ایران: چندي قبل مرد ميانسالي به دادسراي ناحيه2 سعادت آباد رفت و از يك پدر و پسر به اتهام كلاهبرداري و خيانت در امانت شكايت كرد.
وي به بازپرس گفت: متخصص رژيم درماني و مدير عامل يك مؤسسه پژوهشي هستم كه چند ماه قبل براي يك سفر تحقيقاتي به دوبي رفتم. هنگام سفر نيز در هواپيما با مرد جواني آشنا شدم كه ظاهري آراسته داشت و ادعا ميكرد از سرمايهگذاري در يك پروژه در دبي ميليونها تومان نصيبش شده و به همين خاطر براي سرمايهگذاري در يك پروژه جديد مرا ترغيب به مشاركت كرد.
«فرهاد» گفت كه در صورت مشاركت در يك پروژه با سرمايهگذاري يك ميليارد و 300 ميليون تومان طي 5 ماه حدود 90درصد سود نصيبم خواهد شد و...
بدين ترتيب پس از يك هفته وقتي به ايران برگشتم، با «فرهاد» تماس گرفتم و او پيشنهاد خريد 11 واحد آپارتمان در دوبي را داد. اما به او گفتم در حال حاضر اين همه پول نقد در اختيار ندارم و با توافق يكديگر قرار گذاشتيم سرقفلي يك واحد تجاريام در يكي از برجهاي تهران كه چندصد ميليون ارزش داشت را به پدر «فرهاد» واگذار كنم تا بتوانم مشاركت كنم.در مرحله بعد نيز طبق قرار 140 ميليون تومان به حساب پيرمرد كه در شمال كشور زندگي ميكرد، واريز كردم و او تلفني دريافت پولها را تأييد كرد.
يك ماه بعد «فرهاد» به ايران سفر كرد و وقتي مرا ديد، با خوشحالي از سود 580 ميليون تومانيام خبر داد. وقتي شنيدم كه به خاطر پيشرفتهاي مالياش صاحب يك آژانس معتبر هوايي نيز در دوبي شده اعتمادم به او بيشتر شد. بنابراين تصميم گرفتم همه سرمايه زندگيام را در اختيارش بگذارم تا يكي از سرمايهگذاران پروژهاي معروف و بزرگ باشم و از او خواستم مبلغي كه از سرمايهگذاري قبلي نصيبم شده را در اين پروژه به كار گيرد و 150 ميليون تومان ديگر نيز به مبلغ سرمايهام اضافه كردم. اما او به بهانه اينكه هزينه جابهجايي و انتقال اين مبالغ زياد است، مرا راضي كرد تا همه پولها را به صورت نقدي و حضوري به وي بدهم ضمن اينكه پدرش به عنوان شريك تجارياش در معامله حضور داشت.
بنابراين قرار شد در كمتر از 4 ماه سود 80درصدي نصيبم شود. ضمن اينكه قصد داشتم با درآمد حاصلهام املاكي در شمال كشور بخرم و وقتم را صرف خريد و فروش ملك كنم. اما پس از آخرين معامله و ديدارمان با «فرهاد» رفتارش به يكباره تغيير كرد و ديگر جواب تلفنهايم را نداد. در حالي كه بشدت نگران سرمايهام بودم، به سراغ پدرش رفتم اما پيرمرد طوري برخورد كرد كه انگار مرا نميشناسد و بعد هم از خانه بيرونم كرد. بنابراين از او و پسرش به اتهام خيانت در امانت شكايت دارم؛ چرا كه مرد كلاهبردار و پدرش باهمدستي هم 13ميليارد ريال سرمايهام و سود آن را تصاحب كردهاند و زندگي مرا به نابودي كشاندهاند.
بازپرس پرونده با دريافت اين گزارش دستور دستگيري «فرهاد» و پدرش را صادر كرد و از شاكي خواست شاهدان خود را به دادسرا معرفي كند. گزارش پليس حاكي از آن بود كه «فرهاد» مدتي قبل از طريق مرز هوايي از كشور خارج شده است. با وجود اين مأموران با دستور نيابت قضايي پدرش را دستگير و به تهران منتقل كردند.
در حالي كه 3 زن و مرد گواهي دادند شاكي در دو مرحله به پدر و پسر پول پرداخته است تا در پروژه جديدي در دبي سرمايهگذاري كنند، وي با ارائه اسناد رسمي نشان داد كه سرقفلي يك واحد تجاري را نيز به پدر مرد كلاهبردار منتقل كرده است.
بدين ترتيب قرار مجرميت پيرمرد و پسر فرارياش از سوي دادسرا صادر شد و قاضي شعبه 1164 دادگاه عمومي تهران نيز هر يك از متهمان را از نظر جنبه عمومي جرم به تحمل يك سال زندان محكوم كرد و قرار شد شاكي با ارائه دادخواست حقوقي در دادگاه نسبت به دريافت طلبش از متهمان اقدام كند.
با اعتراض پدر «فرهاد» به رأي دادگاه، هيأت قضايي شعبه42 دادگاه تجديدنظر استان تهران نيز حكم صادره را تأييد كردند.