تهران امروز: مردي كه طي يك نزاع با دزدان موجب مرگ دوستش شده است با رضايت خانواده مقتول از مرگ نجات يافت.
این مرد که محمد نام دارد دو سال پیش قصد حمایت از دوستش در برابر دزدان را داشت که چاقو را اشتباهی به بدن او فرو کرد. اين مرد بهرغم آنكه قرباني حادثه اين موضوع را تاييد كرد از سوي دادسرا مجرم شناخته شده و به قتل عمد متهم شد.
محمد صبح امروز در شعبه 113 دادگاه كيفري استان تهران محاكمه شد. در اين جسله شفيعي نماينده دادستان تهران گفت: 7 اسفند سال 88 مردي با پليس 110 تماس گرفت و گفت دوستش را به اشتباه با چاقو زده و او را به بيمارستان رسانده است.
چند روز بعد از حضور ماموران در بيمارستان پزشك درمانگر حميد، مرگ وي را بر اثر ضربه وارده اعلام كرد.
هرچند مطابق تحقيقات پليس از حميد (هنگامي كه هنوز از دنيا نرفته بود) وي نيز اين موضوع را تاييد كرد و گفت اين اتفاق هنگام درگيري آنها با سارقان افتاده است اما از نظر دادستاني محمد مرتكب قتل عمد شده است و من به عنوان نماينده دادستان براي متهم درخواست صدور حكم قانوني را دارم. ضمن اينكه به استحضار برسانم اولياي دم مقتول متهم پرونده را عفو كرده و درخواستي براي قصاص وي ندارند.
سپس متهم در جايگاه ايستاد تا از خود دفاع كند. وي به هيات قضات گفت: من حميد را كشتم ولي نه از روي عمد، چرا كه قصد دفاع از وي را داشتم نه كشتن او را. من با حميد از سالها قبل دوست بودم. روز حادثه وي براي ديدن من به كافي نتم آمد. من تازه آن كافي نت را راه انداخته بودم تا كمك خرج خود و خانوادهام باشد. روبهروي در كافي نت ايستاده بوديم كه ناگهان دو سارق موتور سوار به سمت مان آمده و موبايل حميد را از دستانش ربودند.
من و حميد به سرعت آنها را تعقيب كرده و موتورشان را متوقف كرديم. من با زور گوشي تلفن همراه را از آنها گرفتم و درگيري شديدي بين ما رخ داد. يك دفعه يكي از موتور سواران چاقويش را درآورد و به سمت من و حميد نشانه رفت. من هم چاقوي كوچكي كه به سوئيچم وصل بود را درآورده و به سمت او بردم. ولي سارق جا خالي داده و چاقويم به سينه حميد فرو رفت. دزدها با ديدن اين صحنه پا به فرار گذاشتند و من هم حميد را به سرعت به بيمارستان رساندم. همان موقع هم به منزل حميد زنگ زدم و ماجرا را به خانوادهاش گفتم.
تمام هزينههاي بيمارستان حميد را هم خودم دادم و مرتب به او سر ميزدم تا از بخش مراقبتهاي ويژه خارج شد. حميد خودش همه واقعيت را به پليس و خانواده خود گفت و بر بيگناهي من صحه گذاشت. چند روز بعد پزشكان وي را از بخش مراقبتهاي ويژه مرخص كرده و گفتند حال وي خوب است و ميتوانيد او را به خانه ببريد. من با شنيدن اين خبر خوشحال شده، به خانه حميد رفتم و براي او لباس مناسب آوردم تا وي را ترخيص كنم اما وقتي به بيمارستان برگشتم با كمال تعجب پزشكان خبر فوت حميد را دادند.
همه ميدانند كه حميد از بهترين دوستان من بود و به هيچ عنوان من قصد ضربه زدن به وي را نداشتم من فقط ميخواستم از او دفاع كنم ولي با جاخالي دادن سارق اين اتفاق شوم افتاد. خانواده حميد هم چون مطمئن بودند من بيگناهم قبل از تشكيل دادگاه رضايت خود را اعلام كردند.