این گزارش ناظر به حرفها، یادداشتها و مواضع شخص "علی اکبر جوانفکر " مشاور مطبوعاتی رئیسجمهور، مدیر عامل خبرگزاری ایرنا و رئیس موسسه فرهنگی ایران است.
به گزارش فارس، جوانفکر از آغازین روزهای حضور در کنار احمدینژاد سبب ایجاد حاشیههای زیادی برای او شد و البته حاشیههایی که رئیسجمهور آنها را جدی نگرفت و کار به آنجا رسید که این شاگرد مطلوب جریان اصلاحات هم اکنون در حال تکرار سناریوهایی است که مردم خاطرات تلخی از آنها دارند.
به حق باید جوانفکر را یک اصلاح طلب تمام عیار به شمار آورد. هم اوست که اخیرا سند مصاحبه وی با روزنامه ایران در زمان سیطره اصلاحطلبان بر دولت منتشر شد که در توهمی آشکار حرفی را زده است که حتی اصلاحطلبان متملق هم آنرا باور نداشتند.
او در برآیند تعاریف خود از سیدمحمد خاتمی گفته بود: "خاتمی منویات رهبری را بهتر تحقق بخشید! "
البته این پایان ماجرای تلخ جوانفکر نیست. او بعدها با طرح خود در کنار رئیسجمهور احمدینژاد نیز به بیان مواضع اصلاحطلبانه و دو پهلوی خود پیرامون نظام، ارکان آن و جریانات اصیل انقلابی ادامه داد. نکتهای که متاسفانه باید گفت در تغافل چهرههای اصولگرا و دلسوز حاضر در دولت گم شد و عواقب خطرناکی را ایجاد کرد که کپی برابر اصل انحرافات رخ داده در دوران اصلاحطلبان است و گویا همچنان نیز ادامه دارد.
پیدا کردن نشانهای تاثیر تفکرات اصلاح طلبی در عمق روح و جان علی اکبر جوانفکر به هیچ وجه کار سختی نیست. مروری بر نوشتهها و صحبتهای او طی چند سال اخیر نشان میدهد که تاثیر واژگان ورد زبان اصلاح طلبان و در جاهایی گروه ضد انقلاب و اپوزسیون بر جوانفکر تا آنجا بوده است که وی تقریبا در تمام یادداشتها و صحبتهای مکتوب خود به کار بردن این واژهها را از یاد نبرده است.
آنچه که در ادامه میخوانید لیستی کوتاه از برخی عبارات همیشگی جوانفکر است که به صورتی مداوم در نوشتههای او مطرح میشود.
" جریان تمامیت خواه " ، "دروغپردازی " ، "سینهچاکان ولایت " ، "داعیه اسلامخواهی و دفاع از دین و ولایت " ، "رسانههای زنجیرهای طیف مدعی اصولگرایی " ، "هوچیگری " ، "مستبد " ، "رسانههای اقتدارگرا " و ...
کسانی که در دوران اصلاحات پیگیر اخبار سیاسی روز بوده و یا در جبهه مقابله با اصلاح طلبان قرار داشتهاند میدانند که تمام این واژگان، شاه بیتهای اساسی چهرههای تجدید نظر و اصلاح طلب است که طی 8 سال تمام ضمن ارائه کد به دشمنان نظام، بیانگر جلوههایی از تفکرات اصلاحاتیها بود.
و البته قابل توجه آنکه ما این عبارتها را با توجه به جملات قبل و بعد آنها که جملگی در کنایه به ارزشها بودهاند، انتخاب کردهایم. واژگانی که چرایی این همه تقیّد به تکرار آنها در کلام و مواضع علی اکبر جوانفکر بر آنان که باید! هنوز پوشیده مانده است.
جوانفکر جدای از این مقولات، شخصیتی بیثبات دارد که نشان داده است در یک لحظه قابلیت تغییر مواضع خود را در جهتی کاملاً برعکس مواضع قبلی دارد. او در ماجرای پرونده مرحوم کردان یادداشتی را بر روی سایت خود قرار داد که مضمون کلی آن انتقاد از علی کردان و مدرک جعلی او بود.
اما درست چند روز بعد یادداشت دیگری را در همین رابطه و به بهانه روشنسازی مواضعش! منتشر ساخت که یک معذرتخواهی در لفافه، از مواضع قبلی بیشتر نبود. یادداشتی که اخباری وجود داشت مبنی بر آنکه پس از تندی رئیس جمهور به جوانفکر در مورد یادداشت اول تقریر شده است.
جذابیتهای شخصیت جوانفکر البته تنها منوط به همین قضیه هم نیست. او یک بار و در یکی از یادداشتهایش خاضعانه خود را عدد صفری خواند که در کنار رئیس جمهور قرار دارد و بدون او خوانده نمیشود. و البته گوینده این حرف همان کسی است که بعدها از موضعی بالاتر و صاحبنظرانه! افاضه کرد که منویات رهبری قابل تقسیم است و برخی از آنها را میتوان اجرا نکرد.
تملقی که البته گویا بیش از رئیس جمهور، دور و بریهای دفتر ریاست جمهوری آن را شنیدند و بعدها مزد این تملق جوانفکر را با واگذاری خبرگزاری ایرنا و موسسه ایران به او دادند.
در مجیزهگویی جوانفکر نکات جالب دیگری هم وجود دارد. شاید هیچ کس نباشد که یادداشت عاشقانه و مجنونوار علی اکبر جوانفکر را در رسای لیدر گروه انحرافی از یاد برده باشد که تبدیل به تیتر اول برخی رسانههای کشور شده بود آنجا گفت: "یکی هست که تو را خوب میشناسد..."
در باب علی اکبر جوانفکر و سایر همقطاران آشکار و نهانش این نکته را نیز باید گوشزد کرد که او در جریانات رسانهای که مسئولیت آنها را بر عهده دارد در حال تخریب چهرهها، جریانها و رسانههایی است که هیچ کس در کشورمان بر صداقت و پاکی آنها در بیان مواضع شکی ندارد.
او یک روز دستورات مقام معظم رهبری را به مولوی و ارشادی تقسیم میکند، روز دیگر در رسانهاش که آن را تبدیل به تریبون رفقایش در گروه انحرافی کرده آیتالله مصباح را تخریب میکند و البته با افتضاحی هم که بر سر ماجرای عزل و ابقای وزیر اطلاعات به بار آورد نشان داده است که در رانندگی بدون گواهینامه در وادی سیاست و رسانه عمدی قطعی دارد.
شاهد مثال آنکه این جوانفکر است که برای خوش خدمتی بیشتر به گروه انحرافی به این مواضع خطرناک نیز بسنده نکرده و همچون اصلاحطلبان از تخریب افرادی همچون حسین شریعتمداری، حسین صفار هرندی، منوچهر متکی و دیگرانی که هریک به عنوان چهرههای ارزشی کشور و حامیان اصلی گفتمان اصولگرایی، انتقاداتی را به دولت مطرح ساختهاند، ابا نکرده است.
در پایان باید گفت که اگرچه علی اکبر جوانفکر با تمام اقداماتش همچون کف روی آب تمام خواهد شد اما عبرتهایی که رمّان "جنایت و مکافات علی اکبر جوانفکر " برای ما و افکار عمومی ایران دارد درسهایی است که امیدواریم با مداقّه بیشتر در آنها سبب جلوگیری از اتفاقات مشابه در آینده شویم.