جواد محقق درباره علامه جعفری میگوید:
اوایل دهه 60 كه كنگره جهانی حضرت رضا (ع) در شهر مشهد برگزار شد، برای ورود اعضای كنگره كارتهایی صادر كرده بودند. یك روز كه از حرم برمیگشتیم ، نزدیك دانشگاه رضوی ، وقتی من كارت مزبور را برای ورود آماده كردم ، استاد جعفری گفت : متأسفانه من فراموش كردم كارت ورود را بیاورم.
هنگام ورود، مأموران به من گفتند: شما بفرمایید، ولی ایشان نمیتوانند وارد شوند، زیرا كارت ندارند. گفتم : ایشان استاد جعفری است . یكی از مأموران گفت: اگر ایشان كارت داشته باشد، اجازه ورود خواهند داشت، و الاّ نه. من از این موضوع بسیار ناراحت شدم. ولی آقای جعفری با تواضع و افتادگی خود، در مقابل ناراحتی و عصبانیت من میپرسیدند: چرا ناراحت میشوید؟ مأموران وظیفه خود را انجام میدهند. آن زمان، وقت ظهر بود و آفتاب هم مستقیم میتابید و سایه نبود. من با مشاجره فراوان بالاخره توانستم آن ها را راضی كنم تا ایشان به قسمت داخل بیایند و پشت دیوار داخلی بایستند كه حداقل داخل كوچه زیر آفتاب نباشند.
استاد، نشانی كارت خود را به من دادند و من رفتم كارت ایشان را پیدا كنم و برگردم. ایشان نیز عبایشان را كنار دیوار انداختند و روی آن نشستند.
من رفتم ، اما كارت ایشان را پیدا نكردم. به ناچار به سراغ یكی از مسئولین کنگره رفته، آن مسئول وقتی در جریان امر قرار گرفت، به تندی به مأموران گفت: مگر شما ایشان را نمیشناختید؟! در قبال این تندی، جعفری به ایشان گفت: شما نباید ناراحت بشوید، زیرا اینها وظیفه خود را انجام داده اند.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی علامه محمد تقی جعفری