سید حبیب حبیب پور در وبلاگ خود نوشت:
دیشب (یکشنبه شب) جایتان خالی بود پای شبکه جام جم 2 که به نام اکران فیلم «مرهم» نگاهی به آثار آقای علیرضا داوودنژاد داشت.
آقای بهروز رضوی مجری برنامه اعلام کرد که بخشی از یکی از فیلمهای قدیمی داوود نژاد را با هم می بینیم. با این چاشنی که علیرضا داوود نژاد از همان اول دغدغه مشکلات جوانان را داشته است. چند لحظه بعد فیلمی سیاه و سفید نمایش داده شد که در زیر نویس آن نوشته شده بود: نازنین/ علیرضا داوود نژاد.
تصاویر با بازی بهروز وثوقی آغاز شد که با شخصی که گویا پدرش بود جر و بحث می کرد و پس از آن بهروز خان با دلخوری به بیرون از منزل رفت و چند دقیقه بعد در میان جمعیتی بود که در حال عزاداری برای امام حسین (ع) بودند و او دستی بر سر دختر کوچکی کشید و پس از آن با فردی سخن گفت.
فیلم قطع شد و باز هم رضوی بود و علیرضا داوود نژاد. رضوی از او خواست تا از این فیلم و خاطره هایش بگوید و او شروع کرد به سخن که:
«در این فیلم خانم گوگوش نقش همسر بهروز را بازی می کرد که در همین صحنه می بایست به میان جمعیت عزادار می آمد. چند تن از دوستانش به او گفته بودند که در این صحنه باز ی نکن و به اینجا نرو چون مردم تو را می شناسند و با تو برخورد می کنند. گوگوش موضوع را به من گفت ولی من او را به حضور در میان مردم سوگوار دعوت کردم و او قبول کرد. چادر زد و بین مردم آمد و نقش خود را بازی کرد و چه خوب هم بازی کرد. او در کنار مردم حتی اشک ریخت.»!
اما بعد:
آیا بهتر نیست مسئولان سیمای جمهوری اسلامی ایران دلایل خود را از تهیه و پخش چنین تصاویر و گفته هایی ارایه دهند تا مردم مسلمان بدانند که چه باید بکنند؟
آیا تجلیل از کارگردانی با سابقه مشخص و البته داشتن فیلم های خوبی مانند نیاز (که گوشه هایی از آن پس از فیلم نازنین در همین برنامه پخش شد) بدون نوشابه باز کردن برای کسانی که سال ها تابلوی جریانی بودند که در خیزش مردم و جوانان و شهیدانشان حذف شد امکان پذیر نیست؟
آیا تکریم هنر و هنرمند این است که از کسانی تجلیل شود که سابقه شان بر همه آشکار است؟
آیا وظیفه شبکه جام جم تجلیل از خواننده ای است که اینک شعار براندازی و سرنگونی می دهد؟
آیا سیمای ملی ما خود را موظف به بزرگداشت شخصی مانند خانم گوگوش می داند؟ اگر می داند بگوید تا مردم بدانند که با چه کسانی طرف هستند.
آقایان! اگر می خواهید مردم را با رسانه آشتی بدهید بهتر است به راه های بهتر و پاکتری بیندیشید. راه هایی که در آینده شرمسار جوانانی نشوید که خون دادند تا شما به صندلی های نرم تکیه بزنید.