شرق: درگيري به خاطر ندادن هزينههاي زندگي به زن صيغهاي انگيزهاي بود كه مرد جوان به خاطر آن، همسرش را كشت و جسدش را ميان زبالهها رها كرد.
آخرين روزهاي سال 89 بود كه ماموران شهرداري شهرستاني در استان فارس به پليس اعلام كردند جسد زني جوان را در لابهلاي زبالهها پيدا كردهاند.
به دنبال اعلام اين گزارش و حضور ماموران در محل، به دستور بازپرس كشيك، جسد به پزشكي قانوني انتقال يافت. پس از آن بررسيها نشان داد جنازه متعلق به زني جوان به نام ثريا است كه با جسمي سخت به سرش ضربه زده شده است، البته پزشكي قانوني اعلام كرد با توجه به آثار برجاي مانده روي گردن اين زن علت اصلي مرگ او خفگي با جسم نرم و قابل انعطاف است.
كارآگاهان در ادامه براي رازگشايي از اين جنايت اعضاي خانواده ثريا را مورد بازجويي قرار دادند. مادر اين زن جوان گفت: ثريا مدتي قبل از شوهرش جدا شد، آنها با هم مشكل داشتند اما من نميتوانم با قاطعيت بگويم داماد سابقم دست به اين كار زده است و به شخص ديگري هم شك ندارم.
كارآگاهان باتوجه به اينكه جسد زن جوان با لباس راحتي خانه پيدا شده بود، احتمال دادند او در خانه و توسط يك آشنا به قتل رسيده است. به همين دليل شوهر سابق مقتول تحت بازجويي قرار گرفت اما اتهام قتل را رد كرد و گفت: «من و ثريا با هم به شدت اختلاف داشتيم به همين خاطر هم از هم جدا شديم ولي پس از طلاق ديگر او را نديدم.»
از آنجا كه مدركي عليه اين مظنون وجود نداشت وي آزاد شد و تجسسها تا آنجا ادامه پيدا كرد كه افسران جنايي پي بردند ثريا چندماه قبل از مرگش به صورت موقت به عقد مردي به نام نادر درآمده بود و با وي اختلافاتي داشت. به اين ترتيب نادر بازداشت شد. او كه ابتدا مدعي بود نقشي در قتل ثريا ندارد در بازجوييهاي فني لب به اعتراف گشود و گفت اين جنايت را با همدستي پسرخالهاش انجام داده است.
نادر در اعترافاتش گفت: چند ماه قبل با ثريا آشنا و متوجه شدم او از شوهرش جدا شدهاست. از او خواستگاري كردم و ثريا هم قبول كرد با من به صورت موقت ازدواج كند. چند هفتهاي از ازدواجمان گذشته بود كه دعواهاي ما شروع شد. ثريا به من ميگفت بايد خرجي بدهم. او ميگفت پولي ندارد كه زندگياش را تامين كند ولي من خودم زن و بچه داشتم و درآمدم به اندازهاي نبود كه هزينههاي زندگي وي را تامين كنم اما گوش ثريا به اين حرفها بدهكار نبود و ميگفت مشكلات من به او ربطي ندارد و هر طور كه شده بايد خرجياش را بدهم. به ثريا پيشنهاد دادم با خوشي از هم جدا شويم اما او قبول نميكرد صيغهنامه دست ثريا بود و من نميتوانستم آن را فسخ كنم. تصميم گرفتم موضوع را به پسرخالهام بگويم.
متهم ادامه داد: پسرخالهام قبول كرد كمكم كند ثريا را از سرراه برداريم. روز حادثه با هم به خانه رفتيم من دوباره از ثريا خواهش كردم موضوع را با آرامش حل كنيم و بهتر است از هم جدا شويم قبول نكرد و با فريادهايش من را عصبي كرد. با چوب يك ضربه به سرش زدم و وقتي زمين افتاد او را خفه كردم. بعد با كمك پسرخالهام جسد را به منطقهاي كه زبالههاي شهر را ميريختند برديم و آنجا رهايش كردم.
با توجه به اين اعترافات بود كه پليس، پسرخاله متهم را هم بازداشت كرد. اين مرد ابتدا منكر قتل شد اما بعد اتهام خود را قبول و به همدستي با پسرخالهاش اعتراف كرد. بنابراين گزارش تحقيقات از دو متهم ادامه دارد و آنها بعد از تكميل و صدور كيفرخواست در دادگاه كيفري استان فارس محاكمه ميشوند.