سرویس بین الملل ـ پایگاه اینترنتی شبکه تلویزیونی «سي.ان.ان» آمریکا در گزارشی نوشت: اوباما از آغاز در قبال ایران، رفتار نادرستی در پیش گرفت؛ يکي از اشتباهات بزرگ دولت اوباما، بيشتر کردن دشمني خود با ايران بود که نتيجه عمل به مشاورههاي مغرضانه همپيمانان اسرائيلی وی بود.
به گزارش «تابناک»، «سي.ان.ان» در ادامه گزارش خود، با اشاره به اینکه مجموعه این رفتارها و سیاست های نادرست، عملا ایران را در موضعی برتر نسبت به آمریکا قرار داده است، افزود: دولت آمريکا بايد به اين درک برسد که بحرانهاي منطقهاي مانند آنچه در افغانستان ميگذرد، بدون حمايت و همکاري ايران حل شدني نيست.
متن کامل این گزارش به شرح زیر است:
شکست باراک اوباما در پيگيري طرح صلح ميان دولت فلسطيني و اسرائيل [غاصب]، امري است که اين روزها همه کارشناسان به آن اذعان دارند و او را شکست خورده اين ميدان ميدانند. البته در اين شکست، افزون بر خود اوباما، نبايد از بنيامين نتانياهو و متحدين اسرائيلياش در درون آمريکا ـ نومحافظه کاران، لابيهاي اسرائيل و برخي قانونگذاران ـ غافل شد.
وجه ديگر اين شکست در عرصه سياست خارجي دولت دمکرات اوباما، تسليم شدن در برابر ايران است. اوباما در آغاز ورود به کاخ سفيد، از تعامل گسترده و بدون شرط با ايران سخن ميگفت؛ اما او در کمتر از چند ماه تغيير رويه داد و رويکرد کاخ سفيد از گفت وگو به تهديد، تحريم اقتصادي و حتي تلاش براي براندازي حکومت تغيير کرد.
اسرائيل [غاصب] و همراهانش در ايالات متحده، يک برنامه سنگين تبليغاتي عليه ايران راه انداخته و از ايران، يک غول خيالي ساختهاند که باید حتما هرچه سريعتر نابود شود. خود اسرائيل [غاصب] بارها آشکارا ايران را به بمباران تأسيسات هستهاي تهديد کرده و حتي در اين زمينه، بسيار مايل بود تا دولت اوباما را براي حمله نظامي به اين کشور تحريک کند؛ دقيقا همانند هنگامي که نومحافظه کاران در سال 2003 هرگونه اقدام تحريکآميز کردند تا دولت جورج بوش مجبور شد وارد جنگ با عراق شود؛ جنگي که پيامدهاي فجيع آن هنوز دیده می شوند و يک نقطه تاريک در تاريخ ديپلماسي خارجي آمريکاست.
در آن زمان هم حاميان اسرائيل [غاصب] به اين نتيجه رسيده بودند که صدام حسين احتمالا به دنبال تقويت قواي خويش است تا بلکه بتواند به فکر سرنگوني اسرائيل [غاصب] باشد! اين فکر خام سرانجام با همراهي توني بلر، نخست وزير وقت انگليس هم همراه شد و به جنگ باتلاق گونه عراق منجر شد. هدف نومحافظه کاران پس از نابودي و سرنگوني صدام اين بود که با به کارگيري قدرت و توانمندي ارتش آمريکا، بتوانند سوريه، حزبالله و ايران را به عنوان محور مقاومت در برابر اسرائيل [غاصب] درگير اصلاحات اساسي درون نظامي کرده و به طور کلي ساختار اين حکومتها را به سود اسرائيل [غاصب] تغيير دهند.
در همين راستا، در ماههاي اخير، شاهد يک بلوف سياسي بزرگ از سوي رسانههاي وابسته به اين جريان بوديم، مبني بر اينکه اسرائيل [غاصب] در ماه سپتامبر آتي، تأسيسات هستهاي ايران را بمباران خواهد کرد! هرچند خيالي بودن اين ادعا از همان آغاز نيز مشخص بود، هدف از اينگونه سخنان اين است که به آمريکا فشار آورده شود تا بلکه واشنگتن در اين فعاليتهاي رواني و تبليغاتي وارد عمل شود.
همين مسأله است که سبب شده تا بیشتر افکار عمومي باور داشته باشند که در پشت پرده ترور دانشمندان هستهاي ايران، اسرائيل [غاصب] است؛ بنابراین، با در نظر گرفتن اين موضوع و همچنين آلوده کردن سيستمهاي رايانهاي ايران با ويروس «استاکس نت»، جاي شگفتی نيست که ايران، اسرائيل [غاصب] و آمريکا را دشمن درجه يک خود ببيند.
اقداماتي چون ترور و يا کارهاي مشابه، هيچگاه نتايج و پیامدهای خوبي نداشتهاند. از اين مسأله هم نبايد به راحتي گذشت که مردم حافظه خوبي دارند و دخالتهاي آمريکا و انگليس در ايران مانند آنچه در کودتاي 1953 ـ 28 مرداد 1332 ـ عليه دولت مردمي مصدق رخ داد، فراموش نکردهاند و به همين دليل، خشم ايرانيان از اين دو کشور طبيعي است.
مصدق يک انسان آزاديخواه و دمکرات بود که تنها جرم او اين بود که نميخواست نفت ايران ـ که يک سرمايه ملي بود ـ به دست سرمايهدارها به تاراج برود.
بنيامين نتانياهو، نخست وزير اسرائيل [غاصب] به شدت تمايل دارد تا نظام حاکم در ايران را با حکومت هيتلر بر آلمان مقايسه کند و بگويد، چنانچه جمهوري اسلامي مسلح به سلاح هستهاي باشد، بزرگترين تهديد بالقوه ممکن عليه سرزمين يهودي خواهد بود. البته مشخص است که نتانياهو بسيار زیاده روی کرده، چرا که حتي ايهود باراک، وزير دفاع اسرائيل [غاصب] هم گفته است که از سوی ايران، هيچ گونه تهديدي متوجه اسرائيل [غاصب] نيست.
در هر صورت، چيزي که روشن است، اين که خود اسرائيل [غاصب] هم ميداند ايران مسلح به سلاح هستهاي، باعث نابودي و محو شدن اسرائيل [غاصب] نخواهد شد، بلکه به نوع ديگري به عنوان يک چالش براي اسرائيل [غاصب] ديده خواهد شد؛ يعني در آن هنگام، ايران يک قدرت بازدارندهاي است که ديگر اجازه نخواهد داد، اسرائيل [غاصب] آزادانه و با خيال راحت به کشورهاي همسايه و مجاور خود دست درازی کند و اين موضوعي نيست که خوشايند مسئولان مقامات اسرائيلي باشد.
به همين دليل در هفتههاي اخير و با توجه به دیدن ناآراميها در سوريه، اسرائيل [غاصب] و همدستانش به شدت تلاش ميکنند تا از فرصت موجود، بیشترین بهره برداري را بکنند و محور سوريه، ايران، حزبالله را نابود کنند. براي همين است که «جو ميتو لويت»، عضو شوراي روابط خارجي اسرائيل [غاصب] در سخنان خود، حزبالله لبنان را يک گروه جنايتکار کاملا پيشرفته ميخواند؛ البته احتمالا بزرگترين جنايت حزبالله در لبنان اين بود که پس از هجده سال اشغالگري، توانستند اسرائيل [غاصب] را از جنوب کشور خود بیرون کنند و حتي در سال 2006 در جلوی اسرائيل [غاصب] بايستند؛ جنگي خانمان سوز که منجر به کشته شدن بيش از 1600 لبناني شد.
سرانجام همه اين مسائل، منجر به اين ميشود که دولت آمريکا، بايد به اين درک برسد که بحرانهاي منطقهاي مانند آنچه در افغانستان ميگذرد، بدون حمايت و همکاري ايران حل شدني نيست. در واقع، سخنان هفته گذشته «ديويد کهن»، معاون وزير دارايي آمريکا در بحث مبارزه با تروريسم، مبني بر اينکه ايران با تروريستهاي القاعده در ارتباط است، درست يادآور همان اشتباه نومحافظهکاران در سال 2003 در قبال عراق است که حتي تا امروز، پیامدهای آن را ميبينيم.
بنابراین، بهتر است مقامات کاخ سفيد، به جاي پيگيري تبليغات منفي بي پایه عليه ايران، به گفتههاي رهبران ترکيه و برزيل گوش دهند، چرا که اين دو کشور توانسته بودند به موافقت هستهاي با تهران دست يابند که در واقع سوخت مورد نياز راکتور تحقيقاتي تهران را نيز تأمين ميکرد.
يکي از اشتباهات بزرگ دولت اوباما، بيشتر کردن دشمني خود با ايران بود که نتيجه عمل به مشاورههاي مغرضانه عليه ايران بود و باعث شد تا دور جديدي از تحريمها بر ايران اعمال شود و نتيجه اين شد که ايران همچنان به کار خود ادامه ميدهد و اين آمريکا و مردم مالياتدهنده آمريکايي هستند که بايد هزينه گرانبهاي جنگ در عراق و افغانستان را بپردازند، در صورتي که با وجود همکاري با ايران، وضعيت اصلا اينچنين نميشد.
منبع: نسیم آنلاین