم بهتر بود و من خودم بيشتر آن را ميپسندم.
بازگشت يكه سوارعليرضا خمسه ستاره كمدي دهه 60 سينماي ايران بود. او در اين دهه جواني پرتحرك و بامزه بود كه ميتوانست مردم را بخنداند و آنها را به سينماها بكشاند و گيشه را تامين كند. او در اين دهه در چند فيلم هم با اكبر عبدي همبازي شد و اين گمان را شكل داد كه آنها ميتوانند «لورل و هاري» ايراني باشند اما اين اتفاق نيفتاد.از نيمه دوم دهه 70 تا آخر نيمه اول دهه 80 خمسه در سينما كم كار شد و اين بهانه خوبي بود تا او به تلويزيون بيايد و برنامهسازي كند. جمعه تعطيل نيست، حاصل كار او در اين دوره بود. برنامهاي كه از شبكه تهران به روي آنتن ميرفت. خمسه در گفتوگوهايي عنوان كرده است كه كمدي واقعي آن چيزي نيست كه در بيشتر طنزهاي تلويزيوني و فيلمهاي سينمايي ديده ميشود. اما زماني كه معتمدي فيلم قاعده بازي در ژانر كمدي كلاسيك ساخت و خمسه در آن بازي كرد، خمسه خوشبين شد كه شايد اين فيلم بتواند تغييراتي در ساختار سينماي كمدي ايران ايجاد كند اما اين اتفاق رخ نداد.
شايد بعد عدم استقبال مردم از اين فيلم بود كه خمسه به فيلمهاي جدي هم روي خوش نشان داد و در فيلم«بيست» به كارگرداني عبدالرضا كاهاني بازي كرد.در اين فيلم كه سيمرغ جشنواره فيلم فجر را هم نصيب خمسه كرد اين بازيگر كمدي به مردي جا افتاده، غمگين و افسرده و يك دست تبديل شده بود كه با خمسهاي كه مردم ميشناختند دنيايي فاصله داشت. خمسه اكنون در آستانه 60 سالگي است. نقشهايش هم آرام شدهاند و ديگر آن پويايي سابق را ندارند. بابا پنجعلي محبوب هم ديگر پير شده است و بسختي حركت ميكند اما همه ميدانيم كه روح بازيگريش همچنان جوان و پويا است.