خراسان: زني که به اتهام قتل دختربچه ۸ماهه اي در مشهد دستگير شده بود صبح روزگذشته در بازسازي صحنه جنايت ضمن بيان اظهارات متناقض درباره چگونگي وقوع حادثه گفت: من نمي دانم چه شد، چه بگويم؟
آبان ماه سال گذشته اعضاي خانواده در حالي که پيکر بي جان دختر بچه اي را در آغوش مي فشردند، هراسان خود را به يکي از مراکز درماني منطقه گلشهر مشهد رساندند تا وي از سوي پزشکان معاينه و معالجه شود اما پزشک مرکز درماني پس از معاينه اوليه دختربچه اعلام کرد که او لحظاتي قبل جان خود را از دست داده است.
با توجه به مرگ مشکوک اين دختر، ماموران کلانتري گلشهر در جريان قرار گرفتند و براي بررسي موضوع به مرکز درماني رفتند.
ماموران با مشاهده آثاري از ضربه در سر کودک و مرگ ناگهاني وي، بلافاصله مراتب را به قاضي علي اکبر صفائيان (قاضي ويژه قتل عمد) اطلاع دادند. با حضور مقام قضايي در محل حادثه،تحقيقات در اين باره آغاز شد.
يکي از صاحبان مجلس عروسي به مقام قضايي گفت: شب حادثه زن جواني از ميهمانان مجلس درحالي که بسيار هراسان بود و کودک را در آغوش گرفته بود او را به ما داد و گفت: نمي دانم چرا اين بچه بي حال و سياه شده است.
وي افزود: ما با مشاهده وضعيت وخيم کودک بلافاصله او را به مرکز درماني برديم و آن زن نيز فرار کرد. با پيداشدن اين سرنخ و به دستور مقام قضايي،کارآگاهان پليس آگاهي خراسان رضوي، تحقيقات گسترده اي را براي شناسايي زن ناشناس که گفته مي شد از ميهمانان مجلس عروسي بود آغاز کردند در اين ميان يکي از بستگان متوفي چهره زن فراري را در فيلمي که از مجلس گرفته شده بود شناسايي کرد و بدين ترتيب کارآگاهان موفق شدند محل سکونت وي را در منطقه گلشهر شناسايي و او را دستگير کنند.
تنها متهم اين پرونده که توسط کارآگاه يزدي تحت بازجويي هاي پليسي قرار گرفته بود هرگونه دخالت خود در مرگ دختربچه را انکار کرد اما چهره نگران و رفتارهاي غيرطبيعي او نشان مي داد که زن ۲۷ساله موضوعي را از کارآگاه پنهان مي کند. اين گزارش حاکي است: به دستور قاضي صفائيان و راهنمايي هاي وي، متهم اين پرونده با صدور قرار بازداشت موقت و براي انجام تحقيقات بيشتر در اختيار کارآگاهان شعبه جنايي پليس آگاهي قرار گرفت و بررسي ها از ميهماناني که آن شب در مجلس عروسي حضور داشتند ادامه يافت تا اين که اظهارات عروس که مدرک مستند ديگري براي کارآگاه بود موجب شد تا متهم ماجراي مرگ دختربچه را توضيح دهد.
عروس به کارآگاه گفت: آن شب وقتي من به داخل يکي از اتاق ها رفتم اين زن (متهم) را ديدم که به النگوهاي دختربچه خيره شده بود او از من پرسيد اين النگوها طلا هستند يا بدلي؟ که من پاسخ دادم خودت نگاه کن، ببين طلاست يا نه! با اين اظهارات، زن جوان معترف شد آن شب من بچه را که روي تخت بود بغل کردم اما ناگهان او از دستم بر زمين افتاد و سرش به سراميک ها خورد. وي ادامه داد: وقتي ديدم بچه سياه شد ترسيدم و او را به اعضاي خانواده اش دادم. بنابراين گزارش، صبح روز گذشته تنها متهم اين پرونده براي بازسازي صحنه چگونگي مرگ دختربچه به منزلي که حادثه در آن رخ داده بود هدايت شد. قرار بود وي در حضور قاضي صفائيان و در مقابل دوربين قوه قضاييه، چگونگي اين حادثه را تشريح کند.
وي در مواجهه با اين جمله قاضي که خواست چگونگي حادثه را توضيح بدهد گفت: من نمي دانم چه شد! چه بگويم! مقام قضايي دوباره پرسيد شما آن شب کجا نشسته بوديد؟ متهم با اشاره به محلي که ايستاده بود گفت: من اين جا نشسته بودم و از مرگ دختربچه چيزي نمي دانم. او در ادامه بازسازي صحنه قتل با اظهاراتي کاملا متناقض گفت: من در راهرو نشسته بودم و داخل اتاق نرفتم اما وقتي صاحبان منزل به او يادآوري کردند که آن شب او داخل اتاق بود گفت: من داخل اتاق رفتم و آن دختر روي تخت خواب بود من فرزند خودم را برداشتم و بيرون آمدم. اين گزارش حاکي است: با توجه به اين که متهم از پاسخ دادن صريح به سوالات مقام قضايي خودداري مي کرد و درحالي که نگراني عجيبي در چهره وي موج مي زد هربار آشکارا اظهارات قبلي خود را منکر مي شد و به تناقض گويي مي پرداخت، مقام قضايي پايان بازسازي صحنه مرگ دختربچه را اعلام کرد و بازسازي دوباره اين حادثه به زمان ديگري موکول شد.
پست الکترونیک گیرنده :
ارسال متن خبر
ارسال لینک خبر
كد امنيتي
کد مشخص نیست
کد امنیتی :
نمای چاپی
نمای چاپی بدون تصویر
امتياز كاربران: