تهران امروز: دادگاه كيفري استان تهران براي گروگانگيران بيرحمي كه يك جوان را ربوده و 38 روز شكنجه كرده بودند، احكام سنگيني بريد.
17 مرداد ماه سال 88 پسر كارخانهداري به نام هومن پس از خروج از خانهاش در منطقه زعفرانيه توسط چند مرد ناشناس كه خود را ماموران يكي از نهادهاي امنيتي معرفي كردند، ربوده شد.
ماموران هومن را به يك گاراژ قديمي بردند و آنجا بود كه پسر جوان متوجه شد در دام چند آدمربا افتاده است.آنها 3 روز مداوم هومن را به باد كتك گرفته و پس از آن به وي گفتند كه در ازاي زنده ماندنش بايد يك و نيم ميليون يورو به آنها پرداخت كند.
پس از تماس گروگانگيرها با پدر هومن وي به اداره آگاهي رفته و شكايتي را عليه آدمربايان ناشناس طرح كرد. بعد از چند روز كه هيچ خبري از دستگيري گروگانها نشد گروگانگيرها تماسي با پدر گروگان گرفته و از وي خواستند اين پول را هر چه سريعتر به آنها تحويل دهد وگرنه پسرش كشته خواهد شد.
پدر هومن هم با اين عنوان كه اين پول را فعلا ندارد ولي حاضر است به آدمربايان 100 هزار يورو نقد بدهد قراري با آنها گذاشت.
آدمربايان از پدر هومن خواستند سوار قطار تهران – مشهد شده و از اين طريق با يكي از همدستان آنها ملاقات كند. آنها به اين مرد گفتند تا تلفن همراه خود را روشن بگذارد تا به وي بگويند كجا و با چه كسي ملاقات كند و پول را به آنها بدهد.
حوالي ايستگاه گرمسار بود كه تلفن همراه پدر هومن به صدا درآمد. مردي از آنسوي خط به وي گفت كه پول را در ساكي گذاشته و به بيرون از قطار پرتاب كند. پدر هومن هم ساك خود را بيرون انداخت.
2 روز بعد يكي از گروگانگيرها با پدر هومن تماس گرفته و به وي گفت پولي به دست آنها نرسيده به همين خاطر سر كوچه رفته و كيسهاي سياه را كه براي وي گذاشته شده است بردارد. وقتي مرد ميانسال به سر كوچه رفته و در پلاستيك را گشود با صحنه وحشتناكي روبهرو شد. يكي از انگشتان هومن بريده شده و داخل پلاستيك بود. كنار آن هم يك سي دي بود كه گروگانگيران به وي توصيه كرده بودند حتما آن را ببيند. صحنههاي وحشتناكي داخل سيدي بود. تصاويري از شكنجه كردن هومن به همراه فريادهاي ناله و التماس وي به گروگانگيران و پدرش. هومن در اين فيلم از پدرش ميخواست او را از شر گروگانگيران رها كند.
اين بار پدر هومن بار ديگر به پليس آگاهي رفته و انگشت قطع شده پسرش را نيز با خود برد. چند ساعت بعد وقتي تلفن خانه پدري هومن به صدا درآمد مرد ميانسال بارديگر گوشي را برداشته و نقشهاي را كه كارآگاهان به وي گفته بودند اجرا كرد. وي به گروگانگيران قول مساعد داد كه پول درخواستي آنها را تمام وكمال به آنها خواهد داد.در حالي كه تمامي تلفنهاي خانه و موبايلهاي اعضاي خانواده هومن شديدا توسط پليس كنترل ميشد ماموران پس از رديابي سريع يكي ازاين تلفنها كه ازباجهاي عمومي در بلوار مرزداران زده شد فرد تماس گيرنده را در حوالي باجه تلفن دستگير كرده و به پليس آگاهي انتقال دادند. اين مرد كه در آغاز سعي ميكرد خود را بيخبر از همه جا نشان دهد به سرعت لب به اعتراف باز كرده و بقيه اعضاي گروه و مكان اختفاي آنها را لو داد. ماموران ويژه مبارزه با گروگانگيري پليس آگاهي نيز بلافاصله مكان مورد نظر را كه يك گاراژ قديمي بود به محاصره درآورده و 4 گروگانگيري كه در گاراژ مخفي شده بودند را دستگير كردند.
آنها به سرعت هومن را كه با وضع جسمي وخيمي در يكي از اتاقها نگهداري ميشد به بيمارستان انتقال دادند. هومن بلافاصله تحت درمان قرار گرفته و از مرگ نجات يافت.متهمين نيز به اداره آگاهي منتقل شده و پس از اعتراف به جرم خود به زندان انتقال يافتند.
متهمان چند روز پيش درشعبه 74 دادگاه كيفري استان تهران محاكمه شدند.
درابتداي جلسه شفيعي نماينده دادستان اتهامات انتسابي به متهمان مانند مشاركت در آدمربايي، نگهداري غيرقانوني، ضرب و جرح عمدي، جعل عنوان، معاونت در قطع يك انگشت شاكي و همچنين سرقت مقرون به آزار را محرز دانست و خواستار صدرو حكم قانوني درباره آنها شد.
سپس قاضي تردست رئيس شعبه 74 از شاكي خواست در جايگاه حاضر شود.
هومن پس از حضور در پشت تريبون گفت: من بيشتر عمر خود را در آلمان گذرانده بودم و همانجا هم مدرك مهندسي گرفته بودم. تازه به ايران آمده بودم كه اين اتفاق برايم افتاد. صبح روزي كه ربوده شدم از خانه خارج شده بودم كه يكمرتبه چند مرد با بيسيم به من نزديك شده و مرا به زور داخل ماشين خود كردند. آنها گفتند ما مامور يكي از نهادهاي امنيتي هستيم و تو به جرم شركت در اغتشاشات دستگير ميشوي. هرچه به آنها گفتم من طي اين چند وقت جز خانه و سر كار جاي ديگري نرفته و اصلا در اين اغتشاشات شركت نكردهام گفتند فيلم كارهاي تو در اين اغتشاشات هم موجود است و در اداره آنها را به تو نشان ميدهيم تا ديگر دروغ نگويي.آنها به من چشم بند و دستبند زده و مرا به مكاني ناشناس بردند و مرا از ديوار آويزان كردند. وقتي از آنها خواستم بگذارند ماجرا را به پدرم اطلاع دهم گفتند هر وقت لازم شد خودمان به تو اين اجازه را ميدهيم. كم كم از حرفهايشان فهميدم كه آنها گروگانگير هستند.آنها شروع به كتك زدن من كردند. گروگانگيران پس از چند روز شكنجه مداوم از من خواستند در فيلمي كه از من تهيه ميكنند صحبت كرده و از پدرم بخواهم پول مورد درخواست آنها را بدهد تا آزادم كنند.
چند روز بعد گروگانگيران گفتند پدرت گفته اين پول را ميدهد و ما هم تو را آزاد ميكنيم. اما دو روز بعد دوباره سراغ من آمده و گفتند ميخواهيم انگشت تو را قطع كنيم و سردسته آنها اين كار را با بيرحمي تمام انجام داد. سپس چند قرص خواب به من دادند تا بخوابم. در آن شرايط فقط از خدا كمك ميخواستم و خود را در يك قدمي مرگ ميديدم. شكنجه من 38 روز ادامه داشت تا اينكه ماموران به گاراژ ريخته و مرا از چنگال گروگانگيران نجات دادند. من براي گروگانگيران درخواست اشد مجازات را دارم. سپس فرزاد متهم رديف اول در جايگاه قرار گرفت.
وي گفت: از طريق يكي از دوستانم دورادور هومن را ميشناخته و از وضع مالياش باخبر بودم. ما وقتي در زندان بوديم نقشه اين آدمربايي را كشيديم. وقتي موضوع را به يكي از دوستانم به نام شاهين كه به خاطر بدهي مهريه به همسرش به زندان افتاده بود گفتم او هم قبول كرده و با اجير كردن 2 نفر ديگر نقشه خود را اجرا كرديم.
چند برگه ماموريت جعلي نيروي انتظامي را هم از يكي از زندانيان گرفتيم و پس از بيرون آمدن از زندان هومن را گروگان گرفتيم.انگشت هومن را با استفاده از قفل فرمان و چاقو قطع كرديم. اما پولي را كه پدر وي از قطار به بيابان انداخته بود پيدا نكرديم بعد فهميديم چند كشاورز آن را پيدا كردهاند.سپس ساير متهمان و وكلاي آنها به دفاع پرداختند.
قاضي تردست و همكاران وي نيز به شور نشستند تا راي خود را درباره اين پرونده صادر كنند. آنها سرانجام امروز راي خود را اعلام كردند. بر طبق حكم صادره تمامي متهمان به حبسهاي طولاني مدت محكوم شدند ولي فرزاد متهم رديف اول علاوه بر زندان بايد تاوان ديگري هم بدهد كه اين تاوان قطع انگشت شستش است.