آمارها نشان ميدهد در حالي كه هماكنون بيش از 2 ميليون زن سرپرست خانوار در كشور وجود دارد، سالانه نيز 60 هزار زن سرپرست خانوار ديگر به اين تعداد اضافه ميشود. 26 درصد اين زنان را زناني تشكيل ميدهند كه 25 تا 46 ساله هستند و اين مسئله همچنان كه بارها مسئولان وكارشناسان بر آن تاكيد كردهاند، افزايش تعداد اين زنان را به مرز هشدار رسانده است. با اين همه هنوز اقدامي جدي براي حل اين معضل انجام نشده است.
سازمان بهزيستي، كميته امداد امام خميني(ره)، مركز امور زنان و خانواده رياستجمهوري، مركز فرهنگي اجتماعي وزارت كشور از جمله نهادهايي هستند كه دستي در زمينههاي اجرايي در حوزه زنان دارند.
شهرداري تهران هم وارد عمل شده و اداره كل بانوان شهرداري طي طرحهايي به آموزش زنان سرپرست خانوار پرداخته است اما به نظر ميرسد هيچ يك از اين اقدامات كافي نبوده است چرا كه چگيني مديركل ايتام، سالمندان و زنان سرپرست خانوار كميته امداد خميني(ره) پيش از اين اعلام كرده بود: «در حالي كه سالانه 30 هزار طلاق در پايتخت رخ ميدهد، 75 درصد زنان مطلقه تهران پس ازجدايي به كميته امداد مراجعه ميكنند.»
اين روزها 38 هزار زن سرپرست خانوار پشت درهاي بسته بهزيستي صف كشيدهاند و منتظرند تا تحت پوشش اين سازمان قرار گيرند. فريبا بريماني مديركل دفتر توانمندسازي خانواده، كودكان و نوجوانان بهزيستي در اين باره ميگويد: «در حال حاضر ۳۸ هزار زن سرپرست خانوار به منظور دريافت خدمات سازمان بهزيستي پشت نوبت اين سازمان هستند. هرساله در بودجه سازمان بهزيستي اعتباري به دفتر توانمندسازي خانواده و كودكان سازمان بهزيستي اختصاص داده ميشود كه اين اعتبار در جهت اجراي برنامهها و طرحهاي مربوط به زنان و كودكان هزينه ميشود.»
وي با اشاره به اينكه اعتبارات دفتر پاسخگوي افراد پشت نوبتي نيست ميافزايد:«تحت پوشش قرار گرفتن تمامي زنان سرپرست خانوار نياز به اعتبارات جداگانهاي از سوي مجلس و نظر مثبت نمايندگان دارد و فقط چنانچه بودجهاي خاص به اين بخش اختصاص داده شود ميتوانيم زنان پشت نوبت را تحت حمايت قرار دهيم.»
يك ماجراي واقعيفاطمه يكي از زنان تحت پوشش بهزيستي است كه شوهرش 6 سال قبل رهايش كرده و رفته است. دو كودكش كنارش نشستهاند. آنكه بزرگتر است انگار فقر و سياهي روي دستانش كبره بسته است. فاطمه ميگويد:«سه سال منتظرش بودم. بعد از سه سال دوستش پيغام آورد كه گفته ديگر برنمي گردد. ازدواج كرده و دارد با زن دومش زندگي ميكند. من هم طلاقم را غيابي گرفتم و حالا مددجوي بهزيستي هستم.» حالا فاطمه يك اتاق حوالي ميدان شوش اجاره كرده و با دو كودكش روزگار ميگذراند. علي اصغر كه 9 ساله است و از ساعت 5 بعدازظهر تا 10 شب توي كيسههاي زباله را ميگردد و آشغال جمع ميكند. پيش ترها فاطمه خودش كار ميكرد.«يك مرد خيري بود كه برايم توي يك توليدي كار پيدا كرد.» اما حالا دوسال است كه ميداند رضاي كوچكش به سرطان مبتلا شده و به گفته خودش همه روز را اسير رضاست. ميگويد:«ديگر همسايهام حاضر نيست رضا را نگه دارد. همان چند ساعتي كه براي كارگري ميروم هم كلي غر ميزند. رضا مريض است و نگهداري از آن سخت است.»
او ماهانه حدود 50 هزار تومان از بهزيستي دريافت ميكند. فاطمه ماهانه 35 هزار تومان اجاره اتاقش را ميدهد. ميگويد:«مخارج خانه هم سر به فلك ميزند. ماهي يكبار هم نميتوانيم گوشت بخوريم. حالا خدا را شكر كه هزينههاي رضا را محك ميدهد.» اين را كه ميگويد صورتش را برمي گرداند و چشمانش را با گوشه روسرياش پاك ميكند. آرزويي براي خودش ندارد. دوست دارد شفاي رضا را از امام هشتم بگيرد و بچههايش بتوانند درس بخوانند.
گوشه اتاق فاطمه چند كاسه و بشقاب، دو قابلمه و يك گاز سه شعله كوچك روي زمين قرار دارند. آن طرفتر دو پتو و چند بالش كنار ديوار چيده شدهاند. اتاق پنجره ندارد. فاطمه پسرش را صدا ميكند. شانه كودك را برهنه ميكند و ميگويد:«كبودي شانهاش را ببين. از بس كيسه سنگين را روي شانهاش گذاشته بچهام تا صبح خوابش نميبرد.» علي اصغر نه با ديگران حرف ميزند و نه به چشمهايي كه به او خيره شدهاند نگاه ميكند. سرنوشت اين كودك گويي از پيش نوشته شده است. چشمانش را كه ميگشايد بازهم روز از نو است و روزي از نو. اما روزي اين كودك 9 ساله و مادر و برادر سرطانياش، از بين كيسههاي زبالهاي به دست ميآيد كه مردم آنها را در سطلهاي آشغال رها ميكنند. علي اصغر درس نخوانده است. 3 ساله بوده كه پدرش رهايشان كرده و رفته است. او مانده و مادر و برادرش. فاطمه كه پيش از اين خياط بوده حالا به خاطر بيماري پسر كوچكش نميتواند در توليدي لباس كار كند. او حالا خانههاي مردم را تميز ميكند. او تنها روزهاي خوب زندگياش را عيدهاي نوروز ميداند. براي پسرانش گوشت ميخرد و لباسهايي كه از صاحبخانهها گرفته بهشان هديه ميدهد. ميگويد:«مزد ميدهند عيدي هم ميدهند خانه تكاني كه تمام ميشود هر چه را كه نميخواهند نشانت ميدهند و ميگويند هر چه ميخواهي بردار.»
چاره انديشي بهارستاني ها
سيروس برنا بلداچي عضو كميسيون اجتماعي مجلس معتقد است كه مسئولان اين بهزيستي با توجه به افزايش بودجه در دولتهاي نهم و دهم بايد در سياستهاي خود تغييراتي ايجاد كنند. او ميگويد: «اينكه اين سازمان تنها ماهي ۴۰، ۵۰ يا ۶۰ هزار تومان به افراد بدهد در وضعيت فعلي اقتصادي و تورم؛ مشكلي را حل نخواهد كرد بلكه اين سازمان بايد تلاش كند از طريق تشكلهاي گروهي و تعاونيهاي مختلف معضلات اساسي مانند مسكن؛ تامين درآمد حداقل معيشتي براي افراد تحت پوشش خود تامين كند.» اين عضو كميسيون اجتماعي مجلس درباره موضوع زنان سرپرست مهمترين اقدام قابل توجه مجلس را قانوني ميداند كه در چارچوب برنامه پنجم تصويب و ابلاغ شده است. او ميگويد: «بر اساس اين قانون، دستگاهها مكلف شدهاند تمامي زنان سرپرست خانوار داراي شرايط را تحت پوشش قرار دهند، البته اين مسئله با توجه به مسئله ادغامهاي اخير در وزارتخانهها به تاخير افتاده است.»
او ادامه ميدهد: «واقعيت اين است كه سازمان بهزيستي كل كشور هنوز امكان اينكه بتواند تمامي مراجعين واجد شرايط را تحت پوشش قرار دهد، ندارد و بايد براي رفع اين معضل راهكارهايي را انديشيد. موثرترين راهكار براي حل اين معضل اين است كه وزارت رفاه و تامين اجتماعي روي بنگاههاي اقتصادي قابل توجهاي سرمايهگذاري كنند و در همين زمينه حركتهاي جدي از سوي دولت صورت گيرد تا اين بنگاههاي اقتصادي به تدريج غيردولتي شوند تا سود آوري بيشتري داشته باشند و در نهايت ميزان درآمدشان هم بيشتر خواهد شد.»
جاي خالي نهادهاي متولي زنان
توران ولي مراد، جامعه شناس و دبير ائتلاف اسلامي زنان در اين زمينه به تهران امروزميگويد: «همه اين مشكلات به آن دليل است كه نهادهاي متولي امور زنان آنطور كه بايد و شايد براي زنان كاري انجام نميدهند. بسياري از نابسامانيهاي امروز براي زنان به اين دليل است كه به زن به عنوان فردي محتاج قيم و صغير نگاه شده است. طبيعي است وقتي زني طلاق ميگيرد يا شوهرش فوت ميكند شيرازه زندگياش را از هم پاشيده ميبيند. نميتواند روي پاي خود بايستد و مجبور ميشود از نهادهاي حمايتي كمك بخواهد.»
وي در ادامه ميافزايد: «مهمترين مسئله براي زنان امروز، اقتصاد است. البته مسائل فرهنگي و اجتماعي نيز وجود دارد اما وقتي براي همه افراد جوياي كار و به تبع آن براي زنان اعم از تحصيلكرده ايجاد اشتغال شود، بازار براي توليدات خانگي، باشد. حمايت از بنگاههاي زودبازده باشد، ميتوان نتيجه گرفت كه دولت به دنبال ايجاد فرصتهاست. تنها در اين صورت است كه زنان ميتوانند در زمينه اقتصادي توانمند شوند.»
دبير ائتلاف اسلامي زنان ميگويد: «اما كليد تمامي اين مشكلات به دست مسئولاني است كه بر صندليهاي نهادهاي مربوط به زنان نشستهاند. متاسفانه تاكنون خبري از مركز امور زنان و خانواده رياستجمهوري بيرون نيامده است كه نشان دهد اين افراد به دنبال ريشه يابي مشكلات جامعه بودهاند. وقتي به دنبال ريشهها نيستند، در مسير صحيح نه طرحي ارائه ميشود، نه قانوني و نه اجرايي.»
ولي مراد معتقد است: «براي مثال طرحهايي مثل طرح رحمت اجرا ميشود كه البته خوب است اما منطبق با نيازهاي جامعه نيست. مسئولان اين نهادها تا ميخواهند درباره زنان صحبت كنند از آمارهاي منفي و نامطلوب مربوط به زنان در آمريكا و اروپا ميگويند اما پرسش اينجاست كه اين آمارها را چه كساني ارائه كردهاند؟ غير از اين است كه خودشان ارائه كردهاند؟ آنان درك كردهاند كه آمارهاي بد يا خوب مختص جامعه آنهاست و براي حل آن برنامه ارائه ميكنند اما چرا ما چنين آمارهايي نداريم و ارائه نميكنيم؟ چون تحقيقاتي انجام نميدهيم چون به دنبال ريشه يابي مشكلاتمان نيستيم. مسئولان مشكلات را نميشناسند، راهحلهايي را هم كه ارائه ميدهند منطبق بر نيازها نيست.»