قدس: دزدیده شدن یک گربه خانگی در شهر تهران دردسرساز شد و پرونده عجیبی را پیشروی تیم قضایی قرار داد.
راز گمشدن این گربه شناسنامهدار در تحقیقات میدانی فاش خواهد شد. وقتی زن جوانی به نام سوسن خبر از دزدیده شدن گربه خانگیاش داد، دادیار عبدی از شعبه سوم دادسرای شمیرانات وارد عمل شد.
زن جوان گفت: چند سال پیش گربهام را از مردی که بهتازگی از اروپا آمده بود خریدم. این گربه شناسنامهدار است. پس از اینکه او را به آپارتمانم آوردم برایش نام «میشا» را انتخاب کردم.
وی افزود: این گربه عضوی از خانوادهام شده بود و به او علاقه داشتم. از طرفی بچههایم نیز به شوق دیدن «میشا» به خانه میآمدند. گربه آرامی بود و اصلا اذیتمان نمیکرد. گاهی او را به دامپزشکی میبردم و تحتنظر بود. من و بچههایم او را خیلی دوست داشتیم. گاهی صبحها به بیرون از خانه و به پارک نزدیک محل میرفت و ظهر به خانه بازمیگشت.
وی ادامه داد: چند روز پیش گربهام از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت. خیلی ترسیدم. همه جا را دنبالش گشتم. حتی به همه همسایههای محلهمان مشخصات گربهام را داده و گفتهام هر کس او را پیدا کند 200هزار تومان مژدگانی میدهم اما هیچکس از او خبری نداشت تا اینکه از یکی از همسایهها شنیدم که زن جوانی به نام شهره گربهام را دزدیده است.
شهره در طبقه سوم ساختمان ما زندگی میکرد. زن تنهایی بود که پس از مرگ شوهرش ازدواج نکرده بود و بهتنهایی زندگی میکرد. شهره گربهام را دزدیده و من از این زن شکایت دارم. پس از اظهارات عجیب این زن جوان، دادیار عبدی دستور احضار شهره را صادر کرد تا در تحقیقات زوایای پنهان اين پرونده آشکار شود.
شهره وقتی پیش روی دادیار عبدی ایستاد گفت: میشا گربه سفید و تمیزی بود. بیشتر وقتها این گربه را در راهپلهها میدیدم تا اینکه چند روز پیش وقتی میشا را در راهپلهها دیدم او را با خود به آپارتمانم بردم. آن شب میشا را نزد خود نگه داشتم. تصور کردم سوسن صاحب گربه در خانه نیست و به خاطر اینکه میشا گم نشود او را به خانهام بردم. آن شب تا صبح نزد من بود. صبح وقتی بیدار شدم متوجه شدم که میشا فرار کرده. من نمیدانستم این گربه گم شده است. فکر میکردم به خانهاش بازگشته است تا اینکه احضاریه به دستم رسید و دیدم که سوسن از من به اتهام دزدیدن گربهاش شکایت کرده است. تعجب کردم، من اصلا دلیلی برای دزدیدن این گربه نداشتم.
پس از اظهارات این زن جوان، صاحب گربه به دادیار گفت: دخترانم به میشا علاقه زیادی دارند و از روزی که میشا گم شده، دچار افسردگی شدهاند. شبها خواب به چشم ندارند و نگران میشا هستند. من مطمئنم که شهره زن همسایه، این گربه را در جایی پنهان کرده و حاضر نیست افشا کند.
دادیار عبدی پس از شنیدن اظهارات عجیب این 2 زن، دستور تحقیقات میدانی را صادر کرد تا راز ناپدید شدن میشا افشا شود.