آنچه امروز میبینیم، نتیجه رفتار خود ماستموضوع حجاب، موضوع چندوجهی و پیچیدهای است که تنها ماهیت عقیدتی ندارد. حجاب دارای ابعاد گوناگون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی است و همین مسأله باعث میشود که هم موضوع حجاب اهمیت بسیاری پیدا کند و هم حساسیت و ظرافت فراوان داشته باشد.
احساس مسئولیت نهادها و اشخاص گوناگون نسبت به این موضوع و اظهار حساسیت درباره آن بسیار مهم و باارزش است، لیکن به همین نسبت، اگر دقتها و ملاحظات لازم در نوع برخورد و رویارویی با آن وجود نداشته باشد، نه تنها هر گونه اقدام بینتیجه خواهد ماند، بلکه بدتر از آن به مرور باعث لوث شدن این موضوع مهم و سرنوشتساز خواهد شد.
متأسفانه، هماکنون بسیاری از اشخاص حقیقی و حقوقی مسئول، به واکنشهای شعاری و ظاهری تند و آتشین دلخوش هستند و با کلام و گفتار تأییدآمیز نسبت به امر حجاب، راضی میشوند و گاه چندان اهتمامی به میزان تأثیر و نتیجه عینی و عملی آن در زندگی واقعی جامعه ندارند.
اینگونه موضعگیریها البته چند لحظه یا چند ساعت، دل مؤمنین را شاد میکند و خیال برخی را راحت میسازد، ولی آیا به راستی در عمل نیز نتیجهای دارد؟ اگر من نوعی به عنوان یک روحانی یا نویسنده یا روزنامهنگار چند صفحه در نکوهش بیحجابی بنویسم یا به زنانی که حجاب را مراعات نمیکنند، ناسزا بگویم، مشکل حل میشود؟
شاید این رفتار، وظیفه شرعی شخصی من تلقی شود و من به اندازه توان و مسئولیت خود در نزد خداوند بریءالذمه باشم، ولی آیا در جامعه و در نگاهی واقعگرایانه و کلان، گامی برای ترویج حجاب و حل مشکل برداشتهام؟ متأسفانه باید گفت، بسیاری از ما در این زمینه دچار سطحینگری و جهالت و بیبصیرتی جدی هستیم.
سالها پیش و در آغاز جوانی، من نیز به عنوان یک فرد در این زمینه احساس مسئولیت میکردم و با خود میاندیشیدم که باید با زبان هنر و ادبیات برای ترویج حجاب بکوشم و از اینروی، شعري با مضمون تشبیه حجاب به صدف سرودم و آن را به صورت کارت تبریک نوروزی به چاپ رسانده و منتشر کردم.
آن شعر چنین بود که:هر چه گوهر بینی اندر پرده است؛ بیصدف، هرگز نباشد دُرّ ناب. اي ز مرواید ارزشمندتر ؛ گوهر جسم تو را بايد حجاب.بعدها با خود انديشيدم و از خود پرسيدم: درست است كه ما اين کار را با نيت خير انجام دادهايم، ولی واقعا چند نفر با دريافت اين كارت و خواندن اين شعر ساده و عادي به حجاب تشويق شده و التزام يافتهاند؟
بنابراین، در سالهاي بعد، موضوع حجاب به يكي از دغدغهها و اهتمامات جدي من تبديل شد و به ویژه پس از اقامت در خارج از ايران و سفر به كشورهاي اسلامي و غيراسلامي و دیدن نوع پوشش و سبك زندگي مسلمانان به دريافتها و پرسشهاي جدي رسيدم و نقطه نظرهاي تازهتري در زمينه راههاي ترويج حجاب و تحليل عوامل سست شدن التزام بانوان به پوشش اسلامي پيدا كردم.
اين ديدگاهها و نقطه نظرات را كه معمولا در سخنرانيها يا مقالات پراكنده منتشر شده بود، در قالب يك كتاب با نام «حجاب، بيحجاب» گرد آوردم و كوشيدم تا بدون حجاب و پرده ملاحظات و تعارفهاي معمول به موضوع حجاب بپردازم و به گمان خود، مهمترين عوامل و اسباب اين بحران و مشكل اجتماعي را برشمارم.
هر چه آن كارت تبريك و دو بيت شعر كم خاصيت و كماثر مورد توجه قرار گرفت، اين كتاب مورد بيتوجهي واقع شد، بلكه بدتر از آن، اكنون مدتهاست براي دريافت مجوز نشر ارشاد مشكل دارد و سبب تنها اين است كه تلاش كردم به واقعيتهاي عملي و عيني و حقايق اجتماعي و فرهنگي نظر كنم.
بیگمان اگر اين مجموعه را از برخي داستانهاي تكراري يا پارهاي بحثهاي كم خاصيت گرد آورده بودم و نامش را مثلا حجاب از ديدگاه اسلام يا هر عبارت تكراري و رسمي مانند اين ميگذاشتم، به سرعت چاپ ميشد و مورد توجه نهادهاي دولتي قرار ميگرفت و با بودجه بيتالمال، هزارها نسخه از آن خريداري و پخش ميشد و هرگز هم حتي يك بار كسي از خود نميپرسيد، اين كتاب واقعا چقدر در ترويج حجاب اثر عملي و عيني دارد و اصلا مگر حجاب تنها با كتاب سست شده كه با كتاب بخواهد محكم شود؟
ياد دارم كه يك بار برنامهاي از سيما پخش ميشد كه مجموعه مصاحبههايي بود از نمايندگان ولي فقيه در استانهاي گوناگون كه درباره ارزش و اهميت و جايگاه ولايت فقيه سخن ميگفتند. جالب اينجا بود كه نام اين بزرگواران نيز دقيقا با همين مسئوليت نماينده ولي فقيه در استان فلان و بهمان آورده ميشد. احتمالا يك بار هم، نه كارگردان يا تهيه كننده و نه مدير شبكه و نه ریيس سازمان از خود نپرسيدهاند كه چنين برنامهاي در تقويت بنيانهاي اعتقادي مردم نسبت به ولايت فقيه چه اندازه اثر دارد؟
آيا مردم نخواهند گفت، كسي كه نماينده ولي فقيه است، خب بايد هم حمايت كند (و خوش انصافها نكرده بودند، دستکم در معرفي آقايان بنويسند، امام جمعه فلان شهر كه اثر منفياش كمتر بود) و با خود نينديشيدهاند كه اگر كسي به ولايت فقيه معتقد باشد كه نيازي به اين مصاحبههاي كليشهاي و شعاري ندارد و اگر معتقد نباشد كه اساسا برنامه را نگاه نميكند!
اما آشكار است كه همه با توليد و پخش اين برنامه احساس ميكنند، براي تقويت بنيانهاي اعتقادي مخاطبان نسبت به ولايت فقيه، گامي بلند و مؤثر برداشتهاند! ليكن اگر انسان عاقل و متعهد و دردمند و دلسوزي، بخواهد به اثر عملي و جدي اينگونه پيامها در مخاطبان بينديشد و به جاي شعار دادن با اخلاص و صداقت در پي يافتن راههاي درست براي ترويج حقايق دين و معارف الهي و احكام شرع باشد، به سست اعتقادي يا بيتوجهي متهم ميشود (البته اگر او را بيبصيرت و عنصر فتنه يا ليبرال و بيدين و وابسته نخوانند) و البته اين خطر جدي و اساسي پيش روي ما در موضوعاتي از قبيل حجاب است.
اسلام به مروجان و مبلغان عاقل و فهيم و مكتب اهلبيت به دعوتكنندگان و سربازان لايق و كارآمدي نیازمند است كه با اخلاص كامل به نتيجه عملي بينديشند و راههاي درستی براي هدايت بندگان خدا از ظلمت و گمراهي بيابند و به اجراي احكام شرع ـ همان گونه كه خداوند خواسته ـ بدون سستي كمر ببندند؛ نه از خدا و دين سبقت بگيرند و تندروي كنند و نه در امر الهي دچار لرزش و كندروي شوند و به ياري مخاطبان محروم مظلومي برخيزند كه مكتب نجاتبخش اسلام، ميتواند آنان را به كمال و سعادت برساند و از تيرگي و تباهي برهاند.
راحت ميتوان شعار داد و فرياد زد و ناسزا گفت و نعره كشيد، اما به راستي تكليف شرعي ما اين گونه ادا شده است؟ در شرايطي كه خداوند به عنايت و كرم خود، نعمت حكومت اسلامي را به ما ارزاني داشته و به بركت نفس گرم و مبارك امام و خون پاك شهيدان و مجاهدت و تحمل مردم و تدبير رهبر انقلاب داراي نظام اسلامي هستيم، آيا سزاوار است بهجاي تدبير نظاممند و عقلاني و همهجانبه و برنامهريزي كلان و درازمدت، به برخوردهاي بيمنطق و ظاهري مشغول شويم؟
در جايي كه ادارات دولتي، سازمانها و نهادهاي اجتماعي، تشكيلات امنيتي و انتظامي، رسانههاي گوناگون، آموزش و پرورش، نظام آموزش عالي، ابزارهاي منع و پيشگيري رسمي و ... همه در اختيار و تحت اداره و حاكميت ماست، آيا ناسزا گفتن به زناني كه حجاب اسلامي را رعايت نميكنند و آنها را حيوان بي پالان يا بيغيرت و بيشرف خطاب كردن، در حقيقت شانه خالي كردن از بار مسئوليت نيست؟!
اگر اين همه ابزار و تشكيلات و سازوكار رسمي و دولتي را نداشتيم و تقصير را به گردن رسانههاي غرب و استكبار جهاني ميانداختيم و به در و ديوار بد و بيراه ميبستيم و به اين زنان ناسزا و ناروا ميگفتيم، شايد توجيه داشت، ولی امروز ما همه چيز را داريم و انتظار اين است كه مثل همه جاي دنيا با تدبير و مديريت كلان براي حل مشكلات اجتماعي و فرهنگي خود بكوشيم.
اگر اين زنان را به ترك احكام الهي محكوم كنيم، آيا از ما نخواهند پرسيد كه مگر چه اندازه شما مردان به احكام الهي گردن نهادهايد و اموري به مراتب مهمتر از حجاب (در اولويت طراز تعاليم ديني و آموزههاي قرآني و اسلامي همچون قسط و عدل يا صداقت و وفاي به عهد) را رعايت كردهايد؟
اگر بگوييم توصيه حضرت زهرا ـسلامالله عليها ـ به التزام بيت را عمل كنيد و چون او باشيد، آيا نخواهند پرسيد كه شما مردان مگر چقدر توصيه امير مؤمنان به ورع و اجتهاد را عمل كردهايد و چه اندازه چون او بودهايد؟
اين مخاطب ما كه به حجاب اسلامي التزام ندارد، با شنيدن يك سخنراني يا خواندن يك مقاله بيحجاب نشده كه امروز از سر جهالت و سادهانگاري، گمان كنيم با شنيدن يك سخنراني يا خواندن يك مقاله حجاب را خواهد پذيرفت.
سعدي به روزگاران مهري نشسته بر دل... بيرون نميتوان كرد الا به روزگاران؛ رخدادی كه طي سالها شكل گرفته و پديدهاي كه از عناصر متعدد و پيچيده پدید آمده، يكباره و به سادگي حل شدنی نيست.
شايد كساني كه نوشتههاي پيشين اين كمترين را نخوانده يا با مقالات و گفتارهاي اين ناچيز در موضوع حجاب آشنا نيستند، بگويند كه راهکار و تدبير ارایه كن؛ هرچند در كتاب مورد اشاره به تفصيل از اين زاويه نوشتهام، ولی در اينجا تنها به يكي دو نمونه ـكه سالهاست در نشريات گوناگون بدان پرداختهام ـ اشاره ميكنم.
قطعا صفحات حوادث روزنامهها را دیدهايد. زنان مجرم و بزهكار در تصاوير اين صفحات، معمولا با چادر نمايش داده ميشوند، در حالي كه پیش از دستگيري وضع متفاوتي داشتهاند. قطعا در مجموعههاي تلويزيوني و فيلمهاي سينمايي به اين نكته توجه داشتهايد كه معمولا زنان فقير و بدبخت و بيسواد با حجاب اسلامي و زنان ثروتمند و موفق و باسواد دور از حجاب اسلامي نمايش داده ميشوند.
عوامل متعدد ديگري نيز هست كه در اينجا گفتنی نيست و مجموع اين عوامل در كنار توطئه قوي و همهجانبه دشمن در جنگ نرم و شبيخون فرهنگي دهههاي اخير، باعث شده تا ارزشها و نگرشهاي مخاطب ما در سالها تغيير كند. رفتار و عملكرد سلبي ما در برخي حوزهها را نيز اگر به اين مجموعه بيفزاييد، خواهيد پذيرفت كه خودمان با دست خود به تخريب بنيان حجاب كمك كردهايم.
رفتارهاي تهاجمي آشکارای دشمن از بيرون و رفتارهاي دوستان نادان از درون (نمونه ويژهنامه خاتون در روزهاي اخير، نشان داد قصه جديتر از آن است كه گمان ميكنيم)، باعث شده تا موضوع حجاب، بيش از پيش، حساسيت و اهميت پيدا كند. وخامت حال اين بيمار به همان نسبت كه سرعت در معالجه و اقدام سريع و عاجل را اقتضا ميكند، به همان ميزان وسواس و دقت و ملاحظه ميطلبد.
اين جسم فرتوت و بيمار كه سالهاست به دلیل اقدامات ناشيانه و بيتدبيري و كوتاهي بدتر و بدتر شده، اينك در وضعيت اورژانس است؛ از يك طرف، اگر كوتاهي كنيم، ممكن است شدت خونريزي باعث قطع اميد شود و كار از كار بگذرد و از سوی ديگر، اگر باز هم اين بيمار رو به مرگ را در اختيار دانشجويان تازه كار پزشكي يا پرستاران ناشي بگذاريم، ممكن است همين اميد آخر را از دست دهيم.
موضوع حجاب، موضوعي نيست كه بتوان آن را ساده گرفت، چرا که اين مسأله، از يك سو چهره و نماي بيروني جامعه است كه بهتر از هر موضوع ديگري از باطن جامعه ما خبر ميدهد و بيماريهاي پنهان جامعه را به رخ ميكشد و از سوي ديگر، توجه و رسيدگي به آن مقدمه و آغاز تلاش جدي به بسياري از معضلات و مسائل اجتماعي ديگر مانند بحران خانواده ميتواند باشد.
منبع: پنجره