چندی پیش، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، در یک برنامه تلویزیونی به نکته مهمیدرباره شیوع یک آسیب اجتماعی در روحیات مسئولان و جامعه ایرانی اشاره کرد؛ معضلی که در سالهای اخیر در میان مسئولین و البته در بخشی از مردم هم رو به افزایش بوده و این معضل چیزی نیست، جز بیصداقتی و سیاست بازی در رفتار و تعامل برخی از مسئولان با مردم، مردم با مردم و... به نوعی که این رفتار پیامدهای سوئی را در فرآیند تعاملات اجتماعی به جای گذاشته است.
به گزارش «تابناک»، بیصداقتی در رفتار، البته مختص به متصدیان امور نیست و سران شاخص احزاب، جریانات سیاسی و فعالان حوزههای گوناگون که هر کدام به نوعی نقش مرجع را برای مردم و افکار عمومی دارند، نیست و همین مسأله، سبب فراگیری آن در بخشهای گوناگون جامعه شده است.
برنتابیدن انتقاد و خودداری از عذرخواهیاین رویداد به گونهای در حال رخ دادن است که در بخشی از مردم و مسئولین، متأسفانه خلافگویی، زد و بند و خلاصه نداشتن صراحت و صداقت تبدیل به عادت شده و در حوزههای گوناگون از خانواده و روابط خانوادگی افراد گرفته تا کسب و کار روزانه و بالاتر از آن در بخشهای مدیریتی ظهور و بروز دارد، چنانکه به راحتی سخنان متناقض و خلاف واقع بر زبان میرانیم و سرانجام هم نه تنها در این باره هیچ انتقادی را برنمیتابیم، بلکه با هر شیوه ای در راستای توجیه اشتباهات و خلاف واقعگوییها، چند اشتباه دیگر را هم مرتکب میشویم؛ گویی اقرار به یک خطا و اشتباه در زمره جرایم است و حتما باید به دروغگویی و ظاهرسازی متوسل شویم.
بنا بر این گزارش، هرچند رفتار غیر صادقانه ممکن است یک مسئول، یک شهروند یا هر کسی را در برههای از پاسخگویی و مسئولیت پذیری برهاند و چنین افرادی هم گمان کنند که دیگران را به نوعی فریفتهاند، در دراز مدت، چنین رفتاری همچون موریانه بنیانهای اعتماد عمومی را که زیربنای سرمایه اجتماعی در یک جامعه است، خواهد گرفت؛ اعتمادی که به دست آوردن آن، سالهای سال طول کشیده، ولی با مسئولیتناپذیری یک نفر ـ به ویژه اگر در مصدر کاری باشد ـ بناگاه همه آن زحمات به هدر میرود.
تک تک افراد مسئولندنکته اینکه منظور از طرح این بحث، مقصر دانستن این و آن نیست، بلکه آن است که هر فرد به عنوان عضوی از جامعه و به تناسب مسئولیت و جایگاه اجتماعی خود، بیندیشد و با تحلیل رفتار خود، کژیهای آن را اصلاح کند، چه، تنها در این صورت است که جامعه ـ متشکل از تک تک افراد ـ تعالی خواهد یافت.
بر همین اساس، مسأله بغرنجتر گنونی این است که خلاف واقعگویی و بی صداقتی در جامعه و به ویژه در شهرهای بزرگتر، به صورت یک اپیدمی درآمده و به نوعی همه گیر شده است، چرا که از یک سو مسئولانی که نمیخواهند به مردم پاسخگو باشند، به نوعی مردم را با بی صداقتی فریب میدهند و از طرفی، منتقدان هم برای اینکه خود را موجه نشان دهند، در انتقاد و همچنین معرفی خود، دست به خلاف واقعگویی و بی صداقتی میزنند و هر کدام هم به نوعی در کوتاه مدت کار خود را پیش میبرند؛ اما در دراز مدت این نظام سیاسی ـ اجتماعی و مردم هستند که از این گونه رفتار آسیب میبینند و آن زمان است که آب رفته از جوی را نمیتوان به سادگی برگرداند.
شفافیت و مسئولیت پذیری چه بدی دارد؟!به راستی، مگر شفافیت، پاسخگویی و مسئولیت پذیری آرمان انقلاب اسلامی نیست و مگر عموم مردم، مسئولان و جریانات سیاسی، همیشه از دلبستگی خویش به آرمانهای انقلاب و در وجهی کلانتر از وابستگی خود به اصول و ارزشهای اخلاقی دم نمیزنند؟ پس چرا نخستین برخورد آنان با مردم دور زدن و دست به سر کردن آنان و وعدههای پیاپی بی سرانجام شده است؟
چه شده که نخبگان سیاسی اعم از اصولگرا و اصلاح طلب ـ که الحمدلله شیوه مدیریت همگی را هم در مدت این سی سال دیدهایم ـ بساط بی صداقتی را در رفتار و انتقادات خود پهن کرده
آیا میتوان از مردم انتظار داشت که هر روز مواردی از این دست را ببینند و بشنوند، اما در تعاملات اجتماعیشان، صداقت حرف اول و آخر را بزند؟
شما نظر دهید...به نظر شما، چاره رفع این بی صداقتیها چیست؟ «تابناک» در پی پرسشی که آقای رضایی در برنامه «پارک ملت» طرح کرد، منتظر پاسخها و پیشنهادهای ارزنده مخاطبان است، به امید روزی که در سایهسار مکتب انسانساز اسلام، جامعه ای در خور ظهور و میزبانی حضرت بقیةالله الاعظم (عج) داشته باشیم!