تهران امروز: دروغ مرد افغان براي ازدواج با زن ايراني عاقبت تلخي را براي وي رقم زد.
اين جنايت خرداد ماه امسال اتفاق افتاد يعني يك روز بعد از اينكه زني به نام روشنك با پليس 110 تماس گرفته و مدعي شد همسرش ناصر از روز گذشته كه از خانه خارج شده ديگر مراجعتي نداشته و به تلفنهايش نيز جواب نميدهد.
با تشكيل پروندهاي براي اين موضوع وآغاز تحقيقات محلي يكي از همسايههاي روشنك با مشكوك دانستن موضوع به ماموران گفت: روز گذشته روشنك را به همراه دخترش سپيده و مردي غريبه ديده است كه جنازهاي را داخل پتو پيچيده و مشغول گذاشتن آن داخل يك اتومبيل هستند.
با اين اطلاعات حكم بازداشت اين زن و دخترش صادر و آنها به اداره آگاهي منتقل شدند. هر چند روشنك و دخترش در ابتداي بازجويي منكر هر گونه اطلاع از سرنوشت ناصر بودند اما طولي نكشيد كه لب به اعتراف باز كرده و واقعيت را براي ماموران تعريف كردند.
روشنك به كارآگاهان گفت: من به اتفاق دخترم و پسري به نام رامين كه عاشق دخترم شده بود نقشه قتل ناصر را كشيده و وي را از سر راه برداشتيم.
روشنك انگيزه خود را از اين جنايت نفرت از شوهرش دانسته و افزود: مدتي بعد از ازدواج با ناصر فهميدم او افغاني است. از اين موضوع خيلي نارحت شدم اگر ميدانستم او ايراني نيست هيچ وقت با او ازدواج نميكردم. قصد طلاق از او را داشتم ولي ديگر فرزندمان به دنيا آمده بود و به خاطر فرزندمان نميتوانستم اين كار را بكنم. علاوه بر اين دروغ ناصر كه باعث كينه و نفرت شديد من از وي شده بود بداخلاقيهاي وي نيز مزيد بر علت شده و باعث تشديد اين بغض شده بود. تا اينكه دخترم سپيده بزرگ شده و عاشق پسري به نام رامين شد.
وقتي قضيه علاقه اين دو و تصميم آنها به ازدواج با يكديگر را به وي گفتم او با ناراحتي مخالفت خود را با اين وصلت اعلام كرد. اين مخالفت براي سپيده خيلي سخت بود و من از اينكه ميديدم او دارد اين همه زجر ميكشد خيلي اذيت ميشدم. براي اينكه سپيده هم مثل من تباه نشود و به ازدواج با پسر مورد علاقهاش درآيد پيشنهاد قتل شوهرم را به دخترم و وي دادم.
آنها نيز موافقت كرده و قرار شد طبق نقشه من و سپيده در شب حادثه مقدار زيادي داروي خواب داخل نوشيدني شوهرم ريخته و وي را خواب كنيم. رامين هم به خانه آمده و او را از پا درآورد. اين كارها طبق نقشه انجام شد و بعد به كمك هم جسد را داخل پتويي پيچيده و از شهر خارج كرديم.
با اين اعترافات رامين و سپيده بازداشت شدند و مورد بازجويي قرار گفتند. رامين در بازجويي با قبول مسئوليت اين قتل گفت: شب حادثه من به خانه ناصر رفتم. او خوابيده بود با اسلحه كمري كه از قبل تهيه كرده بودم بالاي سرش رفته و گلولهاي به سوي وي شليك كردم كه باعث مرگ آني وي شد. با همكاري همديگر جسد را به بيابان برده و با ريختن بنزين آن را به آتش كشيديم.
با اين اعترافات پرونده متهمين به شعبه 74 دادگاه كيفري استان تهران ارسال شد. امروز قرار بود متهمان در اين شعبه مورد محاكمه قرار گيرند ولي اين محاكمه با توجه به اينكه متقول داراي طفل صغير بوده و براي وي قيمتي تعيين نشده بود برگزار نشده و به وقت ديگري موكول شد.