سرویس اجتماعی ـ اين تصوير حكايت تازهاي براي ما دارد. حكايتي از نوع ايثار، گذشت و فداكاري يا هر واژه مترادف ديگري به واکنش آدمهاي اين دو ماجرا نگاه كنيد؛ «روزي، اهالي خيابانهاي منتهي به ميدان كاج منطقه سعادتآباد، فريادهاي «كمك» مرد جواني را ميشنوند. كس ديگري با چاقو به جان اين جوان افتاده و پشت سر هم به او ضربه ميزند. دقايق طولاني ميگذرد اما نه مردم و نه مأموران پليس حاضر در صحنه حاضر نميشوند به آن دو نفر نزديك شوند. عاقبت جوان مجروح جلوي چشم دوربينهاي موبايلي كه به جاي كمك كردن، فيلم ميگيرند! كشته ميشود».
اما ماجراي دوم: «26 تير ماه امسال جايي در حوالي اتوبان تهران ـ قم خودرويي در اتوبان واژگون ميشود. سه نفر در آن خودرو گير كردهاند و در آستانه جان باختن هستند. در همين حين جواني به كمك آنها ميرود و هر سه نفر آنها را نجات ميدهد، ولی همين كه آخرين نفر را نجات ميدهد، خودرو پرايدي به او ميزند و به مهرههاي گردن و پاي چپش آسيب ميرساند. آخر سر هم با گذشتن از روي پاي او قصد فرار داشته كه مردم او را ميگيرند».
ماجراي نخست، قصه آدمهايي است كه منفعلانه تنها به ماجرا نگاه ميكنند و از خود واکنش نشان نميدهند و حتي صحنههاي اين حادثه دلخراش را به عنوان يك فيلم اكشن ضبط و چند ساعت بعد در سطح وسيعي با بلوتوث دست به دست پخش ميكنند. اين ماجراها در يك سال گذشته، رخداد آشنايي براي ما بوده است. اينكه مردم در وقايع تلخ دوربين به دست ميگيرند و به جاي كمك به آسيب ديده، تلاش ميكنند تصويرهاي دلخراش براي همنوعانشان ضبط كنند.
حكايت دوم اما ماجراي سرباز 24 ساله فداكاري به نام وحيد جمشيدي بود كه از جان خودش ميگذرد و سرآسيمه به كمك شهرونداني كه در خودرو سانحه ديده حبس شده بودند، ميشتابد. اين گروهبان وظيفه شناس، در اين حادثه از ناحيه نخاع، مهرههاي گردن و پاي چپ دچار شكستگي و مصدوميت ميشود و يك ماه بحراني و دردناك را در بيمارستان ميگذراند و سرانجام هم هفته پيش در روزهاي ماه مبارك رمضان فوت ميكند. اين تصوير اما حكايت تازهاي براي ما دارد؛ حكايتي از نوع ايثار، گذشت و فداكاري يا هر واژه مترادف ديگري. حكايتي كه ما ايرانيها ظاهرا مدت هاست از ياد برده ايم.
منفعت طلبي، آدمها را محافظه كار ميكندنگاهي به قصه آدمهايي كه اين روزها از كنار همه رخدادهای تلخ و تكان دهنده اطرافشان بيتفاوت میگذرند و بیشترین واكنششان، گرفتن تصاوير موبايلي از اتفاقات تلخ است. اين روزها موجي از نگراني را در بين جامعه شناسان و رفتارشناسان اجتماعي پدید آورده است.
نگرانيهايي از اين دست كه چرا بيتفاوتي بخشي از جامعه را فرا گرفته و هر كس فقط به منافع خودش فكر ميكند.
دكتر فراهاني، متخصص علوم رفتاري و رفتار شهروندي در گفتوگو با تهران امروز اين ماجرا را واكاوي ميكند و ميگويد: دلايل متعددي عامل به وجود آورنده چنين روحيههايي در جامعه است.
او ميگويد: «غفلت، دنياگرايي و گاهي پیامدهای قانوني كه براي برخي قضايا پيش ميآيد، فرد را درگير قضيه و افراد را محافظه كار ميكند. بالطبع كساني در اين آزمايش سربلند بيرون ميآيند كه بر همه اينها پیروز شوند.
يعني در واقع بايد حس نوع دوستي بر منفعت طلبي و محافظهكاريشان غلبه كند تا بتوانند به مردم ديگر كمك كنند. در جامعه ماشيني كنوني كه روابط انساني هم در آن كمرنگ شده، ممكن است گاهي شاهد قضايايي همچون واکنش مردم در حادثه سعادت آباد باشيم اما از سوی ديگر، با اين ماجراي اخير فداكاري اين سرباز عزيز كسي براي همنوع خودش از جان خودش ميگذرد».
دكتر فراهاني در ادامه از دلايل از بين رفتن و كمرنگ شدن روحيه گذشت و فداكاري در جامعه ميگويد: «يكسري دلايل درون فردي دارد كه علتش هم آن است كه در واقع آن تربيت درست و بايد و شايد كه فرد وظيفهاش را در اين موقعيتهاي حساس بداند، وجود ندارد. يكسري ديگري از دلايل هم بيروني است كه قوانين و مقررات فرد را محافظه كار ميكند و باعث ميشود، فرد در تصميماتي كه ميگيرد به تبعاتش هم فكر كند و با اينكه امكان دارد از درون بخواهد كه به وظيفهاش عمل كند؛ اما عوامل بيروني مانع از يك كار مثبت و باعث محافظه كاري ميشود».
نجات يك فرد، نجات يك جامعهدر تحليلهايي كه در ماجراي دوئل خونين سعادت آباد انجام شد، خيلي از رسانهها و كارشناسان مرگ و كمرنگ شدن روحيه جوانمردي و پهلواني در بين ايرانيها را عامل منفعل بودن شاهدان حادثه ذكر كردند.
از همين جا بود كه زنگ خطر وجود چنين روحيهاي در اكثريت غالب جامعه به صدا درآمد، ولی جز موجهايي كه رسانهها ايجاد كردند، كسي به فكر تحليل جامعه شناختي اين قضايا و ارایه راهبرد اساسي براي جبران اين معضل نيفتاد.
كارشناسان اعتقاد داشتند، بروز چنين حوادثي در جامعه به علت گسترش برخي ناهنجاريها است و مسأله مهمتري كه در اين ماجراها وجود داشت، كمرنگ شدن حس همنوع دوستي و انسان دوستي است.
چنين حادثههايي هشداري براي جامعه است تا مردم بدانند كه اعتماد و همبستگي اجتماعي در آنان فرو ريخته و كمرنگ شده است. عدهاي تحليلشان اين بود كه اين حادثه باعث شده مردم تصور كنند، در صورت بروز هر گونه حادثه احتمالي تنها خواهند بود و مردم اطراف ماجرا براي نجات آنان اقدام نخواهد كرد و هشدار دادند كه هماکنون ويژگي اصلي اعتماد مردم به يكديگر براي ثبات و انسجام جامعه مورد تهديد قرار گرفته است كه بايد فكري اساسي براي تقويت اين اصول كرد.
دكتر فراهاني، راهكار ايجاد اين روحيه فداكاري و گذشتن از منافع را پررنگ كردن باورهاي ديني و دروني كردن آنها ميداند؛ «عمده بحثهايي كه به روحيه فداكاري و اين نوع حسهاي انساني مربوط ميشود و عامل تعيين كننده است، به باورهاي ديني فرد برميگردد. حتي كساني كه باور ديني قوي هم ندارند، مثل منابع و جوامع خارجي عاملي در وجود خودشان دارند كه از اين باور به عنوان وجدان نام ميبرند. اينها حتي اگر به باور ديني به آن مفهومي كه به يك ديد ماورايي است معتقد نباشند، باز هم از اين وجدان تبعيت و بر پایه قضاوتهاي آن عمل ميكنند. ما در قرآن و آموزههاي ديني در آيه 32 سوره مائده داريم كه «هر كس، انساني را از مرگ رهايي بخشد، چنان است كه گويي همه مردم را زنده كرده است».
پس اگر فردي يك نفر را نجات بدهد، انگار كل عالم را نجات داده است، وقتي فردي چنين نگاهي داشته باشد، ساكت نمينشيند و دست روي دست نميگذارد تا شاهد مرگ همنوعش باشد. ريشهها و باورهاي ديني و وجدان فردي كه از دوران كودكي و با آموزشهاي گوناگونی كه ياد ميدهند و با آنها تربيت شدهايم، اثري غيرقابل چشم پوشي در اين ماجرا ميگذارد. شايد آن آموزشها در دوران كودكي جنبه دينياش پررنگ نباشد، اما با فطرت پاك آدمي سر و كار دارد كه در همه آدمها وجود دارد.
با آموزشهاي غيرمستقيم، گذشت را نهادينه كنيماين كارشناس انجام وظيفههاي اجتماع را هم مكمل اين وظايف فردي ميداند؛ «در نخستين قدم بايد در خانواده اقدام كنند. در گام بعدي در نظام آموزشي و مدارس هم بايد اين باورهاي ارزشمند را در كتابهاي درسي خودشان بگنجانند.
در مطالعاتي كه من داشتهام ديدهام كه در كشورهاي ديگر بحثهاي بردباري، تحمل، فداكاري و اين نوع حسهاي اصيل انساني در دروسي مانند تربيت شهروندي و چنين درسهايي به بچهها ياد داده ميشود. ما هم در كتابهايمان داريم اما در كتابهايی چون كتابهاي ديني و اجتماعي پخش است. اما بايد اين كار را در قالب كتابهاي تربيت شهروندي كه مستقيم كتابهاي ديني نباشد كه دانشآموز به نوعي مقاومت كند، انجام داد. در قالب دروسي مانند تربيت شهروندي ميتوان مفاهيمي مانند گذشت و فداكاري و بردباري و رعايت قوانين و مقررات را متناسب با پايه تحصيلي خودشان به بچهها آموزش داد».
دكتر فراهاني اطلاعرساني و در جريان قرار دادن مردم از فداكاريها و ايثارهاي آدمهايي مثل وحيد جمشيدي را راهكار مناسبي براي ايجاد حمايت افكار عمومي از انجام چنين عملهاي فداكارانه و پهلوانانهاي ميداند؛ «همين كاري كه صدا و سيما و رسانهها در تجليل از كار ارزشمند اين فرد انجام ميدهند، بسيار مهم است. پوشش رسانهاي و گرفتن بزرگداشت نوعي آموزش غيرمستقيم است كه ميتواند كمك كند، چرا که نوعي عامل تشويقي است كه ديگران هم در اين راه گام بردارند و هنگامی رخدادهای مشابهي اتفاق افتاد وظيفه خودشان بدانند و به افرادي كه نياز به كمك دارند، كمك كنند».
منبع: تهران امروز