ایران: مرد شيطانصفت مأمورنما كه دختر دانشجو را ربوده و تحت آزار و اذيت قرار داده بود، با رديابيهاي پليسي دستگير شد.
رسيدگي به اين پرونده از چندي قبل و به دنبال طرح شكايت دختر جواني در
اداره پنجم پليس آگاهي تهران در دستور كار قرار گرفت. قرباني جنايت سياه
به كارآگاهان گفت: دانشجو هستم و با مادر پيرم زندگي ميكنم. به دليل
مشكلات مالي و براي تأمين هزينههاي زندگي و شهريه دانشگاهم در يك توليدي
كار ميكنم. ديشب پس از دريافت 460 هزار تومان پول از صاحبكارم، راهي خانه
بودم كه به محض پياده شدن از خودروي مسافربر، مرد جواني به طرفم آمد. او
كه خود را مأمور معرفي ميكرد، از راننده هم خواست پياده شود. بعد هم با
صداي بلند و ترسناك پرسيد: شما چه نسبتي با هم داريد؟
راننده جوان كه شوكه شده بود، گفت: من راننده مسافربر هستم و اين خانم هم مسافر بوده و...
پس از اين كه گفتههاي راننده را تأييد كردم، مرد مأمورنما او را رها كرد
و بلافاصله به بازرسي كيف دستيام پرداخت. او پس از برداشتن پولهايي كه
بابت شهريه دانشگاه قرض گرفته بودم، مرا با تهديد به داخل كوچهاي خلوت و
تاريك كشاند. بعد هم در كمال بيرحمي مرا با تهديد چاقو مورد آزار و اذيت
قرار داد. دقايقي بعد وقتي گريخت، با عجله خودم را به كلانتري رساندم.
پس از شكايت دختر جوان، كارآگاهان اداره پنجم پليس آگاهي به دستور قاضي
سليماني- داديار شعبه دوم دادسراي جنايي تهران- تحقيقات گسترده براي
شناسايي متهم را آغاز كردند. پس از چهرهنگاري متهم و بررسي آلبوم تصاوير
مجرمان سابقهدار، بلافاصله هويت كاوه- 35 ساله- شناسايي و وي دستگير شد.
رديابيهاي كارآگاهان حاكي از آن بود مرد شرور
3 سال قبل به اتهام جعل عنوان مأمور دستگير و زنداني بود. اما مدتي قبل با
سپردن وثيقه، آزاد شده و ديگر برنگشته وقتي خانوادهاش دريافتند وي بار
ديگر مرتكب جرم شده، او را به زور به زندان برده و تحويل داده بودند.
بدين ترتيب متهم به دادسراي جنايي تهران منتقل شد.
كاوه در حالي كه منكر جرم بود، وقتي با دختر جوان روبهرو شد، ناچار لب به سخن گشود.
كارآگاهان نيز در بررسي سوابقش دريافتند وي از سال 79 به اتهام سرقت، جعل
عنوان مأمور، آزار و اذيت زنان و دختران و قتل دستكم 9 فقره سابقه كيفري
دارد. بنابراين براي تحقيقات بيشتر در اختيار كارآگاهان اداره پنجم پليس
آگاهي قرار گرفت.
گفتوگو با متـهمتا چه مقطعي درس خواندهاي؟ديپلم ردي هستم.
چند تا خواهر و برادر داري؟دو تا برادر، دو تا خواهر كه همگي تحصيلكرده و داراي مشاغل مهم هستند.
پس تو چرا خلافكار شدي؟نميدانم. فرزند كوچك خانواده هستم. وقتي چند سال قبل پدرم فوت كرد و مادرم هم ازدواج مجدد كرد، از زندگي دلسرد شدم. چندي بعد هم در دام اعتياد گرفتار شده و براي تأمين هزينه مواد مخدر مجبور به سرقت شدم.
ازدواج كردي؟نه هر چه به مادر و خواهر و برادرانم گفتم برايم زن بگيريد، توجهي نكردند. ميگفتند هيچ كس به آدم بيكار و بيسواد زن نميدهد.
ماجراي پرونده قتل چيست؟من مرتكب قتل نشدهام بلكه آن موضوع يك حادثه بود. حدود سه سال قبل يك شب دختر جواني را با دو پسر سوار بر خودرويي ديدم. وقتي آنها را تحت عنوان مأمور متوقف كردم، پسرها فرار كردند و دختر جوان ناگهان پا به فرار گذاشت كه در وسط بزرگراه با خودرويي تصادف كرد و جان باخت. دادگاه هم مرا از اتهام قتل تبرئه كرد اما به خاطر جعل عنوان مأمور، سه سال حبس گرفتم.
از ساير اتهاماتت بگو؟اولين بار سال 79 به خاطر سرقت كارت تلفن دستگير شدم اما وقتي پس از 6 ماه زندان آزاد شدم، بار ديگر تصميم گرفتم با جعل عنوان مأمور از افراد پولدار اخاذي و سرقت كنم.
پشيمان نيستي؟چرا؛ باور كنيد پشيمانم. خودم هم نميدانم چرا اين كارها را انجام دادم. شايد به خاطر مصرف ماده مخدر- شيشه- بود و نميفهميدم چه ميكنم!