زندگی‌ای که دستخوش سراب واهی شد

افسوس که حرف‌های ارزشمند پدر پیرم را آویزه گوشم نکردم و حالا می‌فهمم چه اشتباه بزرگی مرتکب شده‌ام. من با دلخوش کردن به وعده‌های المیرا خواب‌های خوشی برای آینده‌ام می‌دیدم و همین خیال بافی‌ها باعث شد تا ترم دوم دانشگاه ترک تحصیل کنم.
کد خبر: ۱۶۱۲۹۷
|
۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۰ - ۰۹:۳۸ 27 April 2011
|
4798 بازدید
خراسان: روز اول آشناییمان خیلی بلوف زد و با غرور گفت: پدرش میلیاردر است و در لندن زندگی می‌کند. او ادعا کرد که پس از ازدواج با کمک پدرش به لندن خواهد رفت و صاحب زندگی مرفهی خواهد شد. المیرا با این حرف‌های رویایی مرا یک دل نه صد دل عاشق خودش کرد و با اینکه ۸ سال از من بزرگ‌تر بود به او وابسته شدم.

من تصمیم خودم را گرفته بودم و به امید اینکه در آینده برای ادامه زندگی به خارج از کشور خواهم رفت مصمم شدم با المیرا ازدواج کنم. متاسفانه با این آرزوهای واهی، رابطه مخفیانه‌ای بین ما برقرار شد و من موضوع را به پدر و مادرم اطلاع دادم. خانواده‌ام در برابر این مسئله روی خوشی نشان ندادند و پدرم گفت: در زندگی سعی کن به زور بازوی خودت تکیه کنی و دلبسته پول و ثروت دیگران نشوی چرا که این اشتباه، تو را از راه اصلی زندگی دور می‌کند و فرصت‌های طلایی جوانی را از کف خواهی داد.

پسر جوان در دایره اجتماعی کلانتری هاشمی‌نژاد مشهد افزود: افسوس که حرف‌های ارزشمند پدر پیرم را آویزه گوشم نکردم و حالا می‌فهمم چه اشتباه بزرگی مرتکب شده‌ام. من با دلخوش کردن به وعده‌های المیرا خواب‌های خوشی برای آینده‌ام می‌دیدم و همین خیال بافی‌ها باعث شد تا ترم دوم دانشگاه ترک تحصیل کنم. مدتی گذشت و خانواده‌ام که خیلی نگران حالم بودند راضی شدند به خواستگاری المیرا بروند. روزی که این خبر را به دختر مورد علاقه‌ام دادم او گفت: باید واقعیت را برایت بگویم.

المیرا اعتراف کرد که تمام حرف‌هایش دروغ بوده است و پدرش کلاهبردار فراری می‌باشد. من که تصمیم قطعی خودم را برای ازدواج با او گرفته بودم، به این حرف توجهی نکردم و همراه خانواده‌ام به خواستگاری رفتیم. اما تحقیقاتی که از محل زندگی آن‌ها انجام دادیم واقعیت‌های تلخ دیگری را نیز برایمان نمایان کرد. متاسفانه مادر المیرا از نظر اخلاقی وضعیت اسف باری دارد و با مردان زیادی در ارتباط است. من در این شرایط به اشتباه خودم پی بردم و از المیرا خواستم برای همیشه همدیگر را فراموش کنیم اما او دست بردار نیست و می‌گوید پس از چندین ماه رابطه مخفیانه، به هر قیمتی که شده باید با هم ازدواج کنیم. با شنیدن این حرف‌ها سرم سوت کشید و به المیرا جواب سر بالا دادم ولی از چند روز قبل ۳ فرد غریبه برایم ایجاد مزاحمت می‌کنند و می‌گویند اگر رضایت المیرا را جلب نکنی چنین و چنان خواهیم کرد!
اشتراک گذاری
تور تابستان ۱۴۰۳
بلیط هواپیما
برچسب منتخب
# دولت چهاردهم # اسماعیل هنیه # مسعود پزشکیان
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
پاسخ های رئیس جمهور پزشکیان در اولین نشست خبری را چطور ارزیابی می کنید؟