شرق: مرد جواني كه دايي همسرش را كشته و جسد مثلهشده او را مخفي كرده بود، انگيزهاش از اين جنايت را توهين فرزند مقتول عنوان كرد.
اين پرونده كه يك سال پيش توسط پليس كازرون تشكيل شد اكنون براي محاكمه متهم اصلي و همدستش به دادگاه كيفري استان فارس فرستاده شده است. ماموران در زمان حادثه با شكايت مردي متوجه شدند كه جواني به نام كيان گمشده است. پدر كيان در توضيح اتفاقي كه براي فرزندش افتاده بود، گفت: پسرم با شوهر و داماد خواهرش اختلاف داشت و من فكر ميكنم آنها از سرنوشتش خبر دارند.
ماموران با توجه به اين اطلاعات تحقيقات خود را از خانه خواهر كيان آغاز كردند و متوجه شدند قسمتي از خاك باغچه نرم است و به نظر ميرسد بهتازگي در آنجا حفاري شده است. زماني كه ماموران خاك را كنار زدند چاهي را مشاهده كردند كه بوي تعفن شديدي از آن بيرون ميزد.
دقايقي بعد جسدي مثله شده، نمايان شد اين جنازه متعلق به كيان بود. بررسيهاي بعد فاش كرد قتل به دست داماد خانواده اتفاق افتاده است. درحاليكه بررسي براي بازداشت متهم آغاز شده بود او خود را در مشهد به پليس معرفي كرد و با اعتراف به قتل گفت: بعد از اينكه با همسرم ازدواج كردم و رفت و آمدم با خانواده او آغاز شد با دايياش، كيان، رابطه خوبي برقرار كرديم.
اختلاف ما زماني شكل گرفت كه پسردايي بزرگ همسرم به خانه ما آمد و به همسرم فحش داد. من عصباني شدم و او را از خانه بيرون انداختم و بعد هم شكايت كردم. كيان و ساير اعضاي خانوادهاش براي اينكه رضايت دهم من را تحت فشار قرار دادند. وقتي ديدند نميتوانند من را راضي كنند تهديدم كردند.
متهم ادامه داد: يك شب در منزل بودم كه يكدفعه تيري به سمت خانهام شليك شد و شيشههاي خانه و ماشينم شكست. بيرون كه رفتم متوجه شدم كيان براي تهديد من اين كار را كرده است. تصميم گرفتم انتقام بگيرم. به بهانه اينكه ميخواهم رضايت بدهم كيان را به محل خلوتي كشاندم و سه يا چهار گلوله به او شليك كردم سپس جسدش را در ماشين گذاشتم و راه افتادم.
در بين راه چند جا تصميم گرفتم جنازه را دفن كنم اما زمين سفت بود. در نهايت جسد را به خانه بردم و با همدستم آن را مثله كردم. تكههاي جسد را در كيسه فريزر و در يخچال گذاشتم. بعد از آن وقتي به خانه مادرزنم رفتم متوجه شدم در حياط آنها چاهي وجود دارد و تكههاي جسد را در چاه انداختم و روي آن را پوشاندم. دو پاي مقتول مانده بود كه آن را هم دفن كردم.
بعد به اتفاق همدستم فرار كردم و به مشهد رفتم؛ اما نتوانستم عذاب وجدان را تحمل كنم و تسليم شدم. بعد از اعترافات اين مرد، همدست او نيز شناسايي و بازداشت شد. پس از آن پرونده با صدور قرار مجرميت و كيفرخواست براي متهمان به دادگاه كيفري استان فارس فرستاده شد و آنها به زودي محاكمه ميشوند.