شرق: ديوان عاليكشور، حكم اعدام چهار مرد را كه به تعرض به پنج زن و قتل يكي از آنها متهم شدهاند، نقض كرد.
پليس آخرين روزهاي سال 88 در جريان وجود چنين باندي قرار گرفت. در آن روز زني زخمي و نيمهعريان توسط يك راننده آژانس به يكي از كلانتريهاي منطقه پاكدشت برده شد.
اين زن كه به شدت بدحال بود در همان وضعيت به ماموران گفت: راننده آژانس مرد خوبي است و به او كمك كرده و كساني كه او را زخمي كرده و مورد آزار قرار دادهاند افراد ديگري هستند.
زن جوان مشخصات چهارمردي را كه با يك پرايد او را ربوده و مورد آزار قرار دادهبود به پليس داد و گفت: «متهمان من را به عنوان مسافر سوار يك پرايد كردند و قصد تجاوز داشتند كه من مقاومت كردم. يكي از آنها با چاقو ضربهاي به گردنم زد و بعد كه بيحال شدم هر چهار نفر مرا مورد آزار قرار دادند. در راه، سه نفر پياده شدند و راننده پرايد كه قرار بود من را به بيمارستان برساند در بيابان روي چادر ماشين من را مورد آزار قرار داد و بعد همانجا رهايم كرد. كشانكشان خودم را كنار جاده رساندم و راننده آژانسي كه داشت از آنجا رد ميشد به من كمك كرد و من را به كلانتري رساند.»
اين زن پس از انتقال به بيمارستان به علت شدت خونريزي و جراحات وارده جانش را از دست داد. پليس با توجه به مشخصاتي كه از طريق مقتول به دست آورده بود، تحقيقات خود را آغاز كرد و موفق شد متهمان را يكي پس از ديگري شناسايي كند.
متهمان كه اكبر، سياوش، محمود و علي نام دارند بعد از بازداشت، اعتراف كردند پنج زن را مورد آزار جنسي قرار دادهاند. اكبر، متهم رديف اول اين پرونده در جريان بازجوييها گفت: من و دوستانم مدتي بود كه زنان را به عنوان مسافر سوار ماشين ميكرديم و در راه اموال آنها را ميدزديديم و آنان را مورد آزار قرار ميداديم. در آخرين مورد، زني را سوار ماشين كرديم و وقتي خواستيم او را مورد آزار قرار دهيم مقاومت كرد. او فرياد ميزد و سعي داشت توجه رانندگان عبوري را جلب كند. سياوش راننده بود. او به من گفت اين زن را ساكت كن وگرنه كار دستمان ميدهد.
من هم از جيبم چاقو درآوردم و يك ضربه به گردنش زدم. مقصودم اين نبود كه بكشمش. متهم ادامه داد: ما زن جوان را مورد آزار قرار داديم. او مقاومت نكرد چون زخمي شدهبود. من به سياوش گفتم بهتر است به سمت يك بيمارستان برويم چون ممكن است اين زن بميرد و يك قتل هم گردنمان بيفتد. سياوش گفت: شما پياده شويد من خودم او را ميبرم. ما پياده شديم و بعد از آن از سرنوشت زن جوان خبري نداشتيم.
وقتي سياوش مورد بازجويي قرار گرفت، اعتراف كرد، بعد از پياده كردن دوستانش زن جوان را يكبار مورد آزار قرار دادهاست. او گفت: چادر ماشين را در بيابان پهن كردم و زن جوان را مورد آزار قرار دادم. او زخمي بود و نميتوانست مقاومت كند. بعد هم همانجا رهايش كردم، فكر نميكردم بتواند زنده بماند و از پليس كمك بگيرد. ماموران پليس حين بازجويي از متهمان، چهار زن ديگري را كه از سوي اين باند مورد آزار قرار گرفته بودند، شناسايي كردند و با تكميل تحقيقات پرونده به دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد.
متهمان سال گذشته در شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران به رياست نورالله عزيزمحمدي تحت محاكمه قرار گرفتند و هر چهار نفر به رابطه با پنج زن اعتراف كردند البته مدعي شدند اين زنان در برابر آنها مقاومت نكردند. اكبر همچنين قتل آخرين طعمهاش را نيز گردن گرفت. اين ادعاها در حالي مطرح شد كه شاكيان مدعي بودند تا جايي كه توانستند، مقاومت كردند. در نهايت هيات قضات وارد شور شدند و هر يك از متهمان را به جرم تجاوز به عنف و آدمربايي به 10سال حبس و يكبار اعدام محكوم كردند و اكبر نيز به دليل قتل زن جوان علاوه بر اعدام به يكبار قصاص محكوم شد.
راي صادره از سوي متهمان مورد اعتراض قرار گرفت در اين ميان خانواده متهمان تلاش زيادي براي جلب رضايت شاكيان انجام دادند و موفق شدند رضايت همه آنها را بگيرند. با توجه به اين رضايتها هيات قضات شعبه 32 ديوان عالي كشور پرونده را مورد بررسي قرار دادند و راي صادره را به خاطر دو ايراد نقض كردند.
در نظريه ديوانعالي آمده است اولا نوع آزار جنسي پنج زن بايد يكبار ديگر مورد بررسي قرار گيرد و دوم اينكه درباره دسترس بودن همسران اين متهمان در زمان وقوع جرايم نيز بايد تحقيق شود. به اين ترتيب پرونده ديروز براي برطرف شدن نواقص به شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران برگشت و هيات قضات موظف شدند نظر ديوانعالي كشور را مورد بررسي قرار دهند.