چهره‌نگاری شکارچی دختران ساده‌لوح

بر سر یک مساله جزئی با هم درگیر شدیم و او به حالت قهر تلفنش را قطع کرد و پس از آن شماره موبایلش را تغییر داد. من هیچ خبری از او ندارم و این پسر به بهانه خواستگاری و ازدواج از من اخاذی کرده است. این پسر احساسات مرا به بازی گرفته و فریبم داد. من هم تصمیم گرفتم از وی شکایت کنم تا انتقام بگیرم چون او با چرب‌زبانی می‌تواند از دختران ساده‌لوحی مثل من به‌راحتی اخاذی کند.
کد خبر: ۱۶۴۴۹۲
|
۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۰ - ۰۹:۴۲ 14 May 2011
|
8388 بازدید
قدس: رویای ازدواج دختر 20 ساله وقتی رنگ باخت که پسر مورد علاقه وی فراری شد. این دختر پس از فراری شدن پسر مورد علاقه‌اش به دادسرا مراجعه کرد و پرده از راز یک اخاذی میلیونی برداشت.

نازنین 20 ساله در حالی که بسیار مضطرب بود در شکایت خود به بازپرس مکرمی گفت: 8 ماه پیش با دوستانم برای تفریح و کوهنوردی به یکی از کوه‌های تهران رفتیم. آن روز در کوه با سجاد آشنا شدم. می‌گفت در بوشهر و کیش کار می‌کند و بیشتر اوقات تهران نیست.

وی افزود: آشنایی من و سجاد آغاز شد و ما هر روز با هم تماس تلفنی داشتیم. در مدت یک هفته از آشنایی‌مان که در تهران بود، هر روز همدیگر را می‌دیدیم. از آینده صحبت می‌کرد و می‌گفت پس از پایان پروژه کاری‌اش در جنوب به خواستگاری‌ام می‌آید. روزهای خوبی بود. رویاهای شیرینی در سر داشتم و خود را خوشبخت‌ترین دختر دنیا می‌دیدم غافل از اینکه همه رویاهایم سرابی بیش نبود.

وی ادامه داد: سجاد یک هفته پس از آشنایی‌مان به بوشهر رفت. کمتر تلفن‌هایم را پاسخ می‌داد و می‌گفت مشغول کارهای پروژه‌اش است. به او شک کرده بودم چون رفتارهایش مرموز بود اما هر وقت با او صحبت می‌کردم با چرب‌زبانی وعده‌های بزرگ می‌داد و می‌گفت بهترین زندگی را برایم در نظر دارد. من هم فریب همین حرف‌هایش را می‌خوردم. پس از مدتی دوباره به تهران بازگشت و یک هفته‌ای که در تهران بود، چند بار یکدیگر را ملاقات کردیم و باز هم سجاد وعده داد بزودی همراه خانواده‌اش به خواستگاری‌ام می‌آید و مجلل‌ترین جشن عروسی را برگزار می‌کنیم.

وی افزود: چند روز بعد سجاد دوباره به جنوب بازگشت وقتی به آنجا رسید با موبایلم تماس گرفت. خیلی مضطرب بود. می‌گفت چک دارد و پول‌هایش را در تهران جا گذاشته است. از من خواست 2 میلیون تومان آماده کرده و به حسابش واریز کنم. من هم حرف‌هایش را باور کرده و قسمتی از طلاهایم را فروختم و پول به حسابش واریز کردم.

سجاد بار دیگر با من تماس گرفت و باز هم به بهانه اینکه پول‌هایش همراهش نیست از من خواست برایش یک‌میلیون و 500 هزار تومان واریز کنم. بعد از اینکه پول‌ها را به حسابش ریختم دیگر خبری از سجاد نشد. شماره تلفن همراهش را تغییر داده و من هیچ خبری از او ندارم. این پسر مرا بازی داد تا از من اخاذی کند.

وی ادامه داد: بر سر یک مساله جزئی با هم درگیر شدیم و او به حالت قهر تلفنش را قطع کرد و پس از آن شماره موبایلش را تغییر داد. من هیچ خبری از او ندارم و این پسر به بهانه خواستگاری و ازدواج از من اخاذی کرده است. این پسر احساسات مرا به بازی گرفته و فریبم داد. من هم تصمیم گرفتم از وی شکایت کنم تا انتقام بگیرم چون او با چرب‌زبانی می‌تواند از دختران ساده‌لوحی مثل من به‌راحتی اخاذی کند.

پس از شکایت این دختر جوان، وی به چهره‌نگاری رایانه‌ای پرداخت و تنها سرنخ این تصویر است تا با دستگیری این خواستگار، زوایای پنهان اين پرونده آشکار شود.
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما تبلیغ پایین متن خبر
برچسب منتخب
# قیمت طلا # مهاجران افغان # حمله اسرائیل به ایران # ترامپ # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سردار سلامی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
عملکرد صد روز نخست دولت مسعود پزشکیان را چگونه ارزیابی می کنید؟