ایران: با گذشت 10 ماه از قتل مرموز زن جوان در شمال تهران، همسر وي به عنوان مظنون اصلي جنايت همچنان مهر سكوت بر لب زده و در بازداشت است.
محسن - 35 ساله - كه به اتهام قتل همسر 30 سالهاش - سميه - بازداشت است، هنگام بازجويي و تحقيق در شعبه اول بازپرسي دادسراي جنايي تهران با انكار دخالت در قتل همسرش به بازپرس شهرياري گفت: «من و سميه 6 سال قبل ازدواج كرده و هر دو در يك شركت ساختماني كار ميكرديم. او حسابدار بود و من هم از مديران شركت. زندگي خوبي داشتيم و در يك ساختمان 3 طبقه در خيابان پاسداران زندگي ميكرديم كه خرداد سال گذشته سميه در جريان حادثهاي هنگام كار از طبقه پنجم ساختمان در حال ساخت به چاله آسانسور سقوط كرد و دست و پاهايش شكست. از آن زمان ناچار در خانه استراحت ميكرد. مدتي مادر و خواهرش از او پرستاري كردند و مدتي هم برايش پرستار گرفتم.
اما زماني كه كسي كنارش نبود، خودم از او مراقبت ميكردم. روز 10 مرداد 89 قرار بود او را به دكتر ببرم تا گچ دست و پاهايش را باز كند. شب هم قرار بود به خانه مادرم برويم، چرا كه جشن تولدم بود. آن روز حدود ساعت 11 صبح به خانه آمدم تا به كارهاي عقبافتاده رسيدگي كنم. سميه روي تخت استراحت ميكرد كه كيسه زباله را برداشتم و از خانه خارج شدم، پس از دقايقي وقتي به داخل آپارتمان برگشتم، ناگهان مردي قدبلند كه لباس تيره به تن داشت را ديدم كه ميخواست وارد اتاق خواب شود.
صورتش را خوب نديدم، اما در حالي كه شوكه بودم با عجله خود را به آشپزخانه رسانده و از داخل كشوي كابينت يك كارد برداشتم. وقتي به طرف اتاق دويدم، ناگهان به دليل نامعلومي بيهوش شدم. نميدانم چه مدت بيهوش بودم. اما وقتي چشم باز كردم، روي زمين افتاده بودم. به سختي از جا بلند شده و به اتاق خواب رفتم، تخت پر از خون بود و سميه نفس نميكشيد. خون از سر و بدنش جاري بود. ميخواستم تلفني موضوع را به پليس خبر دهم كه دوباره بيهوش شدم. ساعتي بعد وقتي چشم باز كردم، داخل آمبولانس بودم و پرستار گفت كه شكمم با كارد مجروح شده است.»
از سوي ديگر مادر مقتول كه در جلسه بازجويي حضور داشت، با اعتراض به گفتههاي دامادش به بازپرس گفت: 2 ماه قبل از قتل دخترم، همين مرد - اشاره به داماد - او را از طبقه پنجم ساختمان به داخل چاله آسانسور پرت كرد. دخترم خودش به من گفت كه شوهرش او را پرت كرده، اما حاضر به شكايت نشد، چرا كه دامادم به او گفته بود اگر شكايت نكند، ميتوانند به عنوان حادثه هنگام كار از بيمه ديه بگيرند. او دخترم را خيلي اذيت ميكرد.
ما از اول با ازدواجشان مخالف بوديم. دخترم ليسانس داشت و محسن ديپلمه بود. از نظر فرهنگي هم تفاوت زيادي داشتيم، در ضمن روز حادثه محسن به مادرش تلفن كرده و موضوع قتل دخترم را بهطور كامل شرح داده بود، اما حالا مدعي است كه هيچ چيزي به يادش نميآيد و با داستاني ساختگي ميخواهد خود را بيگناه نشان دهد!»
بازپرس پرونده پس از شنيدن اظهارات متهم گفت: معاينات پزشكي قانوني احتمال خودزني مرد جوان را منتفي نميداند و با توجه به انكار متهم در قتل همسرش، وي بار ديگر براي تحقيقات بيشتر در اختيار كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي تهران قرار گرفت.