آیا تحولات منطقه نقشه آمریكاست؟

گفت‌وگو با دكتر محمد اكرمی‌نیا
کد خبر: ۱۶۱۳۸۲
|
۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۰ - ۱۴:۲۵ 27 April 2011
|
7413 بازدید
ولی‌امر مسلمین در دیدار مردم فارس، بار دیگر با غافلگیركننده خواندن حوادث اخیر منطقه برای آمریكا، افق پیش روی بیداری ملت‌های مسلمان را روشن توصیف و تأكید كردند: «بيداری اسلامی در منطقه به بركت انقلاب اسلامی قطعاً به نتيجه خواهد رسيد.» پایگاه اطلاع رسانی رهبر انقلاب در این‌باره با دكتر محمد اكرمی‌نیا، كارشناس مسائل خاورمیانه به گفت‌وگو پرداخته است.

در سال 85 خانم كاندلیزا رایس با شروع جنگ 33 روزه گفت كه ما به دنبال شكل‌گیری یك خاورمیانه جدید هستیم. سال گذشته رهبر معظم انقلاب بر این موضوع تأكید كردند كه خاورمیانه جدیدی با محوریت اسلام در حال شكل‌گیری است. با توجه به تحولات اخیر منطقه طرح خاورمیانه آمریكایی را چگونه می‌‌بینید؟

آمریكایی‌‌ها بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 و مطرح شدن نظم نوین جهانی توسط جرج بوش پدر داعیه رهبری جهان را داشتند؛ چراكه موفق شده بودند صدام را نیز از كویت بیرون كنند و همان‌طور كه رهبر معظم انقلاب گفتند كه آمریكایی‌ها خودشان را كدخدای جهان می‌دانستند و می‌‌دانند. اما منطقه خاورمیانه از نقطه‌نظر همه كارشناسان مسائل بین‌المللی یك زیرسیستم منطقه‌ای بسیار مهم و یا به عبارت دیگر می‌‌توانیم ادعا كنیم كه منطقه خاورمیانه مهمترین زیرسیستم جهان است.


اگر بخواهند اجازه بدهند مردم انتخاب كنند ـ دموكراسی در مكتب لیبرالیسم یك ارزش است ـ كسانی به قدرت می‌‌رسند كه با آمریكا مخالف هستند یا اگر مخالف هم نیستند اما نفت را به بهای ناچیز به آمریكا و اسرائیل نمی‌‌دهند. دلیل اصلی عدم موفقیت سیاست‌های آمریكا در منطقه وجود همین تناقضات است.


اهمیت خاورمیانه دلایل زیادی دارد و به مسائل و موضوعات مختلفی برمی‌گردد. از لحاظ فرهنگی خاورمیانه محل ظهور همه ادیان الهی است و به همین دلیل مردم این منطقه بسیار دین‌باور هستند؛ به لحاظ جغرافیایی خاورمیانه محل اتصال سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا است؛ به لحاظ ژئوپلیتیكی نقاط مهمی مثل باب‌المندب، تنگه هرمز و كانال سوئز در خاورمیانه واقع شده است و نقاط بسیار مهم استراتژیك در سطح جهان هستند؛ به لحاظ اقتصادی منطقه خاورمیانه بیش از 64 درصد مخازن نفت و گاز دنیا را در خودش جای داده است كه این هم یك موقعیت ممتاز به منطقه بخشیده است. از دیرباز یعنی حدود 500 سال پیش نیز تمام قدرت‌های بین‌المللی و استعمارگران تلاش كرده‌اند تا در این منطقه حضور داشته باشند؛ پرتغالی‌ها، هلندی‌ها، فرانسوی‌‌ها، انگلیسی‌‌ها و آمریكایی‌‌ها پس از جنگ جهانی دوم تلاش كردند در این منطقه حضور داشته باشند و استراتژیست‌‌های بزرگ همواره در طول تاریخ گفته‌اند كه برای تسلط بر جهان باید بر خاورمیانه مسلط بود. این یك واقعیت است.

لذا آمریكا پس از فروپاشی قطب دوم قدرت جهان یعنی شوروی تلاش كرد یك سلطه فراگیر در این منطقه داشته باشد. طرح‌‌های مختلفی مطرح شد؛ در ابتدا نقشه راه، بعد طرح خاورمیانه بزرگ، بعد طرح خاورمیانه جدید و سپس در كنفرانس آناپولیس سعی كردند كه مسئله خاورمیانه را به گونه­‌ای دیگر حل كنند. در شش ماه گذشته نیز آمریكایی‌ها روند مذاكرات به اصطلاح صلح را آغاز كردند كه این هم نتیجه نداد. من قبل از این كه بخواهم توضیح دهم چرا این طرح‌ها به شكست انجامیده است، باید بگویم طرح خاورمیانه بزرگ كه آمریكایی‌ها مطرح كردند به استناد گزارش توسعه انسانی سال 2003 سازمان ملل بود. شورای اجتماعی، اقتصادی سازمان ملل یك گزارش از وضعیت 22 كشور عرب منطقه خاورمیانه ارائه كرد كه آن گزارش اوضاع انسانی را خوب نشان نمی‌داد؛ از جمله این‌كه مثلاً درآمد 22 كشور عرب منطقه از درآمد اسپانیا كه كشور پنجم اروپا است، پایین‌تر بوده یا مثلاً بیكاری، بیسوادی زنان و... مسائلی بودند كه در گزارش توسعه انسانی سازمان ملل آمده بود. همچنین در آن گزارش آمده بود كه تا سال 2020 حدود 50 می‌لیون نفر از جوانان كشورهای منطقه بیكار خواهند شد.

لذا آمریكایی‌ها احساس كردند كه خطراتی برای جهان غرب ایجاد می‌‌شود. اولین خطر این كه اینها از كشورهای عربی به سمت اروپا مهاجرت می‌‌كنند و توازن جمعیتی را به هم می‌­زنند؛ ضمن این‌كه نظم اجتماعی مورد نظر آنها نیز با حضور مسلمانان در اروپا به هم می‌‌خورد. در كنار این مسائل اسلام‌هراسی نیز مسئله دیگری بود كه غربی‌‌ها پیش گرفتند، مثل این‌كه گفتند تا سال 2040 می‌لادی اكثر مردم فرانسه مسلمان خواهند شد. اما به هر حال موج مهاجرت جهان عرب به سمت غرب نیز یك واقعیت بود. نكته دیگر رواج گفتمان تروریسم پس از ماجرای 11 سپتامبر بود. آنها تأكید داشتند كه مردم كشورهای عربی با مشاهده ارتباط سران خود با آمریكا و دولت‌های اروپایی سرخورده می‌‌شوند و به اقدامات تروریستی علیه ما رو می‌‌آورند، مانند حمله به ناو آمریكا در یمن و سفارت آمریكا در كنیا و تانزانیا. آمریكایی‌ها احساس كردند كه این مسائل برایشان خطر است.

مردم وقتی در كشورهای عربی بیكار می‌‌شوند، در فقر به سر می‌برند، در خفقان سیاسی و استبداد به سر می‌‌برند، ممكن است به اقدامات تروریستی علیه آمریكا نیز روی بیاورند. این هم نكته دیگری بود كه در طرح خاورمیانه بزرگ بدان اشاره كردند. اقدام سوم این است كه اینها ممكن است انقلاب كنند و این انقلاب از نوع ایران اسلامی باشد و این یك خطر بسیار بزرگ است. آمریكایی‌ها برای این‌كه با این خطرات مقابله كنند در سه محور اقتصادی، سیاسی ـ فرهنگی و سیاسی تصمیم به انجام اقداماتی گرفتند.

این اقدامات دقیقاً چه بود؟

در محور سیاسی گفتند كه فضای سیاسی كشورهای منطقه باید باز شود؛ یعنی سعی كنیم كه با افزایش انتخابات‌ها سرخوردگی مردم كمتر شود. این درواقع نوعی فریب مردم است كه به نوعی آرام شوند تا از التهاب كاسته شود. در بخش اقتصاد تصمیم گرفتند كه نقش دولت را در اقتصاد كم كنند. گفتند كه فساد اقتصادی شدید كشورهای عربی را تا حدودی كاهش دهیم تا مردم اشتغال داشته باشند و انقلاب نكنند. در محور آموزشی ـ فرهنگی گفتند كه سطح سواد را بالا ببریم و زن­‌ها را هرچه بیشتر وارد عرصه اجتماع كنیم. زن‌ها وقتی با آموزه‌های لیبرالی آشنا می‌‌شوند، بچه­‌هایی تربیت می‌‌كنند كه آن بچه‌ها دیگر برای ما خطرناك نیستند. ببینید این مسائل در طرح خاورمیانه بزرگ لحاظ شده بود اما این طرح از اساس دچار تناقض ذاتی شد. اولین دلیل این‌كه وقتی می‌‌خواستند فضای سیاسی را باز كنند، اولین مخالفین این موضوع خود رژیم‌های منطقه بودند و در رأس آنها رژیم عربستان و مصر كه بیشترین مخالفت‌ها را با آمریكا كردند. البته آمریكایی‌ها نمی‌خواستند فضای سیاسی را باز كنند بلكه فقط می‌‌خواستند مردم را آرام كنند و آن­‌ها را فریب دهند. خود این دو رژیم در اجلاس اتحادیه عرب در آن سال، طرحی آوردند كه به آن توجهی نشد.


در مورد شبهه دوم نیز در یك نگاه تمدنی، راهبردی و استراتژیك سی سال دوره طولانی‌ای نیست. سرنوشت ملت‌ها حداقل طی یك قرن رقم می‌‌خورد. اگر آثار انقلاب پس از سی سال در این كشورها بروز و ظهور می‌‌یابد، این دوره، دوره طولانی‌ای نیست.


طرح خاورمیانه به دلیل تناقضات این‌چنینی شكست خورد؛ یعنی آمریكایی‌ها از یك طرف از رژیم‌های مستبد منطقه حمایت می‌كردند تا نفتشان را غارت كنند و امنیت اسرائیل را حفظ كنند و از طرف دیگر از سران این كشورها می‌‌خواستند كه فضای سیاسی كشورهایشان را باز كنند. آن‌ها دیدند كه اگر بخواهند انتخاباتی مانند انتخابات فلسطین در سال 1385 برگزار كنند، حماس سر كار می‌‌آید، در عراق شیعیان به نوری‌المالكی رأی دادند، در خود مصر إخوان‌المسلمین تعدادی از كرسی‌های مجلس را به دست گرفتند و در بحرین نیز شیعیان موفقیت چشمگیری یافتند. آمریكایی‌ها دیدند كه با اصرار بر طرح خاورمیانه بزرگ كسانی سر كار می‌‌آیند كه مخالف آمریكا هستند. از طرف دیگر دیدند كه متحدین خودشان مانند مبارك و ملك‌عبدالله از جمله مخالفین این طرح هستند.

لذا این طرح را كنار گذاشتند تا این كه در سال 85 تصمیم گرفتند به حزب‌الله حمله كنند كه البته آن هم در چارچوب یك طرح كلان‌تر بود. گفته بودند اگر می‌‌خواهیم جمهوری اسلامی را از بین ببریم ابتدا باید بازوهای آن را بزنیم، غافل از این‌كه بازوهای جمهوری اسلامی در می‌ان مردم است؛ یعنی آن دیپلماسی عمومی كه آمریكایی‌ها می‌‌خواهند به وسیله آن علیه ما اقدام كنند. این دیپلماسی عمومی را حضرت امام(ره) در اول انقلاب در میان مردم به كار بست و شما وقتی به منطقه نگاه می‌انداختی، اغلب مردم بر خلاف دولت‌ها با جمهوری اسلامی ایران بودند. در جنگ لبنان خانم رایس گفت این درد زایمان تولد خاورمیانه جدید است. آمریكایی‌ها یك رویكرد جدید برای منطقه پیش‌بینی كرده بودند و پس از این‌كه نتوانستند در جنگ علیه حزب‌الله پیروز شوند، از بین رفت. پس از آن نیز كنفرانس آناپولیس را مطرح كردند كه رهبر انقلاب گفتند به نتیجه نمی‌‌رسد و به نتیجه هم نرسید. بعد نیز نوبت به طرح صلح رسید.

بنابراین آمریكایی‌ها به دلیل تناقضات موجود و عدم همراهی متحدینش نتوانستند طرح‌‌های خود را پیش ببرند. دلیل اصلی این‌كه آمریكایی‌‌ها در تحولات كشورهای مصر، تونس، لیبی و جاهای دیگر شكست می‌خورند این است كه آمریكایی‌‌ها از یك سو منافع راهبردی در منطقه دارند و از سوی دیگر ادعای ارزش‌های دموكراتیك. آمریكایی‌ها و اروپایی‌ها می‌‌بینند كه كشورهایی مثل لیبی و عربستان نفت زیادی دارند و می‌‌توانند منافع زیادی داشته باشند. عربستان توان تولید 9 می‌لیون بشكه نفت در روز را دارد و بیشترین نفت خود را به آمریكا و كشورهای اروپایی می‌‌فرستد. این منافع راهبردی برای كشورهای غربی مهم است و باید از این كشورها حمایت كنند. اما از طرف دیگر ادعاهای لیبرالیستی و ارزش‌هایی همچون حقوق بشر و آزادی دارند كه آن را از زبان هابز، جان لاك، روسو و ... مطرح می‌‌كنند. در صورتی كه بخواهند آزادی در منطقه وجود داشته باشد، آن منافع راهبردی از میان می‌‌رود. بنابراین تضادی بین منافع راهبردی و ارزش‌های دموكراتیكی وجود دارد كه خودشان شعارش را سر می‌‌دهند و امروز در آن گرفتار شده‌اند.

اگر بخواهند اجازه بدهند مردم انتخاب كنند ـ دموكراسی در مكتب لیبرالیسم یك ارزش است ـ كسانی به قدرت می‌‌رسند كه با آمریكا مخالف هستند یا اگر مخالف هم نیستند اما نفت را به بهای ناچیز به آمریكا و اسرائیل نمی‌‌دهند. یا این‌كه دیگر خودشان را در آغوش آمریكا و اسرائیل نمی‌‌اندازند و از خودشان استقلال نشان می‌‌دهند و آن كاری را كه مبارك كرد، دیگر نمی‌­كنند. بنابراین دلیل اصلی عدم موفقیت سیاست‌های آمریكا در منطقه وجود همین تناقضات است. در حال حاضر با موج بیداری اسلامی، وضع برای آمریكا قابل بازگشت نیست. ببینید! امروز بواسطه توسعه وسایل ارتباط جمعی، پیام انقلاب اسلامی به مردم رسیده است. به نظر من غربی­‌ها نمی‌‌توانند در لیبی كسی مثل معمر قذافی را بیاورند، دیگر نمی‌توانند شبیه مبارك در مصر را بر سر كار بیاورند. چراكه مردم بیدار شده‌اند و این در اثر موج انقلاب اسلامی است كه ان‌شاء‌الله شاهد گسترش روزافزون آن خواهیم بود.


در محور سیاسی طرح خاورمیانه بزرگ گفتند كه فضای سیاسی كشورهای منطقه باید باز شود؛ یعنی سعی كنیم كه با افزایش انتخابات‌ها سرخوردگی مردم كمتر شود. این درواقع نوعی فریب مردم است كه به نوعی آرام شوند تا از التهاب كاسته شود. در بخش اقتصاد تصمیم گرفتند كه نقش دولت را در اقتصاد كم كنند.


رهبر معظم انقلاب بیشتر از یك دهه است كه از بیداری اسلامی بین جوانان و ملت­‌های مسلمان صحبت می‌‌كنند. این موضوع تا قبل از اتفاقات اخیر واقعاً برای خیلی‌­ها غیرقابل باور بود. سؤال این‌جاست كه در یك دهه اخیر بیداری اسلامی چه سیری داشته است؟

از همان روزهایی كه مبارزات ضد استبداد و ضد استعمار در ایران بوده و پس از پیروزی انقلاب، مردم منطقه كم و بیش متوجه این قضیه شده‌اند. نهضت‌ها و جریان‌های بیداری اسلامی از كشمیر پاكستان گرفته تا شمال آفریقا تحت تأثیر انقلاب اسلامی شكل گرفتند، اگرچه دشمنان با توطئه سعی داشته و دارند تا جلوی این حركت‌ها را بگیرند اما به نظر من این جریانات اخیر، به دلیل پیروزی­‌هایی كه ما در عرصه‌های مختلف داشته‌ایم، با قدرت و سرعت بیشتری انتشار یافته است. مثلاً در عرصه اقتصادی از همان فروردین سال 58 ما تحریم بودیم اما الآن جایگاه ما كجاست؟ تولید ناخالص ملی ایران نسبت به قبل چه رشدی داشته است؟ با توجه به این‌كه قبل از انقلاب شش می‌لیون بشكه نفت در روز صادر می‌‌شد و الآن حدود دو و نیم می‌لیون بشكه در روز صادر می‌كنیم و جمعیت بیش از دو برابر شده است، جنگ و تحریم‌ها را داشتیم، در حوزه فناوری هسته‌ای، نانوتكنولوژی، سلول‌های بنیادین و... به جایگاه بسیار خوبی دست پیدا كردیم. لذا می‌‌خواهم بگویم كه این موج از ابتدای پیروزی انقلاب بوده اما امروز به بركت ایستادگی ملت و توسعه وسایل ارتباط جمعی از جمله اینترنت، ماهواره و شبكه­‌های تلویزیونی با شتاب بیشتری حركت كرده است.

• اینجا دو شبهه مطرح می‌‌شود؛ اولاً برخی معتقدند این حركت‌ها را نمی‌توان حركت‌های اسلام‌گرایانه دانست. ثانیاً چرا این خیزش اسلامی با 32 سال فاصله پس از انقلاب اسلامی ما اتفاق می‌‌افتد؟ عده‌ای معتقد هستند به خاطر این فاصله اتفاقات اخیر را نمی‌‌توان مرتبط با تأثیر انقلاب ایران یا اسلام‌خواهی دانست.
خیزش‌های اخیر به چند دلیل اسلام‌خواهانه و اسلام‌گرایانه هستند. اول این‌كه در این كشورها اسلام‌گراها محور هستند؛ ثانیاً شعارهای مردم این كشورها «الله اكبر» و «لا اله الا الله» است و سوم این‌كه می‌عادگاه این مردم نماز جمعه و مساجد است. بنابراین دیگر چه باید باشد تا ما بگوییم اسلام­‌گرایانه است؟ در مورد شبهه دوم نیز در یك نگاه تمدنی، راهبردی و استراتژیك سی سال دوره طولانی‌­ای نیست. سرنوشت ملت­‌ها حداقل طی یك قرن رقم می‌‌خورد. اگر آثار انقلاب پس از سی سال در این كشورها بروز و ظهور می‌‌یابد، این دوره، دوره طولانی‌ای نیست. مسئله بعد این است كه به خاطر امنیت منطقه و موارد اهمیتی كه ذكر شد، بالأخره حضور دشمنان، تمركزشان روی خاورمیانه، رژیم‌های دست‌نشانده استبدادی، استفاده از ابزارهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی موانعی ایجاد كرده است. از طرفی آمریكا و سایر كشورهای غربی مسائلی را در داخل برای ما ایجاد كرده بودند اما با وجود همه این مشكلات، انقلاب ما برای كشورهای منطقه این پیام را داشت كه نظامی جمهوری اسلامی كه به دنبال اسلام و مردم‌‌سالاری دینی بود، موفق شده است. غربی‌ها تلاش كردند از رسوخ این پیام در منطقه جلوگیری كنند كه در نهایت شكست خوردند.

منبع: khamenei.ir
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳
بلیط هواپیما تبلیغ پایین متن خبر
برچسب منتخب
# قیمت طلا # مهاجران افغان # حمله اسرائیل به ایران # انتخابات آمریکا # ترامپ # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سردار سلامی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
عملکرد صد روز نخست دولت مسعود پزشکیان را چگونه ارزیابی می کنید؟