خراسان: ساسان با مدرک تحصيلي ليسانس به عنوان انبار دار در شرکت پدرم استخدام شده بود و پسر ساده و بي ريايي به نظر مي رسيد.حدود يک سال از استخدام او گذشت و از روزي که به علت بيماري پدرم، مديريت شرکت را بر عهده گرفتم مسئوليت کارهاي اداري را نيز به او سپردم.
زن جوان افزود: هر روز که مي گذشت علاقمندي ام به ساسان بيشتر مي شد تا جايي که با هم درباره آينده و ازدواج گفت و گو کرديم.او مي گفت: چون مطلقه هستم بايد خانواده اش را براي اين ازدواج راضي کند و از من مي خواست تا کمي صبوري به خرج دهم.
در اين شرايط تقريبا تمام کارهاي شرکت را به دور از چشم پدرم به او واگذار کردم و خودم غرق در روياهاي قشنگ و خيال پردازي هايم شده بودم. اما افسوس که اين اعتماد بي جا کار دستم داد و مشکل بزرگي برايم به وجود آورد.
متأسفانه ساسان پس از يک سال رابطه عاطفي و سوء استفاده از حسن اعتمادم، نقشه شومي که در سر داشت را عملي کرد و چهره واقعي خودش را نشان داد.
ماجرا از اين قرار است که من پدرم را براي مداوا به تهران بردم و چند روزي در سفر بودم. ناگهان يکي از کارگرهاي شرکت تماس گرفت و اظهار داشت که ساسان تمام کالاهاي موجود در انبار را به سرقت برده است.
به محض اطلاع از اين موضوع با اولين پرواز خودم را به اينجا رساندم و در بررسي هاي بيشتر متوجه شدم او حتي تمام وجوه نقد داخل شرکت و مقداري چک پول را نيز به سرقت برده است.
من بلافاصله با تلفن همراه ساسان تماس گرفتم اما او با حالتي تمسخر آميز گفت: خانواده ام راضي نشدند با تو ازدواج کنم و چون نياز مالي داشتم و مي خواستم از تو يک يادگاري داشته باشم مقداري خرت و پرت و کمي پول برداشتم تا هميشه به يادت بمانم.
او با خنده اي گوشي را قطع کرد و حالا مي فهمم به چه سادگي فريب خوردم.با اعلام شکايت زن جوان، متهم پرونده در حال فرار به سمت تهران توسط مأموران سبزوار، دستگير شد.