ضرغامی به موسوی و کروبی چه گفته بود؟

شاید برای شما جالب باشد که من به‎طور حضوری 24 ساعت بعد از انتخابات، هم با مهندس موسوی و هم با آقای کروبی ملاقات داشتم، به آقای موسوی گفتم شما 13 میلیون رأی آوردید که این رأی یک رأی استثنایی است. با صراحت به ایشان گفتم.../ با آقای کروبی هم از قبل دوستی و رفاقت داشتم...
کد خبر: ۱۸۷۴۶۹
|
۰۹ شهريور ۱۳۹۰ - ۱۶:۰۸ 31 August 2011
|
5970 بازدید
عزت الله ضرغامی، مدیرعامل سازمان صداوسیما در گفتگویی مشروح با نشریه پنجره به بیان عملکرد خود در سالهای اخیر، حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری 88 و چالش ها و آسیب های صداوسیما پرداخت. متن این گفتگو را از نظر می گذرانید:

***

بسیاری از مخاطبین رسانه‎ و کسانی‎که پی‎گیر اخبار آن هستند، می‎دانند که شما اهل مصاحبه نیستید (و شاید برخی به این مسأله نقد هم داشته باشند)؛ جناب مهندس چرا این‎قدر کم مصاحبه می‎کنید و چه شد که این فرصت را یافتیم که در خدمت شما باشیم؟ضرغامی

تشکر می‎کنم از زحمتی که متحمل شده و برای گفت‎وگویی کارشناسانه و دوستانه تشریف آوردید. مطلب مورد اشاره شما درست است. فکر می‎کنم در طول این هفت سال و چند ماهی که مسئولیت اداره سازمان صدا و سیما از سوی رهبر معظم انقلاب بر عهده من گذاشته شده، مصاحبه‎ اختصاصی با نشریات و خبرگزاری‎‎ها نداشته‎ام؛ تنها به‎طور پراکنده در جلسات و نشست‎‎هایی که برگزار شده، به سؤالات خبرنگاران پاسخ داده‎ام.

به عقیده من کار صدا و سیما به‎‎گونه‎ای است که حاصل آن روی آنتن رفته و پیش‎روی همه مردم - اعم از 70 میلیون جمعیت داخل کشور و میلیون‎‎ها نفر مخاطب دیگر در سراسر دنیا - قرار می‎گیرد. بنابراین بهترین گفت‎وگو و بیان عملکرد، خروجی رسانه است که مردم بر روی آنتن دریافت می‎کنند، به همین علت سعی می‎کنم کمتر گفت‎وگو کرده و بیشتر عمل کنم. امروز اگر با نشریه خوب پنجره گفت‎وگو می‎کنم، هم به‎خاطر دوستی و رفاقت با عزیزان اداره‎کننده این نشریه است و هم این‎که احساس وظیفه کردم تا به بعضی از سؤالات مهم در ارتباط با عملکرد سازمان و مدیریت آن پاسخ دهم.

گویا نگاه شما در نحوه مدیریت بر سازمان صدا و سیما، در همایش‎های افق رسانه که آخرین نشست آن با حضور رییس‎ جمهوری برگزار شد، تجلی پیدا می‎کند؟

بله، از سال 83 حرکت جدیدی را در ارتباط با مدیران سازمان شروع کردیم، اصول علمی مدیریت استراتژیک می‎گوید، برای اداره سازمان، باید فرصت‎‎ها و تهدید‎‎ها و همچنین نقاط قوت و ضعف داخلی، خوب احصا شود. تا بر اساس آن راه‎برد و سیاست‎‎ها و برنامه‎های اجرایی تنظیم شود. بعد از شش ماه کار مستمر، با حضور بسیاری از کارشناسان، اساتید دانشگاه‎ و مدیران عالی و میانی سازمان و تقسیم کار خوبی که صورت گرفت، نقاط قوت و ضعف سازمان و نیز تهدید‎ها و فرصت‎‎های پیش‎رو احصا شد، و بر این اساس اولویت‎‎های راه‎بردی تدوین شد؛ این ‎که با چه توانمندی‎‎هایی باید از کدام نقطه به کدام نقطه برسیم، تهدید‎ها را چگونه پاسخ دهیم و از فرصت‎‎ها چگونه حداکثر بهره را ببریم.

در مدت نزدیک به هفت سال، 23 نشست تخصصی افق رسانه برگزار شده است. فکر می‎کنم برگزاری این نشست‎‎ها می‎تواند الگوی خوبی برای همه دستگاه‎‎ها باشد تا از بی‎برنامگی، ناهماهنگی و خدای ناکرده اختلافاتی که به‎دلیل عدم آگاهی نسبت به جهت‎گیری‎های سازمان خود بین مدیران ارشد و مدیران میانی و صف ایجاد می‎شود، جلوگیری کنند.

جلسات افق رسانه را می‎توان نوعی نقد درون گفتمانی در سازمان به‎حساب آورد که بعضی مواقع گویا فراتر از نقد هم در آن انجام می‎شود. آیا این جلسات، خروجی عملیاتی و کارگاهی هم دارد یا فقط در قالب تئوریک و مباحث جلسه‎ای برگزار می‎شود؟ آیا نتایج این‎‎ها را می‎توانيم در رسانه مشاهده کنیم؟

افق رسانه، در واقع یک کارگاه آموزشی بزرگ است؛ کارگاه آموزشی به‎معنای واقعی کلمه. ما در این جلسات سخنرانی نمی‎کنیم، بلکه بر اساس استراتژی‎ها، آخرین رویکرد‎‎ها و تاکتیک‎‎های عملیاتی را برای همکاران توضیح می‎دهیم تا حرکت‎‎های بعدی سازمان دقیقا بر اساس این تاکتیک‎‎ها و رویه‎‎های عملیاتی شکل گیرد.

با این حساب قائلید که تمام مباحث مطرح شده در این جلسات، در رسانه ملی هم عملیاتی می‎شود؟

بله. تا حد بسیار زیادی. چون به‎‎عنوان شاخص طرح شده‎اند، عملیاتی می‎شوند؛ البته در حد انتظاری که ما از حرکت یک سازمان پیچیده‎ مثل رسانه ملی داریم. امروز افق رسانه به‎عنوان فرهنگ سازمانی درآمده است. یکی از آسیب‎‎هایی که در بسیاری از سازمان‎‎ها وجود دارد این است که برای راه‎برد‎های خود مطالعات زیادی می‎کنند، کتاب‎‎های متعددی تألیف می‎کنند ولی وقتی با مدیران آن سازمان صحبت می‎کنید، می‎بینید هیچ اطلاعی از راه‎برد‎های سازمانی خود و مصوباتی که هست و قوانینی که باید به آن عمل کنند؛ ندارند. خیلی از آن‎‎ها حتی یک‎بار کتاب استراتژی‎‎‎ها و تحقیقات سازمان خود را تورق نکرده‎اند.

و به تناوب دستور کار به روز می‎شود.

بله. بعنوان مثال ما در دوره دوم و بعد از ابلاغ مجدد رهبری معظم انقلاب و توصیه ایشان به اولویت قرار گرفتن چهار اصل امید، آگاهی، دین و اخلاق؛ همه بضاعت سازمان را یک‎سره در خدمت اجرای این‎چهار اصل قرار دادیم. بنابراین بحث‎‎های افق رسانه را یک‎بار دیگر جمع‎بندی کردیم و با یک نگاه نو نسبت به اولویت داشتن این‎چهار اصل، مجددا بحث‎‎های جدیدتری را با همکاری دوستان آماده کرده و در اولین جلسه افق رسانه‎ به‎صورت دقیق مورد آنالیز و تحلیل قرار دادیم و اولویت‎‎های برنامه‎ای را مشخص کردیم.

اشاره‎ای داشتید به توصیه‎ های مقام معظم رهبری، شما به‎‎عنوان متولی رسانه ملی، خودتان را در تحقق‎ بخشی به خواسته‎‎ها و دغدغه‎‎ های رهبری انقلاب و آن شاخصه‎‎هایی که بر آن تأکید داشتند، موفق می‎دانید؟

از سال 83 به بعد، در جلسات افق رسانه و در جلسات متعدد سازمان، محوریت و شاخص‎‎ها همان فرمایشات رهبری است. برای تنظیم راهبرد‎‎ها و برنامه‎‎های سازمان، رهنمود‎های ایشان در همه حوزه‎‎ها، منابع بسیار غنی و ارزشمندی هستند. خوشبختانه این فرهنگ سازمانی در بخش‎‎های مختلف سازمان امروز بسیار خوب جا افتاده است، اما این‎که ما چقدر در این کار موفقیم، نیاز به ارزیابی دیگران دارد.

می‎خواستم ارزیابی شما را در این‎باره بدانم؟

تصور من این است که سازمان تمام تلاش خود را انجام داده و با توجه به مجموعه بضاعت‎‎هایی که دارد، در حد مطلوبی موفق عمل کرده است. منتها ما با اختلاف‎سلیقه‎‎‎ها هم روبه‎رو هستیم. خیلی مواقع شاهد این هستیم که دو نفر از شخصیت‎‎های فرهنگی که کاملا در اصول فرهنگی با هم اتفاق‎نظر دارند و هیچ اختلافی بین آن‎‎ها نیست، در یک مورد خاص، برداشت‎هایی کاملا متفاوت دارند و این مسأله درباره تمامی پدیده‎‎های رسانه‎ای صادق است. به‎عنوان مثال در حوزه آگاهی‎بخشی و مصون‎سازی جوانان و نوجوانان - که وظیفه ماست آن‎‎ها را نسبت به آسیب‎‎‎ها و خطراتی که در جامعه پیش‎روی‎‎شان است آگاه کنیم - برنامه‎‎های متعددی ساخته می‎شود و نوعا این برنامه‎‎ها از پرمخاطب‎ترین برنامه‎‎ها در بین جوانان هستند. اگر فردی که با فرهنگ و زبان رسانه آشنایی ندارد به‎ صورت مجرد و انتزاعی یک قسمت از این برنامه‎‎ها را ببیند، احساس می‎کند که برخی از خط قرمز‎‎ها به هم ریخته و یا اشاعه فحشا و سیاه‎نمایی صورت گرفته؛ بنابراین به‎صورت مجرد ممکن است اتهاماتی را متوجه آن برنامه کند، ولی اگر با مطالعه دقیق و تحقیقات فشرده، رسالت‎‎هایی را که سازمان بر عهده دارد بررسی کند و توضیحات را متوجه شود، می‎گوید که نه؛ این کار یک کار لازمی بوده و اگر این کار را نمی‎کردید، باید پاسخ‎گوی مردم می‎شدید. اصلا مصونیت ‎بخشی یا واکسینه کردن جامعه، مثل واکسنی که در پیش‎گیری پزشکی مطرح است، یک مقدار درد دارد، تب و سردرد می‎آورد، ولی در آینده بدن را در برابر بیماری‎‎های سهمگین مصون می‎کند. آن‎چیزی که معمولا به‎عنوان نقطه ضعف قضاوت در مورد سازمان مطرح می‎کنیم، این است که قضاوت‎‎ها نوعا بدون یک نگرش جامع و سیستمی به تولیدات رسانه انجام می‎شود.

در طرح‎‎ها و برنامه‎ ریزی‎‎های سازمان جهت تحقق‎بخشی به دغدغه‎های مقام معظم رهبری، در آگاهی‎بخشی به‎جامعه موفق بوده‎اید. ولی شاخصه‎‎های دیگر محل بحث هستند، به‎خصوص در بحث دین‎مداری و اخلاق، ما ریزه‎کاری‎‎هایی را داریم که در خیلی از برنامه‎‎‎ها به‎ویژه برنامه‎های نمایشی رعایت نمی‎شوند، طبق نظر شما باید یک پکیج را از ابتدا تا انتها با هم دید و قضاوت کرد، اما رصد‎کننده هم خوراک آنی می‎گیرد و هم خوراک غایی و در لحظه، جست‎وجوگر نقاط ضعف‎ است.

حوزه اخلاق، حوزه پیچیده‎ای است. مثلا در مورد برنامه‎‎های نمایشی که اشاره کردید، کار‎های نمایشی به هر حال بر اساس درام مشخصی شکل می‎گیرند و اقتضائات دراماتیکی داستان باید در نظر گرفته شود. هر قصه شخصیت‎‎های مختلفی دارد و تا آخر برنامه نباید معلوم شود که این شخصیت‎‎ها چگونه هستند، این‎‎ها بالأخره یک رفتاری با هم دارند. این رفتار بایستی باورپذیر باشد. یعنی کسی‎ که به قول غربی‎‎ها بدمن «Bad Man» درام است، باید به‎خوبی ترسیم شده و یک‎سری خصوصیات داشته باشد. من اصلا نمی‎خواهم خطا‎هایی را که صورت گرفته توجیه کنم. این مسأله در خیلی جا‎‎ها برمی‎گردد به ضعف داستان‎پردازی و شخصیت‎پردازی... .

در سازمان چهار حلقه برای کار‎های نمایشی وجود دارد، حلقه اول، اتاق فکر و نظریه‎ پردازی است که باید به طراحی کار و سوژه برسد، حلقه دیگر حلقه بررسی کارشناسی و تصویب. حلقه سوم نظارت بر فرآیند تولید است و حلقه چهارم آنتن و نظارت بر خروجی کار یا محصول نهایی. مدیران گروه‎‎ها به‎همراه متولیان امور هنری و بصری از کارگردان گرفته تا تهیه‎کننده و... در حلقه اول هستند، اما به‎نظر می‎رسد حلقه دوم که حلقه نظارت است و اتفاقا مهمترین حلقه و اتصال‎دهنده همه حلقه‎‎ ها با هم است و ورودی و خروجی را با هم تنظیم می‎کند؛ آنچنان که باید و شاید به چشم نمی‎آید. سؤالی که پیش می‎آید این است که خیلی از طرح‎‎های اولیه که به سازمان می‎رسند، طرح‎‎های خوبی هستند و اگر درست پردازش شوند به نتایج خوبی هم می‎رسند، ولی در نهایت مخاطب خروجی خوبی را مشاهده نمی‎کند. با توجه به حلقه‎های چهار‎گانه، این مسأله را چگونه ارزیابی می‎کنید؟

نظارت امر بسیار مهمی است، به‎ویژه نظارت «درون‎زا» که در واقع نظارت در فرآیند تولید و ارائه مشاوره‎های لازم جهت اصلاحات است. یکی از سیاست‎‎های ما در خصوص کار‎های نمایشی، نظارت در مراحل مختلف است؛ از زمان شکل‎گیری ایده تا نوشتن فیلم‎نامه و مراحل تصویربرداری و خروجی نهایی.‎ساز و کار آن را هم فراهم کرده‎ایم. از مرکز نظارت بر برنامه‎‎ها تا نظارت سیما و شبکه‎ها.

ببینید وقتی یک روحانی می‎خواهد سخنرانی کند، اگر بگویند که شما در جنوب شهر سخنرانی کن، مطالبی را در نظر گرفته و یک بیانی را انتخاب می‎کند و اگر بگویند که در شمال شهر صحبت کن - با یک مخاطب خاص و در یک مجلس ختمی که خیلی از کسانی ‎که در آن حاضرند شاید سالی یک‎بار هم پای‎شان به مسجد باز نشود - یک سبک دیگر صحبت می‎کند، یعنی یک سخنرانی ساده توسط شخصیتی که فقط خودش است و بیان و علم و قدرت خطابه‎ای که دارد، در فضا‎های مختلف، تفاوت دارد. حتی خیلی از مواقع منبری را می‎رود و وقتی تمام می‎شود با همه مطالعه‎ای که انجام داده، با خودش می‎گوید منبر نگرفت و خوب نبود و نتوانستم حرفم را در این منبر بزنم. این مسأله وقتی وارد کار نمایشی می‎شود بسیار پیچیده‎تر می‎شود. 30 حرفه دست به دست هم می‎دهند تا یک کار نمایشی ساخته شود. 30 صنف و 30 شغل تخصصی و سطح بالا با فن‎آوری‎‎های جدید، همه این‎‎ها باید با هم لینک و همراه و هم‎فکر و هماهنگ باشند تا کاری که ساخته می‎شود، کار خوبی از آب درآید. متن، کارگردان، نور، ‎موسیقی، تدوین، صحنه‎آرایی، چهره‎آرایی و... همه باید درست باشند. بنابراین کار نمایش از این جهت پیچیده است. لذا ما باید در نظر داشته باشیم که کارگردان و تهیه‎کننده وقتی می‎خواهد فیلمی را بسازد مشکلات زیادی دارد تا خروجی کارش، قابل‎ توجه و مورد قبول باشد. نظارت در تمامی بخش‎‎ها صورت می‎گیرد، اتفاقا بعضی مواقع نظارت‎‎ها خیلی سنگین است، وقتی شما پای صحبت هنرمندان می‎نشینید می‎بینید که از نظارت گله می‎کنند. حالا ممکن است شما به من بگویید که این نظارت، نظارت عالمانه و کارشناسانه نیست؟ اما من معتقدم نه، این‎طور نیست.

از طرف دیگر باید توجه داشت که بالأخره هنر پدیده‎ای است توأم با آفرینش، هنرمند باید آزادی عمل احساس کند تا بتواند آن‎چیزی را که در فکر و روح و روان دارد، به‎خصوص در کار دراماتیک، خلق کند. لذا شما خیلی مواقع از صبورترین هنرمندان هم این انتقاد را می‎شنوید که چرا مثلا این نظارت، بر ما سخت می‎گیرد.

بحث من این نظارتی که شما فرمودید نبود. منظور من، نظارت سازمان به‎عنوان نهاد متولی برقراری ارتباط بین ورودی مجموعه با خروجی آن‎‎ها به‎خصوص در محتواست. اما آن نظارتی که شما می‎گویید، نظارت و ممیزی‎های بعضا سخت‎گیرانه‎ای است که من هم به آن قائل نیستم.

بحث من هم همین بود، منتها نظارت در همه ابعاد منظورم بود. یک نظارت ممکن است روی حجاب و آرایش و گریم و غیره باشد که در جای خود، سازمان روی آن خیلی جدی است. داخل پرانتز این را بگویم که از روز اول، یکی از رویکرد‎های بنیادی من روی مسأله حجاب بوده است؛ همین نگاه را در سینما هم داشتم، متأسفانه بعضی از افراد مدعی امروز، آن ‎موقع این حرکت جدی ما را زیر سؤال می‎بردند و می‎گفتند آقای ضرغامی چرا به لباس و موی سر بند کرده است؟! من همیشه می‎گفتم ما باید در همه حوزه‎‎‎ها وظیفه‎مان را به‎خوبی انجام دهیم؛ دستور اسلام، حجاب کامل است که حداقل آن پوشش کامل موی سر و عدم استفاده از لباس تحریک‎کننده است و این باید در همه فیلم‎‎های سینمایی رعایت شود. شما فیلم‎‎های سینمایی سال‎های مسئولیت من در معاونت سینمایی را نگاه کنید، هیچ‎کدام چنین مشکلی ندارند. بنده از روز اول در کار مدیریت سازمان روی این موضوع خیلی سخت‎گیری کردم. در آن زمان برای اولین‎بار جزوه ضوابط ظاهری را با حضور تمام دست اندرکاران سیما تدوین کرده و به‎طور جدی به اجرا گذاشتیم.

خبری را شنیدم که شاید شما در جریان نباشید. این‎که آقای ضرغامی یک دستور درون سازمانی درباره حجاب داده. این مسأله درست است؟

نه، شایعه است. این‎که عرض می‎کنم مربوط به سال 83 و در مورد تولیدات سازمان است. امروز با افتخار می‎گوئیم علی‎رغم همه تبلیغات دشمن در سطح جامعه مشکل بدحجابی در سیما نداریم. برخی به ما انتقاد می‎کنند که زن‎‎هایی که شما در تلویزیون نشان می‎دهید، با واقعیت خارجی جامعه مطابقت ندارند! بله شما در خیابان که حرکت می‎کنید، بسیاری از زن‎‎ها را طور دیگری می‎بینید؛ ولی در تلویزیون - بازیگران سریال‎‎ها و مجری‎‎ها - آن‎گونه نیستند؛ دلیلش این است که صداوسیما باید الگوسازی کند. ما این‎جا الگوسازی می‎کنیم، حجاب خوب را نشان می‎دهیم.

همین حجاب خوب باید متنوع باشد. مصوبه کمیسیون فرهنگی مجلس هفتم در خصوص سامان‎دهی مد و لباس، این وظیفه را به عهده صداوسیما گذاشته که بتواند حجاب اسلامی را در مد‎‎ها و رنگ‎های متنوع و مختلف به‎خصوص برای جوانان، معرفی کند تا اقبال بیشتری به حجاب اسلامی شود. البته چادر حجاب برتر است و ما امروز در مورد بسیاری از نقش‎های نمایشی از چادر استفاده می‎کنیم که نسبت به گذشته بسیار افزایش یافته و به‎صورت یک فرهنگ غالب درآمده است که پیش از این در صداوسیما نبود؛ اما در کنار آن، ترویج حجاب اسلامی متنوع را طبق وظیفه قانونی خود انجام می‎دهیم؛ حالا یک نفر سلیقه‎اش این‎طور است که اگر یک روسری آبی ببیند خیال می‎کند که این اشکال دارد، ولی نه هیچ اشکالی ندارد. برخی طرح‎‎های زیبای لباس و روسری و مقنعه کامل، هیچ اشکال شرعی ندارد و وظیفه ماست که این تنوع را تبلیغ کنیم. اما اگر کسی بگوید که زنان جامعه، به‎دلیل هزار مشکل اجتماعی از جمله تأثیرپذیری فرهنگی، تصویری متفاوت با آن‎چه در فیلم‎‎ها و مجموعه‎های تلویزیونی به تصویر کشیده می‎شود، دارند، بازهم عقب‎نشینی نمی‎کنیم و می‎گوییم که داریم برای جامعه الگوسازی می‎کنیم.

و حتما قبول دارید که در برخی برنامه ‎‎ها هم مشکلاتی دیده می‎شود.

اگر استثنایی دیده شود، تخلف است. در هر کاری تخلف صورت بگیرد، برخورد شده و اصلاح می‎شود. بعضی مواقع، به‎خصوص در مورد کار‎های تاریخی، کارگردان اصرار می‎کند و می‎گوید که این صحنه را باید این‎طور در بیاورم؛ در نتیجه می‎بینیم که بعضی سکانس‎‎ها حذف می‎شوند. در بعضی مواقع نگران می‎شوم وقتی می‎بینم برخی دوستان و هم‎فکران ما که باید در تحقق دستورات اسلامی و سیاست‎‎های فکری و عقیدتی پشتیبان رسانه ملی باشند؛ موضعی انتقادی می‎گیرند، یعنی به‎جای این‎که یک موضع حمایتی بگیرند که اگر صداوسیما سخت‎گیری کرده و این سکانس را حذف کرده به‎خاطر مسأله حجاب و یا به‎خاطر یک کلام نامربوط بوده است خودشان تریبونی می‎شوند برای کسانی‎که این مسأله را زیر سؤال می‎برند. این رفتار متناقض را معمولا در تریبون‎‎های هم‎فکران خودمان می‎بینیم که قابل‎ توجیه نیست.

در حوزه کار‎های نظارتی، سخت‎گیری‎‎های ما زیاد است و در بسیاری از برنامه‎‎ ها وضعیت گریم خیلی بهتر شده است. الان کمتر می‎توان آرایش را در چهره بازیگران و مجریان دید و به واقع آرایش معنا ندارد. بازیگر باید گریم متناسب با نقش را داشته باشد. امری که در گذشته بیشتر با آرایش انجام می‎شد تا گریم. اما خیلی مواقع مسائل پیش‎بینی نشده و بیرونی باعث می‎شود تصور کنیم تخلفی صورت گرفته است. ما گروه‎‎های نظارتی تشکیل دادیم. آن‎‎ها سر صحنه رفته‎اند و از خانم‎‎هایی که مسئول این کار هستند، بازدید کرده و دیده‎ اند که هیچ‎گونه آرایشی نیست، گریم هم بسیار منطقی و مطلوب است، اما هنگام پخش به‎ دلیل عدم تنظیم درست رنگ‎‎های مانیتور‎‎ها و گیرنده‎‎‎ها احساس می‎شود که آرایش غلیظی صورت گرفته است؛ در واقع در کنتراست رنگ چنین اتفاقی می‎افتد.

من هم با نظر شما موافقم؛ از نظر حجاب شرعی و عرفی در سازمان مشکل حادی نداریم. ولی در بحث عفاف و حیا مشکلاتی وجود دارد، نه فقط در سیما که در صدا هم هست. به‎عنوان مثال ممکن است حجاب رعایت شده باشد اما شاهد حرکات، لحن‎ها و یا ورود به حریم‎هایی هستیم که عفاف و حیا را خدشه‎دار می‎کند.

حجاب، بخشی از عفاف است و بخش مهمی هم هست. در بحث روابط بین زن و مرد به‎خصوص در کار‎های نمایشی، ما باید بیشتر کار کنیم. اغلب در گفت‎وگو با شخصیت‎‎های دینی، حوزه‎‎های علمیه و روحانیت یکی از مباحثی که مطرح می‎کنم این است که در کار نمایشی رابطه بین زن و مرد را چگونه باید نشان داد؟ رابطه زن و شوهر، رابطه مادر و فرزند و یا رابطه صمیمی بین خواهر و برادر.

مردم از ما پذیرفته‎اند که زنان را با حجاب کامل حتی در رختخواب نشان دهیم. اما وقتی می‎خواهیم روابط عاطفی و حسی را نشان دهیم، چه باید بکنیم؟ در کشور ما متأسفانه بعضی از نگاه‎‎ها افراطی است. مثلا یک عالم مجتهد در یک جلسه به ما گفت :‎ اخبار گفتن خانم‎‎ها چون یک عده را تحریک می‎کند خلاف شرع است. و یا امام جمعه محترم دیگری می‎گوید فیلم‎‎های خارجی به‎دلیل بی‎حجابی زنان، مطلقا نباید نشان داده شوند.

البته ما این نظرات را اجرا نمی‎کنیم، به‎عنوان یک نظر محترم هستند، اما ملاک ما نظرات حضرت امام (رحمت‎الله‎علیه) و رهبری (مدظله‎العالی)‎ در این زمینه است.

اما آیا واقعا یک گوینده خبر ممکن است برای عده‎ای تحریک‎ کننده باشد؟ اگر این‎طور باشد، آن عده باید خودشان را اصلاح کنند! اگر کسی با نگاه کردن به گوینده خبر دچار آزار و اذیت می‎شود یا نباید نگاه کند یا باید خودش را اصلاح کند.

به‎نظر شما آیا می‎توان به‎ خاطر برخی نکات مهم‎تر، از پاره‎ای خط قرمز‎‎ها صرف‎نظر کرد؟

به‎ طور کلی نه! ولی اصل با محتوا و تأثیرگذاری نهائی پیام یک فیلم و یا سریال است، سریال دکتر قریب از کار‎هایی بود که رهبری در یک جلسه‎ای از آن اعلام رضایت کردند.

این سریال مربوط به زندگی و خدمات دکتر محمد قریب است و بسیاری از صحنه‎‎ های این مجموعه در بیمارستان کنار مریض‎ها، پرستار‎‎ها و منطبق با حال و هوای سال‎‎های دور تصویر شده. شخصا همیشه نگران نحوه نمایش این روابط بودم، بسیاری از روابط، روابطی عاطفی و حسی بود؛ ولی رهبری فرمودند که این سریال کار خوبی بوده، نه این‎که اشکال نداشته باشد. من چندین‎بار که از ایشان در مورد این‎گونه مشکلات سؤال کردم، رهبری فرمایش بسیار بلند و حکیمانه‎ای داشتند و فرمودند: همه این ضوابط باید رعایت شوند، ولی دقت کنید به آن پیام اصلی که منتقل می‎شود. در مورد سریال یوسف هم به ایشان عرض کردم که آرایش همسر فرعون زیاد است و یک جا‎هایی خود ما به آن اشکال داریم، ایشان فرمودند: اگر آن پیام کلی و معنوی که منتقل می‎شود، برتری و تفوق خود را نشان دهد، این مسائل می‎تواند قابل‎‎اغماض باشد.

پس شاخص در این زمینه تفوق پیام بر ظاهر است؟

بله. شاخص این است، اما این شاخص معنایش آن نیست که در آن زمینه زیاده‎روی کنیم، من فکر می‎کنم ما در حوزه نمایش هنوز نیاز داریم که حوزه‎‎های علمیه و شخصیت‎‎های علمی ما کار کنند. بالأخره وقتی یک پدر و دختر، یک مادر و پسر، یک زن و شوهر به هم می‎رسند، چه باید بکنند؟ ‎

ظاهرا شما تلاش‎هایی در این مسیر داشتید تا یک‎سری ایرادات را مرتفع کنید...

بله ما در این حوزه‎‎ها خیلی کار کردیم، به‎نظر من روز به روز روش‎‎های مناسب‎تری را با مبانی دینی تجربه می‎کنیم و خداوند هم توفیقات خوبی داده است. نظرسنجی‎‎‎ها نشان می‎دهد که تولیدات نمایشی مثل فیلم و سریال بالاترین درصد جذب مخاطب را دارند. البته ممکن است بعضی برنامه‎‎های گفت‎وگو محور به‎دلیل شرایطی که دارند و در مقاطع خاص؛ مخاطب خیلی زیادی داشته باشند که همین الان در صداوسیما برخی از آن‎‎ها را داریم. اما کار‎های نمایشی نوعا مخاطب بالاتری دارند.

با توجه به نیازی که در کار نمایش احساس می‎شد و پیچیدگی‎‎هایی که داشت، سرمایه‎گذاری ویژه‎ای انجام دادیم، الان تقریبا تولید برنامه‎‎های نمایشی ما نسبت به ابتدای دوره‎ای که من آمدم، به بیش از پنج برابر رسیده.

حتی در حوزه تولید انیمیشن که کار پیچیده و سختی است و هزینه بالایی هم می‎خواهد، توفیقات خوبی داشتیم.

در زمینه پخش آثار نمایشی هم نسبت به گذشته رشد زیادی داشته‎ایم، یعنی در سال 82 که سال قبل از مسئولیتم در رسانه ملی بود، پخش برنامه‎‎های نمایشی حدود 3 هزار و 500 ساعت بود، اما امروز تقریبا بیش از 40 هزار ساعت پخش برنامه‎‎های نمایشی داریم؛ یعنی بیش از 10 برابر. تنوع تولیدات ما در حوزه‎‎های مختلف زیاد شده، تولید برنامه‎های نمایشی مانند فیلم، سریال و انیمیشن پنج برابر سال 82 و میزان پخش برنامه‎های نمایشی بیش از 10 برابر آن است. نسبت پخش سریال ایرانی به خارجی از نسبت 1 به 2 به نسبت 2 به 1 تغییر یافته و بسیاری از ساختار‎های متنوع که نتیجه نوآوری همکاران برای ارتباط مؤثر با مخاطب است با موفقیت همراه بوده است.

مثلا در مجموعه‎‎های معارفی، سریال‎‎های معارفی به‎ معنای خاص که به موضوعات دینی و معارفی بپردازد، نداشتیم. ما از سریال «کمکم کن» شروع کردیم، بعد سریال‎‎هایی از قبیل او یک فرشته بود، آخرین گناه، روز حسرت، اغماء، صاحبدلان و... ، مجموعه‎‎هایی بودند که اتفاقا برای اولین‎بار موضوعاتی مثل شیطان، برزخ و آخرت را موضوع قرار دادند که هیچ‎وقت در یک سریال جذاب با یک درام مشخص ارائه نشده بودند. البته این ایده، ابتدای کار سختی‎‎های خودش را داشت و با اعتراضات زیادی هم مواجه شد. مثلا در سریال اغماء ابتدا برخی علماء‎ اعتراض کردند، برخی از شخصیت‎‎‎ها فکر می‎کردند این‎که ما شیطان را نشان می‎دهیم یا به شیطان می‎گوییم الیاس، یعنی یک اسم مذهبی روی شیطان گذاشته‎ایم، کار نادرستی است. در حالی‎ که شیطان به ‎صورت‎‎های مختلف درمی‎آید و طبیعی است وقتی می‎خواهد یک انسان مؤمن را منحرف کند، باید ظاهر و اسم و همه‎چیزش شبیه او باشد.

برای اولین‎‎ بار برنامه‎‎های شبانه از حالت اپیزودیک خارج شد و به ‎صورت یک قصه و درام واحد درآمد. این روند با سریال‎‎هایی مثل نرگس شروع شد و با مجموعه‎‎هایی مثل دلنوازان، رستگاران، ترانه مادری و... ادامه پیدا کرد که این‎‎ها همه با مخاطب‎‎هایی نوعا بالای 70 درصد و رضایت‎مندی‎‎هایی بین 80 تا 90 درصد، جزو موفق‎ترین برنامه‎‎های رسانه ملی بودند. در بسیاری از حوزه‎‎های سیاسی ملاحظه می‎کنید که برخی نیاز‎ها به بهترین نحو در یک کار دراماتیک صورت گرفته که نمونه‎ هایش سریال‎‎هایی مثل «ارمغان تاریکی» یا «مرگ تدریجی یک رؤیا» است. برخی مستند‎ها مثل مستند گرگ‎‎ها که ماهیت ضدانسانی و پلید منافقین را برای انسان‎های فعلی و آینده روشن کرد نیز از کار‎های خوب سیاسی است.

در کار‎های نمایشی، کمیت را بالا بردیم و همزمان با آن در ساختار‎‎ها نیز تنوع ایجاد کردیم. مثلا در مورد طنز، یکی دو گروه بودند که کار می‎کردند، اما امروز حداقل 10 گروه هستند که کار‎های خوبی ارائه می‎دهند. در کار‎های نمایشی اغلب فکر می‎کنیم هر کار نمایشی باید کاری فاخر مثل مختار باشد. حالا نمی‎خواهم راجع به سریال مختار صحبت کنم، این سریال احتیاج به یک بحث مستقلی دارد.

آن قدر در سریال مختار پیام‎‎های سیاسی، حکومتی و درس‎‎ها و عبرت‎‎های جامعه هست که به‎ نظر من هر قسمت آن می‎تواند موضوع ده‎‎ها سخنرانی و مقاله قرار بگیرد. مختارنامه کار برجسته، فاخر و استثنایی است و آقای میرباقری، یک ظرفیت استثنایی در کشور هستند و یک کار بی‎نظیری را سامان دادند، کاری که از هر لحاظ می‎تواند برای کار‎های نمایشی کشور تراز باشد اما در کنار این، مجموعه‎ای داريم مثل ستایش و حتی دیگر سریال‎‎هایی که من نمی‎خواهم اسم ببرم یا مجموعه‎‎ های طنزی که ممکن است برخی از مخاطبان احساس کنند یک مقدار سطحی است، ولی آن‎‎ها هم مخاطب خاص خودشان را دارند و با رضایتمندی‎های بالا. برخی دوستان بعضا به ستایش برخی برنامه‎‎های ماهواره‎ای می‎پردازند که غیر از ابتذال و نمایش روابط بسیار شنیع غیراخلاقی و سطحی‎ترین قصه‎‎ ها و درام‎‎ها چیز دیگری ندارد.

آن ‎وقت از صداوسیما سؤال می‎کنند که شما چرا این چنین سریال‎‎هایی نمی‎سازید؟ ! در حالی‎که اگر یک مقدار دقت کنند؛ متوجه می‎شوند که آن سریال‎‎ها فوق‎العاده سطحی هستند. مردم به انواع و اقسام ژانر‎ها و البته کیفیت‎‎ها نیاز دارند، گاه نخبگان ما، در سطح اساتید دانشگاه و دانشجویان، مخاطب همین برنامه‎‎ها هستند. چون یک آدم نخبه هم وقتی به منزل می‎رود، الزاما نمی‎خواهد کار‎های سنگین و جدی ببیند، دنبال همین برنامه‎‎های مفرحی است که یک مقدار ساده مسائل را مطرح می‎کنند. بنابراین ما در حوزه نمایش با توجه به مخاطب‎شناسی درستی که انجام دادیم توانستیم نیاز‎های واقعی مردم را ارزیابی کنیم. از این رو هم به ‎لحاظ کمی و کیفی و هم به ‎لحاظ ورود به ساختار‎های مختلف، فکر می‎کنم کار سازمان، کار موفقی بوده است.

به بحث مخاطب اشاره کردید، شما مخاطبین رسانه ملی را رصد می‎کنید و حتما دسته‎ بندی هم دارید، اگر امکان دارد یک گزارشی از رصد مخاطبین رسانه‎ای توسط مدیریت سازمان یا مجموعه سازمان بدهید و بگویید اصالت از دید شما با کدام طیف از مخاطبان است؟

برای ارزیابی کار رسانه‎ای و به‎خصوص کار نمایشی، همه‎چیز باید با هم دیده شود و نمی‎توان گفت که اصالت با کدام است. مخاطب هم یکی از این مسائل است. اولا برنامه‎ای که دیده نشود، به درد نمی‎خورد. منتها بعضی‎‎ها بلافاصله بحث اصالت مخاطب را به‎گونه‎ای مطرح می‎کنند گویی آن‎چه مهم است فقط میزان مخاطب است. نه، میزان مخاطب به تنهائی هیچ‎ وقت اصالت ندارد. اولین سؤالی که در ارزیابی مطرح می‎شود هدف‎گذاری آن و پیام‎‎هایی است که می‎خواهد منتقل کند.

بنابراین مهندسی پیام، جزو اصول کار ماست. پیامی خوب مهندسی می‎شود که بتواند غیرمستقیم باشد. پیام غیرمستقیم، نهادینه شده و در دل و جان مخاطب می‎نشیند، البته پیام‎‎های مستقیم هم تأثیرگذاری خاص خود را دارند. یکی از کار‎های موفق خارجی، سریال کلید اسرار بود که اتفاقا سریال ساده‎ای است و موضوع مکافات عمل را تکرار می‎کند، مردم هم از آن استقبال کردند. یکی از شخصیت‎‎های برجسته کشور به من گفت کلید اسرار برنامه خوبی است، گفتم حاج آقا، پیام‎‎هایش خیلی مستقیم و تکراری هستند و ضمنا قسمت‎‎های بد زیادی هم دارد که آن‎‎‎ها را حذف می‎کنیم. چون این ساختار مورد توجه بخشی از جامعه قرار گرفت، مشابه آن را با مزیت‎های بیشتر تولید کردیم مانند سریال «شاید برای شما اتفاق بیافتد» که سریال پرمخاطبی هم شده است.

شما میزان دیده شدن این برنامه‎‎ها را از طریق نظرسنجی رصد می‎کنید؟

بله. مرکز نظرسنجی‎ سازمان، از معتبرترین مراکز نظرسنجی کشور است. و به‎طور مستمر در سطح تهران و استان‎های کشور بازخورد مناسب مخاطبان را از زوایای گوناگون به مدیران و برنامه‎سازان ارائه می‎دهد.

برویم سراغ مقوله نقد، شما به‎ عنوان رییس رسانه ملی چقدر به نقد اعتقاد دارید، آیا از نقد استقبال می‎کنید؟

بدون تردید رسانه با نقد پیش می‎رود. این مسأله در مورد هر فعالیت و حوزه و سازمان دیگری به نوبه خود صادق است، اما در کار رسانه که دارای ابعاد متنوع و ساختار منشوری است، فقط با اظهارنظر و نقد عالمانه می‎توان کار را ارتقا داد. رسانه ملی به‎عنوان پلی بین مردم و مسئولین، همواره یکی از رویکرد‎های جدی‎اش نقد سالم است. بنابراین در بسیاری مواقع اگر قرار است رسانه ملی مورد نقد قرار بگیرد، باید از این جهت نقد شود که آیا نقادی می‎کند یا نه؟ اگر نقادی می‎کند، عالمانه است؟ دلسوزانه است؟ و یا این‎که سیاه‎نمایی می‎کند.

چند وقت پیش سخنرانی‎ای راجع به شهید مطهری داشتم در حضور همسر ایشان، بعد‎‎ها مکرر به من گفتند که بهترین تعابیری که در طول این 30 سال راجع به شهید مطهری شنیده‎اند در همین سخنرانی بوده است. این مدال افتخاری برای من است، زیرا خود را از مریدان شهید مطهری می‎دانم و خدا را شکر می‎کنم که از دوران جوانی تا امروز، با آثار ایشان آشنا شده؛ آن‎‎ها را تدریس کرده‎ام و سخنرانی‎ای نیست که یادی از آن شهید بزرگوار نکنم. مطلب من در آن سخنرانی این بود که استاد مطهری، شهید راه نقد بود. اولین‎ بار بود که بحثی با این صراحت تئوریزه می‎شد.

به اعتقاد من شهید مطهری ویژگی‎‎های برجسته زیادی داشت که همه را با هم جمع کرده بود، ولی آن چیزی که مطهری را شهید کرد، نقد بود؛ نقد مردانه. نقد مردانه را هم تبیین کردم با همین واژه مردانه. اولا وقتی می‎خواست کسی را نقد کند مردانگی از خودش نشان می‎داد؛ یعنی چه؟ یعنی نامردی در حق آن فرد نمی‎کرد. نامردی نکردن به چه معنا؟ یعنی این‎که حرف طرف مقابلش را درست مطرح می‎کرد و کم و زیاد نمی‎کرد. آیا امروز در فضای نقادی ما این‎گونه است؟ آیا اگر می‎خواهند کسی را نقد کنند، تمام حرف‎هایش را کامل کنار هم می‎گذارند؟

همین گفت‎وگویی که امروز من با شما می‎کنم و شما منعکس می‎کنید، آیا اگر کسی خواست صحبت من را نقد کند، تمام حرف‎‎های من را کنار هم می‎گذارد؟

نقد مردانه وجه دومی هم دارد یعنی او در نقد به قدری قوی و هم‎جانبه و مستدل عمل می‎کرد که جایی برای توجیه و فرار طرف مقابل نمی‎گذاشت. حجت را تمام می‎کرد. به همین دلیل او را تحمل نکردند.

شما علاوه‎‎بر معیار‎های موجود برای تقسیم‎بندی‎های مرسوم، نقد مردانه و نامردانه را هم به ادبیات منتقدان افزودید.

بله. من معتقدم در جامعه، اشخاص و سیاسیون را می‎توان به مرد و نامرد و یا با شخصیت و بی‎شخصیت نیز تقسیم کرد. این تقسیم‎بندی در مورد هنرمندان کشور هم صادق است.

بحث نقد بود... .

بله بعضی از نقدها، نقد‎های کارشناسی و دلسوزانه است. ما باید دست کسانی را ‎که این‎طور نقد می‎کنند ببوسیم. برخی منتقدان می‎دانند که من بعضا با آن‎‎ها تماس گرفته‎ و از نظرات‎شان بهره‎مند شده‎ام. بعضی مواقع هم در روزنامه‎ای نقد بسیار مردانه‎ای می‎بینم که حسابی یک برنامه را نقد کرده و حرف‎هایش درست است و مثل یک نسیم ما را نوازش می‎دهد، مثل آبی است که به کویر سرازیر می‎شود، واقعا لذت می‎برم و می‎گویم دفتر از طرف من از آن روزنامه یا نویسنده تشکر کند. بعضی مواقع هم مکتوب کردیم و بعضی مواقع هم هدیه فرستادیم. اما خیلی وقت‎‎ها نقادی‎ها، نقادی‎‎های کاسب‎کارانه است، یعنی قرار است که زیرآب یک چیزی زده شود، قرار است یک مجموعه‎ای دائما مورد حمله قرار بگیرد و سیاه‎نمایی شود و هیچ‎چیز مثبت دیده نشود. در این موارد وقت را تلف نمی‎کنم چون احساس می‎کنم هرچه که می‎خوانم جز یک‎سری حرف‎‎های بی‎اساس و دروغ‎پردازی‎ چیز دیگری نیست. فکر می‎کنم این روش می‎تواند برای همه باشد، یعنی گزینش کنيم کسانی‎که حرف‎‎های دلسوزانه و عالمانه می‎زنند، ولو موافق ما نباشند چون کارشان را صادقانه انجام می‎دهند به حرف‎های‎شان توجه شود.

تا امروز که هفت سال و چند ماه از مسئولیت من می‎گذرد و روزانه ده‎‎ها مقاله انتقادی حتی اتهامات بی‎اساس به صداوسیما وارد می‎شود، حتی یک شکایت از هیچ رسانه‎ای نداشته‎ام. حتی روز اولی که آمدم تمام شکایت‎‎هایی را که از قبل در دستور کار سازمان بود لغو کردم. (‎ البته یک مورد تخلف شده بود و حرف من را گوش نکرده بودند)، یادی کنیم از مرحوم کردان خدا رحمتش کند، مطلع شدم که ایشان شکایتی را پیگیری می‎کرد و توجهی به دستور من در این خصوص نکرده بود؛ برخورد کردم. ظاهرا مربوط به شکایت از آقای محمدرضا خاتمی بود.

خیلی‎‎ها می‎گویند چرا بعضی مسائل که راجع به سازمان مطرح شده، توضیح داده نمی‎شود، یا چرا تکذیب نمی‎شود، چون روزانه ده‎‎ها مطلب خلاف واقع در مورد سازمان گفته می‎شود که حتی یک مورد هم تکذیب نمی‎شود.

معتقدیم دیگران باید حرف بزنند، مگر باید دائما همه‎ چیز را تکذیب کرد، شنونده باید عاقل باشد و ببیند که واقعا این حرف نسبت به یک برنامه یا یک فرد یا یک جریان فکری منطق دارد یا نه. بعد هم اگر قرار باشد مرتب تکذیب کنیم، این‎طور می‎شود، حرف یک سایت یا روزنامه‎ای که شاید هزار مخاطب هم نداشته باشد، وقتی از طرف صدا و سیما تکذیب می‎شود، میلیون‎‎ها نفر مخاطب پیدا می‎کند. بالأخره روش‎‎های ژورنالیستی غربی را می‎شناسیم. ضمن اينكه اين تكذيبيه ها و پاسخ هاي مكتوب به رسانه ها ، داراي سابقه و تجربه ناموفقي در صدا و سيماست.

در گذشته بسياري از انتقادات رسانه اي نسبت به صدا و سيما به بيانيه هاي مفصل ، شديد اللحن و تند پاسخ داده مي شد و و يكي از معاونين نيز مرتباً درگير تنظيم اين بيانيه ها بود كه آثار منفي زيادي هم به همراه داشت.

امروز چنين رويه اي اصلاً در صدا و سيما وجود ندارد. در بسیاری از برنامه‎‎های ما منتقدان شرکت می‎کنند و در همان برنامه‎‎های زنده با صراحت هرچه تمام‎تر برنامه‎‎ های صداوسیما را نقد می‎کنند، مدیریت صداوسیما را نقد می‎کنند. آخرین برنامه‎ای که من دیدم در شبکه یک بود، آقای عظیمی انیمیشن‎ساز خوب ما در پارک ملت صحبت می‎کرد و به ‎شدت هم مدیریت را نقد می‎کرد. گفتند که این نظارتی که انجام می‎شود پدر ما را درآورده است، من این برنامه را دیدم و از این دوستان تشکر کردم و گفتم نقد به این می‎گویند. مردانه و شجاعانه بود، البته حرفش اشتباه بود و پاسخ داشت، منتها همین که از تریبون رسانه این‎قدر صریح ما را نقد کرد، من لذت بردم. البته فایده دیگری هم داشت؛ من اگر می‎خواستم با هزار قسم و آیه به دستگاه‎‎های نظارتی ثابت کنم که نظارت در حین ساخت واقعاَ جدی است، به اندازه انتقاد‎های تند آقای عظیمی باورپذیر نبود!

آقای مهندس افق پیش‎روی سازمان را چطور می‎بینید؟

امروز که با شما صحبت می‎کنم، هفت سال و چند ماه از مأموریت من گذشته و دو سال و چند ماه تا پر شدن 10 سال مدیریت من وقت مانده است. در این شرائط برای آینده سیاست‎های مختلفی را تعقیب می‎کنم. در حوزه کار‎های تولیدی، ضمن این‎که کیفیت را در خیلی از حوزه‎‎ها افزایش داده و با رویکرد جدیدی به مخاطبان توجه کرده‎ایم، و یا ساختار‎‎ها را تغییر داده و عرصه‎‎های جدیدی را تجربه کردیم، سعی می‎کنیم در دوره دوم تکثر شبکه‎‎‎ها را در دستور کار قرار دهیم.

بنابراین بعد از راه‎اندازی شبکه‎‎های مستند و شبکه شما (شما مخفف شبکه مراکز استانی است و متعلق به استان‎هاست و این شبکه با توانمندی‎‎های استانی اداره می‎شود)؛ شبکه‎‎های جدیدتری مثل شبکه بازار (که بسیار موردنیاز مردم و خانواده‎هاست)، شبکه کودک و نوجوان و شبکه فیلم و سریال و... را راه‎اندازی مي‌کنیم.

می‎توانیم امیدوار باشیم که این شبکه‎‎ ها در پایان دوره 10 ساله راه‎اندازی شده باشند؟

به یاری خدا تا یکی دو سال آینده، همه این شبکه‎‎ ها را راه‎اندازی خواهیم کرد. البته بستر‎سازی فنی پخش این‎ شبکه‎‎ها خیلی مهم است. چون ما این شبکه‎‎ها را بر روی سیستم دیجیتال ارائه می‎دهیم و این حوزه بسیار پرهزینه و پیچیده است. آخرین شبکه رادیوئی که راه انداختیم، شبکه نمایش بود که بسیار مورد علاقه مخاطبان و هنرمندان کشور بود و استقبال زیادي هم از آن شد. در حوزه برون‎مرزی هم بعد از موفقیت‎‎های چشم‎گیری که شبکه پرس‎تی‎وی (به زبان انگلیسی) در سطح جهان کسب کرد، در حال راه‎اندازی شبکه خبری اسپانیولی زبان هستیم.

شبکه اسپانیولی زبان، سی و چند کشور و به تعبیری نیمی از کره زمین یعنی قاره امریکا را در بر‎می‎گیرد که خیلی پذیرای فرهنگ انقلابی ما هستند، با این‎ که مسلمان نیستند، ولی به‎لحاظ حسی و سیاسی خیلی با ما قرابت دارند، در همین موج بیداری اسلامی که در این چند وقت اخیر در منطقه ایجاد شده، العالم و پرس‎تی‎وی نقش بسیار ویژه‎ای داشته‎اند؛ در آن روز‎‎ها و شب‎‎های به یاد ماندنی که مردم مصر در میدان التحریر جمع می‎شدند، سه شبکه بود که مردم با برنامه‎های آن‎‎ها از اخبار مطلع می‎شدند، یکی از این‎‎ها شبکه العالم بود. این شبکه در انتخابات عراق هم نقش بسیار مهمی داشت.

در نظرسنجی‎‎ هایی که از مردم عراق شد، بیشتر آن‎‎ها شبکه العالم را می‎دیدند، امروز در منطقه علی‎رغم همه کارشکنی‎‎هایی که صورت گرفته و شرکت‎‎های ماهواره‎ای و امپریالیسم رسانه‎ای به انواع و اقسام شیوه‎ها، شبکه‎‎های العالم و پرس‎تی‎وی ما را تهدید و قطع کرده و تضییقات فراوان ایجاد می‎کنند، ولی خوشبختانه امروز این شبکه‎‎ها در منطقه خاورمیانه فوق العاده مورد اقبال مردم است، اخیرا شبکه «‎ای فیلم » که به زبان عربی فیلم و سریال ایرانی پخش می‎کند، مورد استقبال واقع شده است. مصاحبه‎‎ هایی که از مردم کشور‎های مختلف در این شبکه پخش می‎کنیم، گویای این واقعیت است. با این‎که زمان کمی از تأسیس این شبکه می‎گذرد، فکر می‎کنم فرهنگ اسلامی و آشنایی با خصوصیات انقلاب اسلامی، به‎خوبی از طریق این شبکه منتقل شود. در حال حاضر شبکه‎های ماهواره‎ای در تسخیر فیلم‎‎ها و سریال‎های ایرانی است. بسیاری از این شبکه‎‎ها برای جذب آگهی بیشتر از تولیدات نمایشی جمهوری اسلامی استفاده می‎کنند.

باید توجه کنیم، ابعاد جنگ سخت رسانه‎ای کمتر از جنگ نرم نیست. همکاران ما مبارزه دامنه‎دار و گسترده‎ای را در حوزه صیانت از نقاط قانونی در فضای ماهواره و مقابله با کارشکنی‎های مکرر مجامع به اصطلاح بین‎المللی در حذف شبکه‎های جمهوری اسلامی از روی ماهواره‎های مختلف و اشکال‎تراشی‎های فراوان در قرارداد‎های قانونی و تحریم تجهیزات فنی اداره می‎کنند. خوشبختانه در قسمت اخیر به ظرفیت‎های ارزشمندی رسیده‎ایم.

بعضی از دوستان نظرشان این است که ما اگر روی پرتقال هم برچسب made in iran بزنیم و آن را در بازار‎های جهانی ببریم، گروهی هستند که با توجه به علقه‎ای که به اندیشه‎‎های حضرت امام و مقام معظم رهبری همچنین گفتمان انقلاب اسلامی دارند، از آن پرتقال ‎استقبال می‎کنند. ضمن تأیید صحبت شما درباره تأثیرگذاری و موفقیت شبکه العالم و پرس‎تی‎وی، فکر نمی‎کنید بیشترین موفقیت این شبکه‎‎ها نزد همین طیف بوده و در واقع این شبکه‎‎ها هنوز نتوانسته‎اند روی کسانی‎که با ایران اسلامی و انقلاب زاویه دارند تأثیر بگذارند؟

نظر شما درست است و حتما کسانی‎که به انقلاب اسلامی علقه دارند، بیشتر پذیرای شبکه‎‎های جمهوری اسلامی هستند، اما این‎گونه نیست که مخاطبان این شبکه‎‎ها به همین طیف علاقمندان امام و انقلاب محدود شوند. بالأخره حرفی که رسانه‎‎های جمهوری اسلامی می‎زنند، حرف متفاوتی با جریان غالب رسانه‎ای در سطح جهان است و این برای مردم دنیا جذابیت دارد.

پرس‎تی‎وی مبتنی بر یک بنیاد حرفه‎ای رسانه‎ای است که با کسب تجربه در طول این سال‎‎ها در حوزه برون مرزی شکل گرفته و با پختگی برنامه‎‎ها را روی آنتن می‎برد، به همین دلیل توانسته جایگاه خوبی را در سطح مخاطبین به‎دست بیاورد. فراموش نکنید که فشار‎های سیاسی از طرف کشور‎های مختلف چه غیررسمی و چه رسمی از طریق وزارت خارجه‎ به این شبکه‎‎ها زیاد است و کم نیست دفعاتی که مسئولان دیپلماسی خارجی با ما تماس می‎گیرند و به هر دلیلی تقاضا می‎کنند که رویکرد ما عوض شده و خبررسانی ما تعدیل شود. یا بعضی گزارش‎‎ها راجع به بعضی کشور‎‎ها پخش نشود، بالأخره ما در یک سیستم کار می‎کنیم و نمی‎توانیم به‎نظرات مسئولان رسمی کشور بی‎اعتنا باشیم. ولی همیشه به آن‎‎ها می‎گوییم که بگذارید رسانه کار خودش را انجام دهد، بگذارید رسانه پیشگام و پیشرو باشد و حقایق را بگوید و این رسانه ابزاری قدرتمند برای پیش‎برد اهداف انقلاب اسلامی باشد. دیپلماسی رسانه‎ای امروز در دنیا یک امر و پدیده شناخته‎شده‎ای است. یعنی خیلی مواقع هست که هنوز سیاست خارجی ما راجع به رویدادی رخ داده در منطقه موضع نگرفته، هنوز تصمیم‎گیری و اقدامی نشده، ولی رسانه لحظه به لحظه با اخبار، تحلیل‎ها، گزارش‎‎ها و مصاحبه‎‎هایی که پخش می‎کند، راجع به آن رویداد موضع می‎گیرد.

به همین دلیل به‎زعم قاطبه کارشناسان و نخبگان، ریاست سازمان یکی از مهم‎ترین و حساس‎ترین پست‎های کشور محسوب می‎شود که به یک اشراف سیاسی احتیاج دارد؟

ما در رسانه احتیاج به مفهوم‎ سازی داریم. به کلید واژه‎ های جدید و پرظرفیت نیاز داریم تا بتوانیم منظورمان را منتقل کنیم. مثلا در کار رسانه دانش، تجربه، شجاعت، زمان‎سنجی و فرصت‎شناسی حرف اول را می‎زند، هرکسی این ویژگی‎‎ها را نداشته باشد، نمی‎تواند تصمیم بگیرد؛ این‎‎ها را که در کنار هم جمع کنیم، به مفهوم جدیدی می‎رسیم به‎نام اجتهاد رسانه‎ای؛ اجتهاد رسانه‎ای یعنی این‎که مدیریت سازمان، با توجه به مجموعه سیاست‎‎ها، تجربیات، اشراف به شرایط پیرامونی و نگاه صحیحی که مطابق با رویکرد و اهداف انقلاب اسلامی دارد، موضعی بگیرد که بعضا از موضع‎گیری رسمی کشور ممکن است جلوتر باشد.

البته هماهنگی‎‎های ما خوب است، رییس صداوسیما تقریبا در تمام جلسات مهم و سطح بالای کشور حضور مستقیم دارد؛ در جلسات هیأت دولت؛ شورای‌عالی امنیت ملی؛ شورای‌عالی انقلاب فرهنگی و کمیته‎ های مهم این شوراها. حضور مستقیم رییس سازمان در جلسات سطح بالا که بعضی از آن‎‎ها حتی در خدمت رهبر معظم انقلاب تشکیل می‎شود، باعث شده تا سازمان تا آن‎جا که لازم باشد در جریان تمام مسائل کلان کشور قرار بگیرد و با توجه به این‎که اتصال سازمان به رهبری است و نگاهش، نگاه بخشی و دستگاهی و مقطعی نیست، مطابق مصالح عالیه کشور و بر اساس سیاست‎‎هایی که رهبری ابلاغ کرده و رییس صدا و سیما فهم درستی از آن پیدا می‎کند، عمل کند.

اگر اجازه بدهید نقبی بزنیم به سیاست در سازمان. با حضور شما در رأس رسانه ملی، در سال‎های ابتدایی شاهد باز شدن تدریجی فضای سیاسی در سازمان بودیم که نمونه‎اش احیای آرشیو بود. چه شد که به‎سراغ بایگانی و فیلم‎های ارزشمندی رفتید که سال‎ها در حال خاک خوردن بودند، در حالی‎که از ابتدا پیدا بود که روی پخش این آثار حساسیت زیاد است؟

رسانه اگر نتواند فضای بازی را به‎لحاظ خبری و اطلاع‎رسانی فراهم کند، نمی‎تواند درکار‎های خود موفق باشد. در ابتدای مسئولیتم سعی کردم در این حوزه سرمایه‎گذاری زیادی کنم، یکی از کار‎‎ها هم باز کردن در‎های آرشیو صدا و سیما بود؛ بسیاری اعلام می‎کردند این‎‎ها محرمانه است و قابل‎پخش نیست. در ابتدا بعضی‎‎‎ها می‎گفتند که چرا شما ملی‎گرا‎ها، نهضت آزادی و یا گروه‎های چپ را نشان می‎دهید؟ پاسخ روشن بود؛ این‎ها در تاریخ انقلاب هستند. مگر ما می‎توانیم چشم‎مان را روی این‎‎ها ببندیم. همه این‎‎ها با تشخیص ما قابل‎ پخش شدند، یعنی بهانه‎ای مثل این، تصاویر مربوط به نهضت آزادی، جبهه ملی و یا راجع به رژیم شاهنشاهی و مسائلی از این دست است باعث شده بود که بخشی به‎عنوان آرشیو محرمانه ایجاد شود و حتی برنامه‎سازان متعهدی هم که می‎خواستند به آرشیو مراجعه کنند و قسمتی را خیلی گذرا در برنامه‎‎های‎شان استفاده کنند، عملا موفق به این کار نشده و ناامید می‎شدند.

من در شروع کارم در سال 83 در‎های آرشیو را باز کرده و از همکاران آرشیو خواستم این نوار‎‎ها را بیاورند، چند هفته وقت گذاشتم در ساعت‎‎هایی که فرصت می‎کردم با بعضی از دوستان این نوار‎‎ها را تماشا می‎کردم و می‎دیدم که هیچ مسأله غیرقابل‎پخشی در این‎‎ها نیست، مثلا دفاعیات مرحوم گلسرخی خودش یک خط قرمز بود، اما من هیچ خط قرمزی در دفاعیات او ندیدم. اتفاقا در مورد دولت موقت و لیبرال‎های آن دوره، جوان امروز باید بداند حضرت امام (رحمت‎الله‎علیه) زمینه‎ای را فراهم کردند تا لیبرال‎‎ها و ملی‎گرا‎‎ها بسیاری از پست‎‎های مهم کشور را در اختیار بگیرند؛ اما در عمل خودشان نتوانستند ادامه دهند.

جمله‎ ای که از مرحوم بازرگان در ذهنم مانده این است که حضرت امام (رحمت‎الله‎علیه) مثل یک بولدوزر هستند، اما ما مثل ژیان می‎مانیم. خب پس پیداست که خودشان نتوانستند بکشند، جوان امروز وقتی این تصاویر را نگاه می‎کند می‎فهمد که این‎‎ها آمدند و نتوانستند اداره کنند و رفتند و اگر می‎ماندند کشور را دو دستی تقدیم آمریکا می‎کردند.

و تکمله سؤال قبل؛ به‎نظرم فضای حاکم بر رسانه ملی، بعد از فتنه 88 با اوایل دوران مدیریت شما تغییر کرده، انگار قدری دست به عصاتر عمل می‎شود، آیا این رویکرد هم حاصل همان اجتهاد رسانه‎ای شما در این دوره است یا...؟

رویکرد سازمان در دوره بعد از فتنه نیز حاصل همین اجتهاد رسانه‎ای بود. ببینید فتنه ویژگی‎هایی دارد: حق و باطل در هم می‎آمیزد، فضا غبارآلود می‎شود، در این غبار چشم‎‎ها خوب نمی‎بیند و شاخص‎‎ها برای کسانی‎که ظاهربین هستند، به هم می‎ریزد و حاشیه جای متن را می‎گیرد. احساس جای عقل را می‎گیرد و هر کسی می‎خواهد جریان را به‎ سمتی که خودش متوجه می‎شود، هدایت کند. در نهج‎البلاغه آمده که بهترین راه برون‎‎رفت از این شرایط توجه به امام است، یعنی شرط موفقیت فقط در تبعیت از رهبری و امام است و هیچ راه دیگری هم نیست.

در دوران فتنه حوادث پیچیده بود. ما قبل از دوران فتنه عملکردی داشتیم که خوشبختانه منجر شد به حضور بسیار استثنایی مردم، به ‎دلیل رهنمود‎هایی که رهبر معظم انقلاب دادند و فعالیت‎‎های تبلیغاتی خیلی خوبی که توسط رسانه ملی انجام شد فرصت یک حضور استثنایی فراهم آمد، طبیعی است وقتی 40 میلیون وارد میدان می‎شوند و بخشی از این‎‎ها کسانی هستند که تا حالا رأی نداده‎اند، این رأی‎گیری یک مقدار متفاوت می‎شود.

رهبر معظم بعد از انتخابات طی بیانیه‎ای ما را مورد محبت و لطف خود قرار دادند و عملکرد صدا و سیما را تحسین کردند. بعد از آغاز فتنه و درگیری‎‎های خیابانی و فضایی که متأسفانه برخی از خواص غفلت زده ما را در بر گرفت، وارد موقعیت جدیدی شدیم. صداوسیما نزدیک‎ترین دستگاهی بود که بعد از رهبری و رهنمود‎های راه‎گشای ایشان باید این فتنه را کنترل می‎کرد. من اگر بخواهم راجع به این فضا صحبت کرده و عملکرد سازمان را به‎خصوص در همان هفته اول بگویم مطالب خیلی زیاد است.

شاید برای شما جالب باشد که من به‎طور حضوری 24 ساعت بعد از انتخابات، هم با مهندس موسوی و هم با آقای کروبی ملاقات داشتم، به آقای موسوی گفتم شما 13 میلیون رأی آوردید که این رأی یک رأی استثنایی است. با صراحت به ایشان گفتم با تبلیغات صدا و سیما بود که چهره شما ظرف چند هفته برجسته شد. با آقای کروبی هم از قبل دوستی و رفاقت داشتم، در مجلس ششم وقتی ایشان رییس بودند، تا حدی که در توان داشتند حمایت و پشتیبانی خوبی از صداوسیما کردند، آدم نمی‎تواند نسبت به تاریخ و آن‎چه که اتفاق افتاده چشم ببندد، این همان نامردی است که گفتم، ولی متأسفانه آقای کروبی در این جریان غرق شد و توجهی به توصیه دلسوزان نکرد. جالب این‎که همین آقای کروبی در مجلس ششم، هم در ماجرای قانون مطبوعات و هم در قضیه تحقیق و تفحص از صدا و سیما که خیلی جو تندی داشت، جلوی تندرو‎‎ها ایستاد و حتی روال یک جلسه علنی مجلس قطع شد و بعضی‎‎ها صحن را ترک کردند و سر ایشان فریاد کشیدند اما او گفت من تشخیصم از قانون صدا و سیما این است که شما نباید بدین شکل عمل کنید و در مقابل آن‎‎ها ایستاد. من از مجلس ششم، چون معاون پارلمانی بودم، خاطرات بسیار شنیدنی دارم.

برداشت من از صحبت‎های شما این است که اگر کسی سال‎‎ها خدمت کرد، اما بعد‎ها به ورطه سقوط افتاد، نباید خدمات گذشته‎اش را فراموش کرد و بايد عملکرد‎های مثبتش در ادوار گذشته را توأم با اشتباهات و یا انحرافات امروزش ببینیم؟

بله، تأسف و تأثر من هم از این است. در مورد مهندس موسوی، خب ایشان 20 سال در صحنه سیاست نبود، ولی کروبی که حضور داشت و مورد لطف رهبری هم بود، نباید خود را دچار این مشکل می‎کرد. من اغلب در مورد بزرگانی که دچار غفلت می‎شوند، می‎روم با توجه به آشنایی رسانه‎ای که دارم، توضیحی برای‎شان می‎دهم. مثالی که برای آن‎‎ها می‎زنم این است که شما مثل هواپیما‎های غول‎پیکری هستید که وقتی راه می‎افتید با سرعت بالا در اوج حرکت می‎کنید همین هواپیما وقتی در پارکینگ فرودگاه قرار می‎گیرد، چون دنده‎عقب ندارد، آن را با اهرم مخصوص به یک ماشین کوچکی می‎بندند و هواپیمای غول پیکر را عقب می‎کشند، بله هواپیمای غول‎پیکر، محتاج به ماشین کوچک است که آن را عقب بکشد تا سر باند قرار بگیرد و بتواند حرکت بزرگ خود را انجام دهد. بعضی مواقع که من اطلاعات رسانه‎ای‌ام تکمیل می‎شود و جمع‎بندی‎ای پیدا می‎کنم خدمت بعضی از بزرگان می‎گویم تا بتوانند دوباره اوج بگیرند، متأسفانه بعضی از افراد چون این حس را پیدا نمی‎کنند، سقوط می‎کنند.

فیلمی را که آقای کروبی برای انتخابات ارائه داد، مجموعه‎ای از شکستن تمام خط قرمز‎‎ها بود، من وقتی در همین اتاق، فیلم انتخاباتی ایشان را دیدم، به‎نظرم به هیچ‎وجه قابل‎پخش نبود، چون تمام خط قرمز‎ها زیر پا گذاشته شده بود. شک کردم، از دفتر رهبری و از ایشان سؤال شد و رهبری پیغام فرستادند که سخت‎گیری نکنید انتخابات است، بگذارید آزادی حاکم باشد هرچند که این‎‎ها با ضوابط فعلی شما در تعارض است، ولی پخش کنید و بگذارید همه‎گونه امکان برای این رقابت فراهم شود. من بعضی مواقع احساس می‎کنم ظلم بزرگی به رهبری می‎شود، خیلی‎‎ها چون از مشی ایشان اطلاع ندارند، ممکن است قضاوت‎‎هایی داشته باشند، ولی با نظر رهبری و دستور ایشان ما این فیلم و خیلی از مستندهاي انتخاباتي دیگر نامزد‎ها را که پر از خط قرمز بود پخش کردیم و تمام افراد ممنوع و افرادی که سابقه و پرونده داشتند، در این فیلم‎‎‎ها آمدند و ادعا‎های عجیب و غریب کردند.

خودم به آقای کروبی در آن نشست گفتم شما در دوره قبل انتخابات ریاست‎ جمهوری، چون از این افراد استفاده نکردید چند میلیون رأی آوردید، این دفعه که اصلا رأی نیاوردید، به‎دلیل این بود که تابلوی شما این افراد مطرود و مسأله‎دار شدند. حرمت‎شکنی کردید و خط قرمز‎های زیادی را زیر پا گذاشتید و مردم هم رأی ندادند. بهترین ویترین همین است.

مردم به این مشی دوم آقای کروبی رأی ندادند، چون دیدند کسانی مدعی شده‎اند که اصلا نزد ملت جایگاهی ندارند، مسائل دیگری را هم به مهندس موسوی گفتم و حتی به وی گفتم شما هیچ مشکلی برای حضور در صدا و سیما ندارید، با این‎که در این دو روز وقایع زیادی اتفاق افتاده، شما می‎توانید بیایید حرف‎‎های‎تان را بزنید. به‎شرطی که یک نفر در کنار شما بنشیند؛ آقای دکتر حدادعادل و بعضی از شخصیت‎‎های سیاسی اعلام کردند که حاضرند با ایشان مناظره کنند، این فضا را به ایشان پیشنهاد کردیم، ولی ایشان درخواستش از من (که مستقیما هم با خود من مطرح کرد)، به شکل دیگری بود.

قدری مسأله را باز می‎کنید؟

ایشان پیشنهاد دادند و گفتند که من فقط این‎طور قبول می‎کنم که یک نفره بیایم و مستقیم با ملت صحبت کنم، اما در کجای دنیا وقتی انتخابات تمام می‎شود، کاندیدای شکست خورده می‎آید و مستقیم با مردم صحبت مي‌کند آن‎هم در شرایطی که یک عده فرصت‎طلب در خیابان‎‎ها هستند و فضا را به‎هم زده‎اند و ایشان می‎خواهد به آن‎‎ها پیام بدهد!

این مثل این می‎ماند که در انتخابات دوم خرداد وقتی که آقای خاتمی پیروز شده، به آقای ناطق نوری که رأی نیاورده، این فرصت داده شود که از تلویزیون با مردم صحبت کرده و انتقادات خودش را مطرح کند. ببینید این پیشنهاد چقدر خنده‎دار بود! 25خرداد جمعیتی در خیابان آزادی آمدند، بعد از اتفاقاتی که آن شب افتاد تعداد حاضران در تجمعات بعدی خیلی کمتر شد و به هیچ‎وجه قابل‎ مقایسه با تجمع 25 خرداد نبود. چون بسیاری از آن افراد متوجه شدند و دیدند که امروز ضد‎انقلاب و کسانی وارد صحنه شده‎اند که می‎خواهند از ملت انتقام بگیرند. این‎‎هایی که به میدان آمده بودند، دیگر نه با کاندیدا‎‎ها کار داشتند نه با شخصیت‎‎های مختلف، این‎‎ها افراد ضدانقلابی بودند که برای خوش آمد اربابان و استکبار خارجی حاضر بودند هر شعاری را بدهند.

این‎‎ها نه امام را قبول داشتند و نه انقلاب و ولایت فقیه را. باید برای مردم روشن می‎شد و ما سعی کردیم این مسأله را تبیین کنیم. وقتی در تظاهراتی عکس امام را پاره کردند، یک ساعت مانده تا پخش خبر بيست و سی، معاون سیاسی تلفنی از من سؤال کرد که از این تجمعی که انجام گرفت و برخی شعار علیه انقلاب داده و عکس امام را هم پاره کرده و روی زمین انداختند، می‎توانیم تصویر نشان دهیم؟

یعنی این تصمیم به‎صورت لحظه‎ ای گرفته شد؟

بله، همان لحظه براساس همان اجتهاد رسانه‎ای که عرض کردم، چون دانش، تجربه، زمان‎شناسی و تحلیل درستی از شرایط داشتم، به این نتیجه رسیدم که وقتی این تصویر که خیلی هم طبیعی اتفاق افتاده، پخش شود مردم مطلع می‎شوند که این جریانی که راه افتاده، اصلا امام را قبول ندارد، بحث رهبری انقلاب و شخصیت‎‎های امروز مطرح نیست، این‎‎ها کلا اصل انقلاب و امام را قبول ندارند.

آن‎موقع برای من مثل روز روشن بود که اگر با هرکدام از دستگاه‎‎های نظارتی تماس می‎گرفتم و می‎گفتم ما می‎خواهیم عکس پاره امام را نشان دهیم، آن‎‎ها احتیاط می‎کردند و می‎گفتند این کار مصلحت نیست!

مشابه همین در مورد حوادث عصر عاشوراست. عصر عاشورای سال 88 که در کنار آن همه عزاداری میلیونی کشور که آن روز از همه شبکه‎‎های ملی و استانی پخش شد، جماعت اندکی زیر چهارراه فلسطین رقص و پایکوبی کردند، تصاویرش را ما پخش کردیم که تکیه امام حسین (علیه‎السلام) را آتش زدند، آن‎موقع هم من از هر مسئولی می‎خواستم سؤال کنم که آقا تصاویر امروز بعد از ظهر را در خبر نشان دهم، یا نه؟ یقین داشتم که همه مخالفت می‎کردند.

در آن شرایط نظرات متناقض بود، برخی مخالفت می‎کردند، بعضی هم موافق بودند و عده‎ای هم برای شان علی السویه بود.

اصلا می‎گفتند جریان فتنه را زنده نکنید، این‎‎ها جریان مرده‎ای هستند. حالا اگر به تکیه ابا عبدالله (علیه‎السلام) اهانت کردند شما چرا اشاعه منکر می‎کنید، این را کسی نباید ببیند. اما اجتهاد رسانه‎ای حکم می‎کرد که به مردم بگویم: مردم، این آدم‎‎هایی که امروز در میدان مانده‎اند و تنور فتنه را گرم نگه داشته‎اند گول شعار‎های‎شان را نخورید؛ این‎‎ها حتی به امام حسین (علیه‎السلام) در روز عاشورا هم اهانت می‎کنند و کف و سوت می‎زنند و هلهله می‎کنند. شما این‎‎ها را بگذارید کنار فرمایشات امام (رحمت‎الله‎علیه) که راجع به همین آدم‎‎ها در اول انقلاب بیان فرمودند.

شما این را بگذارید کنار کار هنری خوبی که بچه‎‎ ها انجام دادند؛ همین تصاویر را با تصاویر نمایشی‎ای که از عصر عاشورا داشتیم تلفیق کردند و وقتی‎که به یک تولید 10 دقیقه‎ای تبدیل شد چقدر توانست به مردم آگاهی دهد. نهم دی بعد از آن خلق شد، درخلق نهم دی اول رهبری و مردم و بعد اقدام هوشمندانه صدا و سیما نقش داشت.

ما با افتخار فیلمی را به‎عنوان «عصر عاشورای 88» ساختیم که جزو مدال‎‎های افتخار سازمان صداوسیماست. وقتی بعد از نمایش این فیلم دوربین به میان مردم رفت، مردم به فتنه‎گران گفتند با امام حسین (علیه‎السلام) هم شما در افتادید! نکته جالب این‎که هر زمان این اتفاقات می‎افتاد، سران فتنه از آن‎‎ها ابراز برائت نمی‎کردند. همین‎جا به یک شبهه پاسخ دهم که بعضی‎‎ها می‎گفتند آن‎هایی که شما نشان ‎دادید، عده خاصی بودند و شما این را تعمیم می‎دهید به بقیه کسانی‎که به‎زعم آن‎‎ها رویه‎شان در خلاف این‎ها بوده است. ولی آن‎‎ها کافی بود ابراز برائت می‎کردند؛ یک‎بار رهبری فرمود که خط‎تان را جدا کنید، خط‎تان را از سلطنت‎طلب‎ها، سران ضدانقلاب و مطرب فراری جدا کنید. وقتی اکبر گنجی و گوگوش و شهره آغداشلو و یک مشت ضدانقلاب ورشکسته فراری، دست‎بند سبز و گردنبند سبز بسته‎ و با شما هم‎دردی کردند، آیا شما به‎عنوان کسی‎که مدعی ادامه راه امام بودید نباید حداقل یک‎بار اعلام می‎کردید که این افرادی که امروز در آمریکا تجمع کرده‎اند از ما نیستند؟!

خب این جریان ادعای تکثر آراء دارد!

بله، اصلا به‎ جای برائت، از این جماعت ورشکسته حمایت هم کردند. علت هم داشت. چون جز آن‎‎ها کس دیگری از این‎‎ها حمایت نکرد. خب آن‎‎ها خط را جدا نکردند، و با این‎‎ها همراهی کردند. من به آقای آب‎خضر در شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی گفتم : شما امروز اعلام کنید؛ همین امروز مردم می‎ریزند توی خیابان. فردای آن روز اعلام راهپیمایی کردند در استان‎‎ها و پس‎ فردای آن در تهران. آن جمعیت بی‎نظیر و عاشق، بدون این‎که تبلیغاتی در هفته‎‎های قبل صورت پذیرد فقط با دیدن این چند تصویر به میدان آمدند و اگر بخواهم جمع‎بندی کنم، اجتهاد رسانه‎ای، یک امر و مفهوم درستی است که من به آن رسیده‎ام. نه من، اگر کس دیگری هم بیاید و در این ‎جایگاه بنشیند و تخصص و تجربه کار را پیدا کند و با همه مصالح کشور آشنا شود، باید بتواند اجتهاد کند. اگر نتوانست، نمی‎تواند سازمان را اداره کند. اگر بخواهد به دهان این و آن و حرف این و آن نگاه کند، در اداره سازمان ناتوان می‎ماند. این نکته را هم در نظر بگیرید، همان‎طور که ممکن است یک مجتهد در جایی اشتباه کند و بلافاصله اشتباهش را با اطلاعات بعدی جبران کند ما نیز باید به مدیران سازمان این فرصت را بدهیم که اگر جایی اشتباه کردند، بتوانند اشتباه خودشان را تصحیح کنند.

مثلا پخش تصاویر اهانت مجلس به رییس‎ جمهوری. آیا آن را جزو اشتباهات خود محسوب می‎کنید یا نه؟

بله. ما به‎‎ دلیل پخش این تصاویر استغفار کردیم. این اتفاق ناپسند و بی‎سابقه در صحن مجلس که باعث تکدرخاطر شدید رهبری شد، نباید از تلویزیون پخش می‎شد.

احساس می‎کنم بعد از قضیه عزل وزیر اطلاعات توسط آقای احمدی‎ نژاد و ابقای ایشان توسط رهبری انقلاب و پافشاری و خانه نشینی و... نحوه تعامل صداوسیما با رییس‎جمهوری متفاوت شد. باید این تغییر نگرش را به پای اجتهاد رسانه‎ای گذاشت یا اشتباه برداشت منِ مخاطب؟

واقعا و با صراحت خدمت شما عرض می‎کنم که هیچ تغییری نکرده، یعنی حساسیت ما نسبت به دولت و بیان خدمات دولت، طرح عملکرد مثبت دولت در وزارتخانه‎‎ها و سازمان‎‎ها و حوزه‎‎های مختلف اگر بیشتر نشده باشد، کمتر هم نشده است. علتش هم روشن است؛ چون دشمن تلاش می‎کرد دلخوری رییس‎ جمهوری و خانه‎ نشینی چند روزه او را به‎‎گونه دیگری تفسیر کند. ما با جنگ رسانه‎ای آشنا هستیم، تمام تبلیغات و حرف‎‎های آن‎‎ها را می‎دیدیم و می‎شنیدیم، متوجه بحث‎‎هایی که آن‎‎ها در جامعه طرح می‎کردند می‎شدیم و احساس می‎کردیم که به هر حال این چند روز دل‎خوری آقای احمدی‎نژاد و خانه‎نشینی ایشان به هیچ‎وجه نباید تغییری در روند حرکت دولت و جامعه ایجاد کند. در واقع ما تلاش کردیم حاشیه بر متن غلبه نکند، این یکی از سیاست‎‎های جدی رسانه ملی است.

تقریبا همه در این مسیر هم‎فکر بودیم و تلاش خود را کردیم؛ هرکسی به اندازه خودش... .

بله، پنجره هم این کار را کرد. من قبول دارم. ولی قبول کنیم که خیلی از رسانه‎‎ها که متأسفانه دنبال حاشیه هستند، سعی کردند حاشیه را بر متن غلبه دهند. حاشیه، جذاب و شیرین است. یکی از مشکلات رسانه‎‎ های متعهد و رسانه ملی و رسانه ‎‎هایی که اهداف عالی را تعقیب می‎کنند، نسبت به رسانه‎‎ هایی که تعهدی ندارند همین است که از آن شیرینی و جذابیت حاشیه چشم‎پ وشی می‎کنند برای این‎که متن فدا نشود. متن یعنی چه؟ یعنی مصالح مردم. یعنی آن‎چیزی که خیر مردم در آن است. آن‎چیزی که جامعه به‎سمت آن حرکت می‎کند، نباید از هم بپاشد. اما بعضی از رسانه‎‎ها متأسفانه، همگام با رسانه‎‎ های خارجی، سعی کردند حاشیه را بر متن غلبه دهند.

صداوسیما و بعضی نشریات متعهد سعی کردند متن را حفظ کنند. الان هم سیاست رسانه ملی همین است. من در آن مدت با آقای دکتر احمدی‎ نژاد جلسات متعددی داشتم و همان‎طور که می‎دانید بعد از آخرین جلسه‎ای که با ایشان داشتم، به جلسه دولت برگشتند. البته ایشان به این جمع‎بندی رسیده بودند و صحبت‎‎های من با ایشان هم صحبت‎‎های مؤثری بود.

و مراسم بستنی‎خوران؟

بله بستنی هم دادیم که بدانند این موضوع تثبیت شده است! بعضی مواقع حرکت نمادین، واقعیتی را تثبیت می‎کند و تمام می‎شود. عملکرد ما نسبت به دولت دقیقا تابع سیاست‎‎هایی است که رهبری به ما ابلاغ می‎کنند. رهبری همواره در دولت اصلاحات، که من یک‎سال عمر مدیریتم در دولت قبل بود، این توصیه را داشتند که مردم را دائما امیدوار نگاه دارید، مردم را نسبت به مسائل اصلی جامعه حساس نگه دارید، به حواشی نروید. البته در آن‎موقع یک حاکمیت دوگانه‎ای وجود داشت که بخشی از اپوزیسیون در درون دولت اصلاحات حضور داشتند. ما این‎‎ها را با هوشمندی تفکیک می‎کردیم. بعد از حادثه‎ای که اتفاق افتاد، ما باز براساس رهنمود رهبری سعی کردیم که حرکت و اقدامات دولت، وزارت‎خانه‎‎ها و دستگاه‎های اجرائی را به گونه‎ای منعکس کنیم که اگر نسبت به قبل بیشتر نبود، کمتر هم نبود.

دو سه ماه قبل، بنا به دلایل مختلفی احساس کردم مجددا درباره مشیی که در مقابل دولت دارم باید از رهبری سؤال کنم، لذا به‎صورت مکتوب از ایشان سؤال کردم. ایشان فرمودند همین مشیی که از قبل داشتید، درست و صحیح است و همین مشی را ادامه دهید و رهنمود ایشان هنوز هم به قوت خود باقی است. ملاحظه می‎کنید که همین مشی، چقدر امروز به ما کمک کرده و ما این مشکل را پشت سر گذاشته‎ایم و امروز هم صدا و سیما در خدمت همه قواست و در واقع دولت چون مسئولیت سنگین‎تری نسبت به قوا دارد، طبیعی است که بسیاری از وقت و همراهی‎‎های ما به دولت در سطوح مختلف اختصاص داده شود.

استراتژی سازمان جهت ایجاد فضای پر نشاط سیاسی در انتخابات‎های پیش‎رو به‎ خصوص انتخابات مجلس را چطور ترسیم کرده‎اید؟ صداوسیما و دیگر دستگاه‎‎ها می‎توانند توده مردم را به پای صندوق‎‎ها سوق دهند؟

ما در آینده دو انتخابات مهم در پیش داریم و از همین الان، برای آن‎‎ها برنامه‎ریزی خاصی را انجام داده‎ایم : انتخابات مجلس پیش‎روی ماست، ان‎شاءالله باید انتخاباتی پرشور و با حضور آحاد مردم برگزار شود تا مجلسی انقلابی، کارآمد و دلسوز به حال نظام و مفید به حال مردم با آرای بالا نسبت به مجالسی که در گذشته بوده‎اند داشته باشیم. ستاد انتخاباتی سازمان، هفته‎هاست که با مسئولیت معاونت سیاسی سازمان تشکیل شده است. ما بحث‎‎های خوبی را راجع به انتخابات آغاز کرده‎ایم و امیدواریم که انتخابات مجلس از به یادماندنی‎ترین انتخابات‎های بعد از انقلاب باشد. بعد از آن هم انتخابات ریاست‎جمهوری است. البته تا ریاست‎ جمهوری وقت زیادی داریم ولی اگر بخواهم کارنامه خودم را در یک دوره 10 ساله تکمیل کنم فکر می‎کنم برگزاری موفق، پرشور و به یادماندنی انتخابات ریاست‎جمهوری آینده، در تداوم توفیقات خوبی که نظام در حوزه افکار عمومی و حضور مردم در صحنه داشته، یکی از کار‎های مهم ماست که از الان دوستان ما برنامه ریزی‎‎هایی خواهند داشت و من امیدوارم که ان‎شاءالله انتخابات‎ آینده ریاست‎ جمهوری یکی از انتخابات‎های پرشور و به یاد ماندنی نظام باشد.

خلاصه می‎خواهیم در انتخابات آینده مجلس و ریاست جمهوری هم نمره قبولی بگیریم!

اگر موافق هستید از سیاست فاصله بگیریم و به مباحث رسانه بازگردیم؟

بفرمایید.

با وجود این‎که برخی از مدیران ارشد، دغدغه جذب نیرو‎های هم‎سو و انقلابی در سازمان را دارند، اما به‎ نظرم در بدنه چنین دغدغه‎ای وجود ندارد و نیرو‎های متعهد و متخصص انقلابی، پس زده می‎شوند.

نظر شما را به این شکلی که مطرح کردید قبول ندارم و معتقدم که همین عملکرد و خروجی سازمان در حوزه سیاسی و برون‎مرزی و استان‎‎ها در حوزه‎‎های صدا و حوزه سیما را که مشاهده می‎کنیم، مدیران مدیریت می‎کنند، برنامه سازان می‎سازند و هنرمندان اجرا می‎کنند و با یک همکاری کاملا صمیمانه و منسجم این‎‎ها بیرون می‎آیند. بنابراین نمی‎توانیم بگوییم که نیروی متعهدی که کارآمد هست (این دو را با هم ببینیم) پس زده می‎شود.

به‎‎عنوان مثال رادیو جوان، من از این جهت رادیو جوان را مثال می‎زنم که ممکن است برخی افراد متعهد، نسبت به مدیریت سابق این رادیو، آقای گیل‎آبادی، انتقاد داشته باشند؛ بعضی از نیرو‎های اصول‎گرایی که سخت‎گیرانه‎ تر عمل می‎کردند، مخالف مشی رادیو جوان بودند. آقای گیل‎آبادی، برادر دو شهید است و خودش از نظر رفتار و اخلاق و منش، نیرویی کاملا انقلابی و حزب‎اللهی است، اما تشخیص او در جایگاه مدیر رادیو جوان، این بود که این رادیو باید به این صورت اداره شود که البته اشکالاتی متوجه او بود. حالا بگذریم که همین باعث شد که یک مقدار مشی رادیو جوان تغییر کند ولی او و همکارانش جزو حزب‎اللهی‎ترین و معتقدترین نیرو‎‎ها بودند و الان در جای دیگری مشغول خدمت هستند.

آقای مهندس، این مشکل و دغدغه وجود دارد و مصداق آن را هم زیاد دیده ‎ایم.

خیلی از کار‎‎ها فوق‎ العاده تخصصی هستند، بنابراین گزینه‎های موجود کم هستند، شما اگر امروز بگویید ما برای ریاست ‎جمهوری چندتا کاندیدا داریم، ممکن است 10 کاندید برای ریاست‎جمهوری بتوانید نام ببرید، برای وزیر کشور هم بیست نفر. ولی اگر از من سؤال کنید که برای گروه فیلم و سریال شبکه سه، به غیر از آقای تخشید پنج نفر دیگر را معرفی کنید، همین الان به صراحت به شما می‎گویم که برای شبکه سه، پنج نفر که هیچ، سه کاندیدا هم ندارم، این را با صراحت می‎گویم. شاید ایشان وقتی حرفم را بشنود مغرور شود، ولی واقعیت را می‎گویم. اما با این‎حال اگر یک روز آقای تخشید در چهارچوب سیاست‎‎های ما کار نکند و به او شک کنم که نیرو‎های متعهد را دفع می‎کند، هیچ تردیدی در کنار گذاشتن او ندارم، چون ما اصول داریم. ولی اگر خواستیم چندتا مدیر گروه فیلم و سریال بگذاریم، چقدر دست‎مان باز است؟ این‎‎ها را فراموش نکنیم.

البته ممکن است برخی فکر کنند ضوابط سازمان در این زمینه‎‎ ها دست و پاگیر است، البته یک جا‎هایی هم ممکن است حق داشته باشند.

من اسم نمی‎آورم، ولی بودند افراد مدعی که وقتی آمدند، بعد از چندماه به‎سرعت عرصه را ترک کردند و رفتند.

استفاده از تجربه‎ های دیگران در حوزه‎های مختلف مرسوم است، اما در رسانه ملی در عین یک‎سری الگوبرداری‎‎های خوب از برنامه‎ هایی در شبکه‎‎های خارجی، یک‎سری الگوبرداری بد یا ناقص داریم و این کپی‎کاری در بعضی جا‎ها توی ذوق می‎زنند؟

سازمان صدا و سیما و یا هر سازمان زنده دیگری می‎تواند از یک کار خوب الگو بگیرد؛ البته این الگو باید عالمانه و با توجه به محتوا، و در راستای بومی‎سازی باشد. بنابراین سازمانی که یادگیرنده است، می‎تواند از کار‎های خوب در هرجای دنیا، استفاده کند.

البته الگوبرداری منفی از هر کسی که می‎خواهد باشد نادرست و خلاف اصول مدیریت است.

ما در شماره ‎های گذشته دو گفت‎وگو داشتیم؛ یکی با آقای نجف‎زاده و یکی با آقای دلاوری که هر دو از مجریان خوب، فعال و پر سروصدای سازمان هستند. هر دو تأیید می‎کردند که در معاونت سیاسی، یک ‎سری افراط می‎کنند و یک‎سری تفریط. شما این تحلیل را قبول دارید و برای این‎که یک مدیریت واحد بر معاونت سیاسی حکم‎فرما باشد چه تمهیدی اندیشیده‎ اید؟

در هر بخشی که یک نفر مدیریت می‎کند افراد زیرمجموعه درباره آن مدیر اظهارنظر می‎کنند و مواضعی دارند و نظر کارشناسی می‎دهند که این‎‎ها می‎توانند در بعضی موارد کاملا متضاد هم باشند. مهم این است که مدیریت، با فهم، درایت و متناسب با سیاست‎‎های موجود بتواند مسیر درست را بین این گزینه‎‎ها انتخاب کند.

این مسأله هیچ اشکالی ندارد؛ چه در معاونت سیاسی و چه در هر معاونت دیگری. به‎عنوان مثال؛ یکی از شورا‎های بسیار فعال و پرچالش، شورای معاونین سازمان است. در این شورا، درباره بسیاری موضوعاتی که مطرح می‎شود، معاونین سازمان به‎قدری نظرات مختلف می‎دهند که بعضی مواقع من رأی‎گیری می‎کنم؛ البته تصمیم نهایی با خودم است. بین فقهای شورای نگهبان هم گاهی ممکن است راجع به یک بحث شرعی اختلاف‎نظر‎هایی پیش بیاید، وقتی از شش فقیه شورای نگهبان چهار به دو شدند، این دو فقیه بزرگوار ضمن این‎ که اجتهادشان برای خودشان مسلم و محفوظ است اما از رأی نهایی تمکین و تبعیت می‎کنند. بنابراین وقتی در آن سطح این بحث، حل شده است حتما در حوزه سیاسی سازمان هم همین‎طور است.

ممکن است آقای نجف زاده، آقای دلاوری و آقایان دیگر نظراتی داشته باشند که با بعضی از نظرات مغایرت داشته باشند؛ مهم جمع‎بندی این نظرات بر اساس مصالح و مشی حرفه‎ای معاونت است. حوزه سیاسی سازمان از متعهدترین و سالم‎ترین مجموعه‎های مدیریت سیاسی در کشور است که بدون کوچک‎ترین شائبه جهت‎گیری سیاسی خاص همواره در راستای تحقق منویات رهبری، سیاست‎های اصلی سازمان و مصالح کشور عمل کرده است.

این معاونت با تولید مستندهاي تأثیرگذاری چون امام روح‎الله (رحمت‎الله‎علیه)، مستند دفاع مقدس و شاخص و نیز بصیرت‎بخشی به مردم در مسائل حساس و مقاطع بحرانی نقش سازنده و تأثیرگذاری در صیانت از انقلاب ایفا کرده است.

تحولات و خروجی برنامه‎های سازمان در نهایت به یک نفر ختم شده و به نوعی خط فکری مدیریت سازمان تلقی می‎شود و شما در برابر همه این موارد باید پاسخ‎گو باشید. چطور با سختی‎های این همه پاسخ‎گویی کنار می‎آیید... .

در واقع سازمان با هم‎دلی جلو می‎رود، من در مدیریت معتقدم که علی‎رغم تمام مقدمات کارشناسی، مطالعات، نگاه‎‎های حساب‎گرانه و اتخاذ روش‎‎های علمی در مدیریت؛ اگر هم‎دلی و دوستی و رفاقت و تفاهم وجود نداشته باشد، کار جلو نمی‎رود، یعنی ممکن است مدیران ارشد سازمان و رؤسای شبکه‎‎ها در بعضی از حوزه‎‎ها نظرات خاصی داشته باشند که با نظر سازمان تطابق نداشته باشد، آن‎‎ها آزاد هستند در شورای معاونین و شورا‎های دیگر به‎صورت بسیار باز حرف‎هایشان را مطرح کنند و هیچ حرفی از طرف هیچ مدیر ارشدی مکتوم و مخفی نماند. این را به جسارت و با صراحت می‎گویم، هیچ‎کدام از مدیران ارشد در مقابل من سانسور نمی‎شوند، حتی بعضی مواقع به بعضی مدیران می‎گویم از شما می‎خواهم راجع به فلان جلسه که صحبت کردم یا فلان برنامه با صراحت انتقاد کنید، اگر تعریف کنید با شما برخورد می‎کنم! تا نقدش را صریح به من بگوید؛ چون این نقد درون سازمانی است. اما این‎که مدیران با هم بتوانند خوب کار کنند، هم‎دلی می‎خواهد و من برای هم‎دلی بین خودم و مدیران سازمان و بدنه سازمان و هم بین خود مدیران وقت می‎گذارم، انرژی مصرف می‎کنم.

بعضی مواقع با مدیران به کوه می‎رویم؛ در همین دو ساعتی که تا کلکچال و تا محل فرستنده‎‎ها می‎رویم با خنده و مزاح و حرف‎‎های صمیمی، خیلی از بحث‎های کاری را هم انجام می‎دهیم‎، آیه «وسیق الذین اتقوا ربهم إلی الجنه زمرا » را برای آن‎‎ها این‎گونه تعبیر می‎کنم، جمعی که در دنیا با هم یک گروه بودند، با هم کار کردند، هم‎دلی و هم‎افزائی کردند و در راستای اهداف الهی جلو رفتند؛ إن‎شاءالله در روز قیامت هم که وارد بهشت می‎شوند همین‎طوری دسته‎جمعی وارد بهشت می‎شوند.

از فرصت مبسوط و سعه ‎صدر شما سپاس‎گزارم. در پایان اگر نکته ناگفته‎ای دارید، می‎شنویم.

من این‎جا یک توصیه می‎کنم به همه مدیران. واقعا در جمهوری اسلامی کار‎‎ها برای چیست؟ و برای کیست؟ اصلا ما برای چه آمده ‎ایم و مسئولیت پذیرفته‎ایم؟ حضرت امام (رحمت‎الله‎علیه) به مسئولین می‎فرمودند بروید خدمت کنید به نام اسلام، یعنی اگر گفتند این کار به نام کیست؟ بگویید به نام اسلام. چرا فکر می‎کنیم باید کار‎ها به نام خودمان و برای ما باشند؟

بسیاری از اختلافات و دعوا‎های ما ناشی از این هستند که پای «خود» وسط می‎آید. امام فرمودند اگر همه انبیا جمع شوند تا یک جایی را مدیریت کنند با هم اختلاف نمی‎کنند؛ چرا؟ به‎خاطر این‎که انبیا برای خدا کار می‎کنند. ما به نام اسلام داریم خدمت می‎کنیم. بسیاری از این دعوا‎‎ها به منیت‎‎ها و خودخواهی برمی‎گردند، انتخابات مجلس و ریاست‎جمهوری در پیش است، برخی می‎خواهند دیگران را خراب کنند و از همین الان سیاه‎نمایی کنند، پرونده‎سازی کنند. کار‎‎ها دست خداست. خداوند نگاه می‎کند به اخلاص ما، نگاه می‎کند به دل‎‎های ما و اگر ببیند همه ما با حسن‎ نیت خدمت‎گذاری می‎کنیم، بهترین نتیجه و بهترین عاقبت و آینده را برای ما رقم می‎زند. اگر خدایی نکرده قدر ندانیم و کفران نعمت کنیم و نعمت خدا را حرام کنیم، مثل سرنشینان یک کشتی همه با هم غرق می‎شویم.
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
تحولات اخیر سوریه و سقوط بشار اسد چه پیامدهایی دارد؟