تهران امروز: متهم اصلي پرونده هانيه در آخرين دفاعيات خود كه توسط بازپرس آذرتاش از وي اخذ ميشد بار ديگر گناه آزار دادن دخترك را سر قاچاقچيان مواد مخدر انداخت كه قيمت هروئين را در شب عيد گران كرده بودند. به گزارش خبرنگار تهران امروز، حميد به بازپرس گفت: همانطور كه قبلا گفتم من هروئيني بودم و چند روزي بود اين ماده مخدر گران شده بود . همسرم رفعت برايم مقداري شيشه آورد و من به اتفاق وي مقداري از آن را كشيدم. وقتي اين مخدر لعنتي را مصرف كردم ديگر نفهميدم دارم چه كار مي كنم . مي دانم كارهايي كه كردم خيلي بد بود ولي از هانيه مي خواهم مرا ببخشد. من او را دوست دارم.
متهم افزود: ولي با اين حال همه جراحاتي كه بر بدن اين دختر وارد شده است كار من نبود. پاي هانيه را رفعت سوزاند. من هانيه را نمي زدم، وقتي او بي ادبي مي كرد وي را مجبور مي كردم رو به ديوار بنشيند يا از ديدن برنامه كودك تلويزيون محرومش مي كردم. البته گاهي هانيه را تنبيه بدني هم مي كردم ولي نه در اين حد كه او را بسوزانم.من خيلي وقت ها از ترس مادرش جرات نميكردم به او چيزي بگويم بهرغم اينكه وي اين اواخرخيلي آتش به پا مي كرد.
پدر هانيه، معلم بدي براي او بودهانيه به مادرش گفته من او را مورد آزار جنسي هم قرار داده ام در صورتي كه اين يك تهمت است. هانيه كارهاي بدي مي كرد او پول هاي مرا از داخل كشويم مي دزديد و به مادرش ميداد. زمستان پارسال او از مادرش خواست دوباره بروند و داخل كارتن ها زندگي كنند. ولي من اجازه اين كار را به آنها ندادم. بزرگترين ظلم را مرحوم پدر هانيه در حقش كرد چرا كه او را با خود به مراكز خريد مي برد و دزدي از آنجا را به وي آموزش ميداد. دست هاي هانيه را هم من نشكستم و همانطور كه پيش از اين هم گفتم دست هاي وي وقتي با مادرش به حمام رفت شكست.
من از كرده خود پشيمانم و هم از هانيه و هم از دادگاه مي خواهم مرا عفو كرده يا در مجازاتم تخفيف دهند.
سپس قاضي آذرتاش از رفعت، مادر هانيه خواست به دفاع از خود بپردازد. اين زن كه به اتهام معاونت در شكنجه هانيه در بازداشت است، گفت: من معتاد بودم و مادر خوبي براي هانيه نبودم ولي در اين سالها تمام تلاشم را كردم كه وي آسيبي نبيند چرا كه به هر حال مادرش بودم.
سوال بازپرس آذرتاش كه از وي پرسيد آيا شما هانيه را نسوزانده ايد هم با اين پاسخ رفعت روبهرو شد: اصلا چنين چيزي را به خاطر نميآورم شايد وقتي شيشه مصرف كردهام اين اتفاق افتاده باشد ولي چيزي به ياد ندارم.
مي خواهم پيش مادرم باشمدر اين لحظه هانيه وارد دادگاه شده و بعد از مدتها با مشاهده مادرش به سمت وي رفته و او را بوسيد و در آغوش گرفت.هانيه به آذرتاش گفت: من مادرم را خيلي دوست دارم او هيچ وقت مرا اذيت نكرد. اين مرد ( حميد) بود كه مرا به باد كتك مي گرفت او فقط مرا هم نميزد و دستش روي مادرم هم بلند بود.حميد خيلي مرد بداخلاقي است و او را دوست ندارم. تنها چيزي كه من مي خواهم اين است كه دوباره پيش مادرم برگردم. من به مادرم گفتم برويم در كوچه و خيابان ها روي كارتن بخوابيم اما اين به خاطراين بود كه حميد ما را اذيت ميكرد به همين خاطر زندگي سخت روي كارتن را به زندگي با حميد ترجيح مي داديم.حميد مرد بدي بود. او مادرم را مجبورمي كرد گدايي كند تا با پول آن مواد بكشد.
در اين هنگام رفعت با تاييد حرف هاي دختر خود با گله از خانواده پدري اش گفت: چند بار با خانواده ام تماس گرفتم و گفتم هانيه را پيش خود نگه دارند اما آنها توجهي نكردند و گفتند اصلا حاضر به چنين كاري نيستند.
آقاي قاضي من قسم مي خورم از هانيه نگهداري كنم فقط بگذاريد در بهزيستي كنار وي باشم. اگر به من در بهزيستي پناه دهيد قول مي دهم ديگر سراغ اعتياد نروم و مادر خوبي براي هانيه باشم. محيط بد بيرون و بيپناهي است كه آدم را به سمت و سوي اعتياد ميكشاند. تو را به خدا به من و هانيه در بهزيستي پناه دهيد. من مادر هانيه هستم ومثل همه مادرها دوست دارم پيش او باشم.