وطن امروز: راز باجگیریهای سیاه در دل یک قهرمان کاراته پنهان شده بود.
این مرد که آرزو داشت ثروتمند شود، نمیدانست به اتهام باجگیریهای مدرن پشت میلههای سلول گرفتار میشود.
سناریوی این پرونده زمانی کلید خورد که مرد مهندسی به دادسرای ناحیه 10 تهران مراجعه کرد و پرده از یک باجگیری مدرن برداشت.
این مرد مهندس به بازپرس گفت: چند روز پیش از مسافرت اروپا به ایران بازگشتم و در فرودگاه امام خمینی (ره) سوار خودروی شخصیام شدم. هنگام بازگشت خودروی سمندی سد راهم شد. وقتی پایم را روی ترمز گذاشتم ناگهان مردی را دیدم که موهای جوگندمی و مجعدی داشت. او لباس شخصی پوشیده بود و ظاهر فریبندهای داشت. خود را پلیس امنیت معرفی کرد. بیسیم و دستبندی که همراهش بود موجب شد که به او شک نکنم. او به بازرسی خودرویم پرداخت، ادعا داشت مواد مخدر همراه دارم و اگر پول خوبی ندهم مرا تحویل پلیس میدهد. بشدت ترسیدم. چیزی همراهم نبود اما فکر میکردم شاید کسی از سر دشمنی مواد در خودرویم جاسازی کرده است.
وی افزود: یکمیلیون تومان پول نقد و 200 هزار تومان در عابربانکم پول داشتم که ناچار شدم همه این پول را در اختیار وی قرار دهم. وقتی از او دور شدم شماره پلاک خودروی مرد مرموز را یادداشت کردم و پس از آن تصمیم گرفتم به طرح شکایت بپردازم. پس از شکایت این مرد مهندس، تحقیقات ویژه پلیسی برای افشای حقایق و بازداشت مرد مرموز آغاز شد تا اینکه جوان دیگری به دادسرا مراجعه کرد و شکایت مشابهی را پیشروی بازپرس قرار داد.
وی گفت: در مسیر فرودگاه با خودرویم در حال حرکت بودم که خودروی سمندی به سمت من آمد و خواست توقف کنم. وقتی پایم را روی ترمز گذاشتم مردی قدبلند با موهای جوگندمی به سمت من آمد. بیسیم و اسلحه به دست داشت و خود را مامور امنیت معرفی کرد. به بازرسی خودرو پرداخت و مدعی شد مواد دارم و برای حقالسکوت باید پول در اختیارش قرار دهم. میگفت اگر به او پول ندهم مرا به پلیس لو میدهد.
وی ادامه داد: من تنها 500 هزار تومان پول در اختیار داشتم که به او دادم و وی نیز سوار خودرویش شد و رفت. با اعلام این شکایتهای مشابه، شماره پلاک خودروی مامور قلابی در رایانه ثبت شد و پلیس به جستوجوی صاحب خودرو پرداخت. در بررسیهای گسترده پلیسی، صاحب خودرو در خانهاش بازداشت شد.
این مرد در بازجوییهای مختلف خود را بیگناه دانست اما وقتی در برابر مالباختهها قرار گرفت و شواهد را علیه خود دید لب به اعتراف گشود و گفت: من زمانی قهرمان کاراته بودم. به این ورزش علاقه خاصی دارم و کاراتهباز حرفهای بودم اما چند ماه پیش کارم را از دست دادم و بیکار شدم. مشکلات مالی به سراغم آمد و من هم ناچار شدم تن به کارگری بدهم. از صبح تا شب کار میکردم اما پول کارگری کفاف خرج زندگیمان را نمیداد، به همینخاطر تصمیم گرفتم نقشه یک باجگیری مدرن را بکشم و خرج خود را تامین کنم.
وی افزود: در حوالی جاده فرودگاه با خودروی سمندم میایستادم و سد راه خودروهای مدلبالا میشدم تا اخاذیهایم را انجام دهم. برای اجرای نقشه خود را پلیس امنیت معرفی میکردم و موادی را که از پیش تهیه کرده بودم در خودروی طعمههایم جاسازی میکردم. وقتی طعمههایم مواد را در خودروهای خود میدیدند، میترسیدند و تسلیم میشدند. میگفتم به پلیس خبر میدهم و آنها از ترس آبرویشان حاضر میشدند حقالسکوت در اختیارم قرار دهند.
وی ادامه داد: برای اجرای این نقشه بیسیم و دستبند هم خریدم تا کسی شک نکند. با ادعاهای این مرد تبهکار تحقیقات در این باره آغاز شد تا زوایای پنهان آن آشکار شود.