بخش اول: بررسي مفهومي واژه جهاد اقتصاديسال 1390 را مقام معظم رهبري در حالي سال جهاد اقتصادي نام گذاري کردند که پيش بيني مي شود اين سال به خاطر تداوم اجرا و کامل شدن طرح هدفمندي يارانه ها و حرکت کشور به سمت اجراي ساير بند هاي طرح تحول اقتصادي علي الخصوص اصلاحات نظام بانکي و گمرکي از متفاوت ترين سالهاي اقتصادي در تاريخ انقلاب اسلامي وحتي صده اخير کشور باشد.
اما تمام ماجرا همين نيست زيرا با توجهي عميق تر و از منظر واژه شناسي به مفهوم جهاد اقتصادي مي توان به ابعاد وسيع تري از اين مفهوم نو بيان شده از سوي رهبر حکيم انقلاب پي برد.
جهاد خود واژه اي با بار معنايي بسيار عميق از لحاظ لغوي و در بعضي موارد داراي فرهنگ خاص به خوداست جهاد در لغت از ریشه «جَهد و جُهد» به معنای مشقت و زحمت و همچنین به معنای توان و طاقت است (1) لذا کلمه جهاد معناي تلاش حداکثري يا تلاش در شرايط خاص و ويژه را باخود حمل مي کند و علاوه بر اين جهاد در فرهنگ 1400 ساله اسلام نيز داراي معناي خاصي است که از يک حرکت مقدس و مبارزه گونه مذهبي حکايت مي کند؛ به طوري که همواره وجود اختيار اعلام حکم جهاد در يک مقوله خاص (غالبا دفاعي) در دست علماي اسلام و حکومتهاي اسلامي از برتري هاي خاص و استراتژيک جوامع اسلامي برشمرده شده است. کلمه جهاد در فرهنگ اسلامي همواره ياد آور واژه شهادت نيز بوده است.
اما با نگاهي به دوره معاصر و تاريخچه انقلاب در مي يابيم که واژه جهاد از بار معنايي خاصي نيز در تاريخ انقلاب اسلامي برخوردار است که اندکي با موارد ذکر شده قبلي متفاوت است و اين در حقيقت از هنر هاي امام عظيم الشان بود که از واژه جهاد و حکم جهاد براي جنگ تحميلي استفاده نبرد و در حقيقت با اين عمل نشان داد که اين جنگ علي رغم به صف کشيده شدن همه جبهه کفر در برابر انقلاب اسلامي جنگي نبود که بخواهيم در آن همه داشته هاي خود را رو کنيم و از نهايت پتانسيل هاي جامعه اسلامي بهره ببريم و در حقيقت با اين عمل جبهه کفر را تخفيف نموده و حقير شمرد.
ايشان از ديگر سو با نهادن نام جهاد بر امر مقدس و استراتژيک سازندگي کشور و خلق مجموعه اي به نام جهاد سازندگي اوج هوشمندي و عمق نگاه استراتژيک خود را نشان دادند.
زيرا در حقيقت در جهان امروز مبارزه اصلي در سازندگي و پيشرفت کشورهاست و تلاش براي پيش افتادن کشور در اين مسابقه نابرابر جهاني که نهايتا به قدرت و تعيين کنندگي نظام در جامعه بين المللي مي انجامد آن چيزي است که شايسته جهاد ناميده شدن را دارد و اين همان حقيقت بزرگي است که امام در چهار دهه قبل پي برده و با ابتکار خود در خلق جهاد سازندگي به ما آموختند.
جهاد سازندگي چه در دوران دفاع مقدس و چه در دوران سازندگي نشان داد که با حاکم شدن روحيه جهادي بر يک حرکت اقتصادي در راستاي حل معضلات و رفع مشکلات گلوگاههاي صنعتي و اقتصادي به چه سطح بالايي از بهره وري مي توان دست يافت.
شايد آمار عملکرد و حوزه تاثير گذاري وزارت جهاد سازندگي در کنار حجم کم گستردگي اداري و تعداد کارمندان آن در مقايسه با وزارت کشاورزي قبل از ادغام اين دو وزارتخانه نشاندهنده ميزان تفاوت اين دو مدل خاص باشد. (وزارت کشاورزي به عنوان يک مجموعه کاملا اداري و بروکراتيک که در اغلب حوزه هاي فعاليت خود با جهاد همپوشاني بالايي داشت) در واقع روحيه جهادي حاکم بر عملکرد افراد در مجموعه جهاد سازندگي و بعد ها وزارت جهاد سبب شده بود که افراد از انگيزه بالايي در سازمان برخوردار بوده و قيود اداري و بخشنامه اي جلوي اين حرکت پيش رو را نگيرد و به همين سبب ميزان بهره وري تجربه شده در جهاد سازندگي در بعضي موارد اصلا قابل مقايسه با سازمانها و ادارات دولتي نبود.
لذا واژه جهاد در تاريخچه انقلاب اسلامي از بار معنايي اقتصادي خاصي برخوردار است که در بردارنده مولفه هايي چون روحيه مجاهدت و انگيزه فراسازماني و آرمانگرايانه، تشکيل مجموعه هاي غير اداري و بروکراتيک مانند نهادهاي شکل گرفته در آغاز انقلاب اعم از بسيج، سپاه و جهاد سازندگي و عملکرد مخلصانه و تلاش معطوف به هدف و گذشتن از چارچوبها در مسير رسيدن به آرمان؛ مي باشد. شايد بتوان گفت اين واژه به نوعي بار معناي ساختارشکني را نيز باخود حمل مي کند.
باتوجه به اين نکته در ترمينولوژي واژه جهاد مي توان بهتر به عمق واژه جهاد اقتصادي و ابتکار خاص رهبر انقلاب در بکار بردن اين مفهوم پي برد.
با نگاهي به شرايط امروز کشور مي توان به وضوح خلا اين گونه ويژگي هاي نهادهاي انقلابي و روحيه خاص سالهاي نخستين انقلاب را درک کرد. شايد مجموعه قوانين دست و پا گير اقتصادي کشور و نظام اداري کهنه و بروکراسي سنگين کشور يکي از عوامل اصلي کندي روند رشد و پيشرفت اقتصادي کشور باشد که با ايجاد روحيه جهادي در اقتصاد کشور از ميان برداشته شوند.
آنچه مهم است توجه به علت يا علل به کار گيري واژه جهاد در زمينه اقتصاد از سوي رهبر انقلاب است که مي تواند را گشاي فهم هرچه بيشتر جنبه هاي عيني تحقق اين مساله در جامعه باشد.
بخش دوم: دلايل شاخصها و الزامات جهاد اقتصادي از نگاه رهبرانقلابدر بخش قبلي مقاله بررسي مفهومي واژه جهاد اقتصادي در لغت و فرهنگ اسلامي و همچنين تاريخچه انقلاب اسلامي پرداخته شد اما در فهم هرچه بهتر مفهوم جهاد اقتصادي آنچه مهم است توجه به علت يا علل به کار گيري واژه جهاد در زمينه اقتصاد از سوي رهبر انقلاب است که مي تواند را گشاي فهم هرچه بيشتر جنبه هاي عيني تحقق اين مساله در جامعه باشد.
در اين راستا توجه به نکات بيان شده از جانب ايشان در تبيين جهاد اقتصادي بسيارحائز اهميت است.
رهبر معظم انقلاب در دو سخنراني نخست خود در سال 1390 (پيام نوروزي و سخنرلاني در حرم رضوي) به دلايل انتخاب واژه جهاد اقتصادي به عنوان شعار سال 1390 اشاره کرده اند. همچنين ايشان در اين بيانات الزامات شکل گيري نهضت جهاد اقتصادي و همچنين شاخص هايي براي فهم ميزان حرکت به سمت حرکت جهادي در اقتصاد را اختصارا بيان کرده اند. در اين بخش از مقاله تلاش شده تا اين موارد از بيانات رهبر انقلاب در مورد فرهنگ و مختصات جهاد اقتصادي به صورت دسته بندي شده به خوانندگان اراپه شود تا بتوان به ذهنيت هرچه بهتري از مفهوم جهاد اقتصادي در بيانات رهبر انقلاب دست يافت:
تعریف جهاد اقتصادیدر تعریف جهاد اقتصادی بسیار سخن رانده اند اما غالبا در بسط این موضوع به نکته اصلی یعنی رویکرد حرکت اقتصادی در مواجه با دشمن اقتصادی توجه نشده است. رهبر انقلاب اما خود در سخنانی به تبیین کامل مفهوم مد نظر از طرح واژه جهاد اقتصادی پرداختند.
«...جهاد اقتصادى معنايش اين است که ملت ايران در اين برههى از زمان، جهادش به طور عمده در عرصهى اقتصاد است.
... جهاد اقتصادى، صرفاً تلاش اقتصادى نيست. جهاد يک بارِ معنائى ويژهاى دارد. هر تلاشى را نميشود گفت جهاد. در جهاد، حضور و روياروئى با دشمن، مفروض است. انسان يک تلاشى ميکند، دشمنى در مقابل او نيست؛ اين جهاد نيست. اما يک وقت شما ميخواهيد يک تلاشى را انجام دهيد، که بخصوص يک دشمنى سينه به سينهى شما ايستاده است؛ اين ميشود جهاد.
..... ممکن است يک وقت اين جهاد به شکل قتال باشد، ممکن است جهاد مالى باشد، ممکن است جهاد علمى باشد، ممکن است جهاد فنى باشد؛ همهى اينها جهاد است؛ انواع و اقسام جهاد و مبارزه است. اگر بخواهيم در ادبياتِ امروز ما براى «جهاد» معادلى پيدا کنيم، ميشود «مبارزه». جهاد اقتصادى، يعنى مبارزهى اقتصادى...»
دلايل انتخاب واژه جهاد اقتصادي براي نامگذاري سال 1390
نخست: اساسي ترين جبهه اقدام دشمنان عليه انقلاب جبهه اقتصادي استاز آغاز پيروزي انقلاب اسلامي ايران در سال 1357 تا کنون دشمنان به ويژه آمريکا همواره و با ابزار هاي گوناگون لحظه اي از تلاش عليه موفقيت و فراگير شدن اين نهضت اسلامي و ضد استکباري فروگذار نکرده اند در برحه اي نمود اصلي اين تلاش در مبارزه نظامي بوده و در برهه اي مبارزه فرهنگي و سياسي غلبه داشته است اما آنچه امروز محور اصلي مبارزه دشمنان با انقلاب ملت ايران قرار گرفته است مبارزه و تحريم اقتصادي است.
«...آنچه که در عرصهي مجموعهي مسائل کشور انسان مشاهده ميکند، که در سال 90 بايد ما آن را وجههي همت خودمان قرار بدهيم، اين است که از جملهي اساسيترين کارهاي دشمنان ملت ما و کشور ما در مقابلهي با کشور ما، مسائل اقتصادي است.»
لذا است که رهبر انقلاب حرکت عادي در جبهه اقتصادي را کافي نمي دانند:
« در عرصهي اقتصادي با حرکتِ جهادگونه کار کنند، مجاهدت کنند. حرکت طبيعي کافي نيست؛ بايد در اين ميدان، حرکت جهشي و مجاهدانه داشته باشيم.»
دوم: سومين سال از دهه پيشرفت و عدالترهبر انقلاب به هدف تعيين شده براي دهه چهارم انقلاب که از سال 1387 آغاز شده اشاره کرده و تلاش براي رسيدن به آنرا لازم مي خوانند طبيعي است که يکي از نتايج اقدام جهادي در عرصه اقتصاد نزديک تر شدن به هر دو هدف پيشرفت و عدالت اقتصادي خواهد بود.
سوم: الگو سازي براي ملتهاامروز رشد و پيشرفت خاص و شتابنده اقتصادي ايران به عنوان کشوري که چشم بسياري از ملتهاي منطقه به وضعيت و شرايط آن دوخته شده؛ مساله مهمي در نگاه بين المللي است وبالندگي اقتصادي ايران اسلامي مي تواند در نگاه ملتهاي مسلمان منطقه به شکل گيري الگويي برآمده از اسلام در رفع معضلات اقتصادي منجر شود. در حقيقت جهاد اقتصادي در اينجا وسيله ايست براي يک الگو سازي جهاني
«ما بايد بتوانيم قدرت نظام اسلامى را در زمينهى حل مشکلات اقتصادى به همهى دنيا نشان دهيم؛ الگو را بر سر دست بگيريم تا ملتها بتوانند ببينند که يک ملت در سايهى اسلام و با تعاليم اسلام چگونه ميتواند پيشرفت کند»
شاخص ها و سرفصل هاي مهم در تشخيص عمل به شعار جهاد اقتصاديمقام معظم رهبري شکل گيري جهاد اقتصادي و رسيدن کشور به هدف در سايه آن را منوط به حصول يک سري ويژگي ها ميدانند که برخي را در سخنان خود برشمرده اند:
الف) شاخص اصلي؛ رشد اقتصاديرهبر انقلاب شاخص اصلي را در تعيين موفقيت يا عدم موفقيت حصول رشد اقتصادي پرشتاب ميدانند که حداقل قابل قبول آن ميزان پيش بيني شده در برنا مه پنجم است.
«آنچه که در اين زمينه با عنوان شاخص وجود دارد و مهم است، رشد پرشتاب کشور به ميزان تعيين شدهى در برنامهى پنجم است که اعلام شده است؛ يعنى حداقل رشد هشت درصدى.»
ب) افزايش بهره وري؛ عامل رسيدن به هدفيکي از عوامل اصلي رسيدن به رشد اقتصادي بالا در کشور را «افزايش بهره وري» است با افزايش بهره وري در اقتصاد بدون افزايش سرمايه گذاري مي توان به توليد و ارزش افزوده بساير بيشتر دست يافت و اين مساله در کشوري که شاخص بهره وري آن به صورت سنتي پايين است بسيار حائز اهميت است.
نکته مهم در افزايش سهم بهره وريتوجه به ضرورت آموزش مردم است زيرا بهره وري در ارتباط تنگاتنگ با مفهوم منابع انساني است و در صورت عدم تغيير نيروي انساني نمي توان انتظار تغيير قابل ملاحظه اي در شاخص بهره وري را داشت.
«در اين رشد، سهم بيشتر مربوط به بهرهورى است؛ يعنى ما بتوانيم از امکانات کشور به شکل بهترى استفاده کنيم. .... من به مسئولان کشور توصيه ميکنم که در زمينهى اهميت ارتقاء سهم بهرهورى در رشد اقتصادى کشور با مردم حرف بزنند؛ بگويند ارتقاء سهم بهرهورى در رشد اقتصادى کشور و همچنين کاهش فاصلهى درآمدى دهکهاى بالا و پائين جامعه - اين شکاف درآمدها، شکاف اقتصادى بين بخشهاى مختلف جامعه - چقدر اهميت دارد.»
ج) کاهش شاخص بيکاري و افزايش اشتغالشاخص نرخ بيکاري يکي از شاخص هاي نشان دهنده ميزان رونق اقتصادي در کشور است و طبيعي است که در يک اقتصاد پويا و رو به رشد اين شاخص روند کاهشي خواهد داشت. زيرا در پي رونق اقتصادي و گسترش توليد تعداد بيشتري از مشاغل و نيروي کار لازم خواهد بود.
«کاهش نرخ بيکارى و افزايش اشتغال در کشور، از جملهى مسائل بسيار اساسى و مهم است.»
د) شاخص گسترش فعاليت بخش خصوصيکاسته شدن از حجم تصدي دولت در اقتصاد که به منزله افزايش فعاليت بخش خصوصي و تعاوني است همواره از عوامل اصلي افزايش بهره وري و رشد اقتصادي و حرکت به سمت رونق در اقتصاد محسوب شده است. طبيعي است در کشوري که حجم تصدي بخش دولتي در اقتصاد زياد است براي حرکت به اين سمت بخش خصوصي نيازمند کمک و حمايتهايي است که توان رقابت و حضور در کنار رقيب مقدري چون دولت را داشته باشد. حضور بخش خصوصي در عرصه هاي مختلف به افزايش سرمايه گذاري کشور کمک مي نمايد و سبب تحول جدي در مديريت رو به رشد اقتصادي مي گردد.
«مسئلهى افزايش سرمايهگذارى بخش خصوصى و کمک به بخش خصوصى که بتواند در زمينهى مسائل اقتصادى کشور سرمايهگذارى کند، از جملهى مسائل مهم و اساسى است؛»
ه) تشکيل سرمايه هاي بزرگيکي از شاخص هاي اصلي در اقتصاد هاي بزرگ و روبه رشد جهان تشکيل سرمايه هاي بزرگ است اين الزاما به معني وجود ابرسرمايه داران و شکاف هاي عظيم طبقاتي نيست بلکه اين سرمايه کاي بزرگ و مجموعه هاي قدرتمند اقتصادي مي تواند از گردهم آمدن تعداد بساير زيادي سرمايه هاي کوچک حاصل شود.
«.... يکى از کارهاى مهم در اين باب، ايجاد تعاونىهاست، که به وسيلهى تعاونىها سرمايههاى بزرگ تشکيل بشود و بتوانند در مسائل مهم اقتصادى کشور سرمايهگذارى کنند و گرههاى مهم را باز کنند و دولت بتواند اين کار را انجام دهد. بايستى زيرساختهاى حقوقى و قانونىاش آماده شود. اين، يعنى حمايت از شکوفائى کار»
و) استفاده بهينه از منابع يا صرفه جويي در مواد اساسياستفاده صحيح يا حداکثري از منابع موجود در کشور خود عامل بسيار مهمي در رشد و پيشرفت کشور است. شايد بتوان گفت که ميزان هدر رفت هدر يک از منابع اساسي مثل آب يا انرژي که با هزينه بالايي در کشور ها در اختيار مصرف کنندگان خانگي صنعتي يا کشاورزي قرار مي گيرد خود از شاخصهاي مهم نشان دهنده وضعيت اقتصاد يک کشور در حرکت رو به رشد خود است فقط توجه به اين نکته که 90% از آب مورد استفاده در بخش کشاورزي در ايران هدر مي رود در کنار دانستن اين نکته که 90% آب موجود در شبکه هاي آبرساني کشور در اختيار بخش کشاورزي قرار مي گيرد نشاندهنده تحولات بسيار عظيمي است که در صورت استفاده صحيح از منابع و جلوگيري از هدر رفت مي تواند در کشور با اين منابع صورت گيرد.
«صرفهجوئى در مواد اساسى، از جمله صرفهجوئى در مصرف آب. امروز نود درصد آبى که ما در کشور مصرف ميکنيم، در بخش کشاورزى مصرف ميشود. اگر دولت به توفيق الهى بتواند شيوههاى آبيارى کشاورزى را اصلاح کند، اگر از اين نود درصد، ده درصد کم بشود، شما ببينيد چه اتفاقى مىافتد. در واقع امکانات بهرهبردارى از آب در بخش غير کشاورزى دو برابر ميشود؛ که اين بسيار چيز مهم و باارزشى است.»
ز) مشارکت مستقيم مردم«مشارکت مستقيم مردم در امر اقتصاد، لازم است. اين نيازمند توانمند شدن است، نيازمند اطلاعات لازم است؛ که اينها را بايد مسئولين در اختيار مردم بگذارند و اميدواريم انشاءاللَّه اين روند روزبهروز توسعه پيدا کند...البته رسانهها نقش دارند، راديو و تلويزيون نقش دارند، ميتوانند مردم را آگاه کنند؛ دولت هم بايد فعال برخورد کند و بتوانند انشاءاللَّه مسئلهى اقتصادى را پيش ببرند.»
زمينه ها و الزامات لازم براي تحقق مساله جهاد اقتصاديبديهي است که تحقق هر شعار و شکل گيري هر نهضتي در کشور نيازمند زمينه هايي است طبيعتا فراگير شدن حرکت جهادي در اقتصاد کشور نيز نيازمند الزاماتي است که امکان آن را فراهم مي کند رهبر معظم انقلاب الزامات شکل گيري جهاد اقتصادي را در پنج مورد بر شمرده اند.
1) روحيهى جهادىروحيه جهادي در حقيقت چيزي فراتر از انگيزه سازماني يا سود شخصي است وقتي روحيه جهادي بر کاري حاکم شود ديگر فرد خود را در چارچوب خشنامه ها و وظايف تعيين شده اداري و يا سود شخصي اش نمي سنجد و طبعا در آن قالب محدود نيز عمل نمي کند در چنين شرايطي افراد تنها به هدف مي انديشند و تا رسيدن به ان دست از تلاش بر نمي دارند.
«روحيهى جهادى لازم است. ملت ما از اول انقلاب تا امروز در هر جائى که با روحيهى جهادى وارد ميدان شده، پيش رفته؛ اين را ما در دفاع مقدس ديديم، در جهاد سازندگى ديديم، در حرکت علمى داريم مشاهده ميکنيم.
اگر ما در بخشهاى گوناگون، روحيهى جهادى داشته باشيم؛ يعنى کار را براى خدا، با جديت و به صورت خستگىناپذير انجام دهيم - نه فقط به عنوان اسقاط تکليف - بلاشک اين حرکت پيش خواهد رفت.»
2) استحکام معنويت در جامعهوجود جو ايماني و مذهبي در جامعه و در ميان جوانان نوعي سپردفاعي مستحکم در برابر هرز رفتن استعداد هاي آنهاست و اينجاست مي توان تاثير دينداري را بر رشد و سعادت دنيايي انسان نيز مشاهده کرد.
«......استحکام معنويت و روح ايمان و تدين در جامعه است. تدين جامعه، تدين جوانان ما، در امور دنيائى هم به ملت و به جامعه کمک ميکند.
اگر يک ملت جوانانش متدين باشند، از هرزگى دور خواهند شد؛ از اعتياد دور خواهند شد؛ از چيزهائى که جوان را زمينگير ميکند، دور خواهند شد؛ استعداد آنها به کار مىافتد، کار ميکنند، تلاش ميکنند؛ در زمينهى علم، در زمينهى فعاليتهاى اجتماعى، در زمينهى فعاليتهاى سياسى، کشور پيشرفت ميکند. در اقتصاد هم همين جور است. روحيهى معنويت و تدين، نقش بسيار مهمى دارد.»
3) پرهيز از توجه اجتماعي به مسائل حاشيه ايطرح مسائل حايشه اي و عطف توجه جامعه به آن مي تواند انسانها را از هدف اصلي خود باز دارد يا سير رو به جلو کشور را دچار خلل کند. انگيزه ها را آسيب بزند و حتي افرادي را که سست ترند از نيل به هدف نهايي نا اميد سازد.
«مسائل حاشيهاى در کانون توجه افکار عمومى قرار نگيرد.يک شرط ديگر اين است که کشور به مسائل حاشيهاى مبتلا نشود. ببينيد، در بسيارى از اوقات يک مسئلهى اصلى در کشور وجود دارد که همه بايد همت کنند و به سراغ اين مسئلهى اصلى بروند؛ بايد مسئلهى کانونى کشور اين باشد؛ اما ناگهان مىبينيم از يک گوشهاى يک صدائى بلند ميشود، يک مسئلهى حاشيهاى درست ميکنند، ذهنها متوجه آن ميشود.»
آيت الله خامنه اي عطف توجه کشور به مسائل حاشيه اي را مانند اين مي دانند که قطاري در حرکت با سرعت به سمت مسيرخود را براي توجه به نقطه اي در ميان راه متوقف کنند دوباره جمع شدن افراد و به حرکت افتادن اين ها چه ميزان دشوار است؟ و آيا تاخير پيش آمده جبرا خواهد شد؟
4) اتحاد و انسجام ملياتحاد و انسجام در عرصه ملي از عوامل لازم براي حرکت سريع رو به رشد در هر کشوري است و ايران نيز از اين مساله مستثني نيست. پرهيز از حرکات و بيانات تفرقه افکنانه از ضروريات حرکت جامعه در مسير يک جهاد اقتصادي حقيقي است. اين مساله کوچک و بزرگ نمي شناسد و در اين زمينه آحاد مردم جامعه از عوام گرفته تا مسئولين سياسي يکسانند و وظيفه دارند که به سهم خود در حفظ وحدت بکوشند.
البته در اين زمينه اتحاد بين مسئولين نيز از اهميت بسزايي برخوردار است که نتيجه آن در هماهنگي و انسجام هرچه بيشتر قواي سه گانه مشاهده خواهد شد.
« يک شرط ديگر، حفظ اتحاد و انسجام ملى است. اين اتحادى که امروز در ميان مردم و در بين مردم و مسئولين وجود دارد.... بايستى باقى بماند و روزبهروز تقويت شود. يکى از نقشههاى بزرگ دشمنان ملت ايران، ايجاد تفرقه و شکاف در داخل بوده است؛ به بهانههاى گوناگون. ... قوميت... مذهب... گرايشهاى سياسى.... جناحبندىها، ...اتحاد را بايد حفظ کرد...مسئولين کشور هم همين جور؛ پس انسجام قوا با يکديگر، هماهنگى قوا با يکديگر هم مهم است.»
5) پرهيز از نگاه شعاري به مفهوم جهاد اقتصاديآخرين نکته بيان شده از سوي رهبر انقلاب در زمينه الزامات جهاد اقتصادي باور کردن و عمل کردن مسئولين است: «آنچه انتظار داردم اين است که اين شعار را بشنوند، باور کنند و دنبال کنند. » نه برخورد شعاري با آن و پر شدن در و ديوار شهر ها از بيل بورد هايي با نوشته هاي تبليغي براي جهاد اقتصادي چنانکه صراحتا تاکيد مي کنند:
«تابلو کردن و در و ديوار را پر کردن و عکس زدن و اينها هيچ لزومى ندارد. اگر هزينهاى نداشته باشد، لزومى ندارد؛ اگر هزينه داشته باشد، اشکال هم دارد.»
--------------------------------------پی نوشت:1- راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن،(المکتبة المرتضویة، چاپ دوم، 1363)، ص 101.
منابع: سخنرانی مقام معظم رهبری در مشهد مقدس 1390/1/1
سخنرانی مقام معظم رهبری در عسلویه 1390/1/8