سرویس اجتماعی ـ در اینکه شبکههای ویدئویی و شبکه توزیع خانگی فیلمهای سینمایی، تحولی در صنعت فیلمسازی ایجاد کرد، شکی نیست. این مسأله تا جایی پیش رفت که منجی برخی از فیلمها شد. بعضی از فیلمها در اکران شکست میخوردند؛ اما با شبکه توزیع در شبکه نمایش خانگی حتی بازگشت سرمایه را در پی داشت.
شبکههای توزیع فیلم سینمایی با محمدرضا عباسیان، مدیر عامل موسسه رسانههای تصویری گفتوگویی با محوریت اقتصاد سینما انجام داده است که خواندن آن خالی از لطف نخواهد بود.
* نگاه شما به رسانههای تصویری، نگاه اقتصادی یا هنری و یا آمیخته ای از هنر و صنعت است؟ـ در مورد کل سینما تعبیری که به کار میرود، تعبیر هنر ـ صنعت است. شبکه ویدیویی به عنوان یکی از بازوهای اصلی بخش اقتصادی سینمای ایران و بخشی از آن هنر صنعت است.البته در نگاه کلی به مقوله شبکه ویدیویی با وجود خدماتی بودن بیشتر گرایش به صنعت دارد تا به هنر.
* نقش جامعه و مخاطب به لحاظ گسترش شبکههای ویدیویی و بازگشت سرمایه را چگونه میبینید؟ـ در کشور ما ثابت شده که شبکه ویدیویی پتانسیل بالایی دارد، تیراژ محصول در ایران تیراژ بالایی است و شاید نخستین در میان کشورهای دیگر باشیم. نبود سالن سینما به اندازه کافی، نداشتن شبکههای تلویزیونی متنوع به رغم تعدد شبکههای تلویزیونی، قیمت پایین محصولات خانگی و DVD از جمله عوامل مهمی است که باعث گسترش و فراگیری شبکه ویدیویی در کشور شده است، ولی با وجود گستردگی و فراگیری بالای محصولات همچنان فاصله زیادی با شرایط مطلوب داریم.
* نقش چه عواملی را در دستیابی به شرایط مطلوب در شبکه ویدیویی را پررنگ میدانید؟ـ ما فاصله زیادی با آنچه باید باشیم، داریم که از مهمترین عوامل میتوان به بحث قاچاق اشاره کرد. شمار بسیاری از محصولات به صورت کپی در بین مردم ردوبدل میشود که باید در خدمت شبکه ویدیویی باشد. عامل مهم دیگر، بحث نبود شبکه توزیع مناسب است. ما با وجود گذشت سالها از راه اندازی شبکه ویدیویی، هنوز شبکه توزیع حرفه ای و کارآمد نداریم. امروزه نبود شبکه توزیع حرفه ای و تخصصی به یک معضل و چشم اسفندیار شبکه ویدیویی تبدیل شده است.
مهمترین ویژگی یک شبکه تخصصی و حرفه ای، پخش مویرگی یک محصول در کوتاهترین زمان ممکن در سراسر کشور است که ما فاقد چنین شبکه توزیعی هستیم. ایجاد شبکه توزیع با توانایی پخش محصول فرهنگی به خصوص فیلم در گستره وسیع از سوپرمارکتها، ویدیو کلوپها، کتاب فروشیها و دکههای مطبوعاتی اتفاق مهم و نقطه عطف شبکه ویدیویی خواهد بود. نگاه ما در شبکه ویدیویی توزیع فوری و به عبارتی «داغ» یک محصول در سرتاسر کشور حتی در سوپر مارکتهاست.
* نبود شبکه مویرگی توزیع در کشور، چه مشکلاتی برای شبکه ویدیویی به همراه دارد؟ـ از عمده مشکلاتی که نبود شبکه منسجم و حرفه ای توزیع به همراه دارد، کپی غیر مجاز از محصولات در کوتاهترین زمان ممکن است. برای نمونه، نمایندگان سنتی در شهرستانها، اگر تیراژ واقعی شهرستانی پانصد تا هزار نسخه از یک محصول باشد، نمایندگی اقدام به خرید پنج نسخه کرده و در چند ویدئوکلوپ، کپی و در اختیار مردم قرار میدهند. این در حالی است که اگر محصول به صورت تازه و داغ در اختیار مخاطب قرار گیرد، تیراژ محصول بسیار بالاتر از آن چیزی خواهد بود که هست. در واقع تولیدهای بالای شرکتهای ویدیویی در گرو داشتن شبکه توزیع قوی تر و بهتری است.
* دلایل عمده تشکیل نشدن شبکههای توزیع را چه میدانید؟ـ به دلیل پرهزینه بودن راه اندازی شبکه تخصصی توزیع هنوز نتوانسته ایم شبکههای پخش منسجم راهاندازی کنیم. راه اندازی شبکه توزیع شرایط خاص خود را دارد و مانند کارخانه نیست که برای افزایش تولید، دستگاه جدید اضافه کنیم، بلکه برای راه اندازی شبکه توزیع میبایست در سراسر کشور افراد متخصصی را داشته باشیم که به صورت تخصصی فیلم توزیع کنند و به جز توزیع محصولات فرهنگی کار دیگری انجام ندهند. هماکنون 70تا 80 درصد محصولات فرهنگی در تهران و مابقی در کل کشور توزیع میشود، این در حالی است که به لحاظ جمعیتی، فرهنگی و ترکیبی این درصد در بدترین حالت دست کم باید 50 ـ 50باشد که رقم منطقی برای محصولاتی نظیر مواد غذایی 70به 30 است.
* فیلمهای تولید شده چه نقشی در رونق و یا شکست صنعت ویدیو رسانه دارند؟ـ «جدایی نادر از سیمین» در ژانر و موضوع متفاوت از تیپهای پرفروش سینمای ایران است؛ هرچند جوایز، فضای رقابتی با «اخراجیها»و حرف و حدیثهای صورت گرفته در مورد این فیلم، از عوامل عمده فروش بالای فیلم «جدایی نادر از سیمین» بود. اما قطعا محتوای فیلم هم انگیزه ای برای گرایش مخاطب ایجاد کرد. اگر این فیلم بر فرض مثال، سه میلیارد فروش داشته است، حداقل یک میلیارد متعلق به خود فیلم بوده است. این موفقیتی خوب و چشمگیر برای یک کارگردان به حساب میآید، زیرا در حال حاضر کارگردانهایی داریم که در سطح بین الملل شناخته شده هستند و کارهایشان نیز در راستای اهداف نظام است ولی در سینما و تلویزیون ،استقبال خوبی از کارهایشان صورت نمیپذیرد و حتی در برخی موارد از ششصد هزار نسخه فیلم یک کارگردان، 570 هزار نسخه آن در انبار موسسه رسانههای تصویری برگشت خورده است که این یک فاجعه برای یک موسسه ویدئو رسانه است. این گونه تجربیات نشان داده است تا هنگامی که ما نتوانیم حرف درست را خوب بسازیم، مخاطب آن گونه که باید ارتباط برقرار نمیکند.
هدف از توزیع محصولات فرهنگی در سوپرمارکتها چه بوده است؟توزیع محصولات فرهنگی در سوپر مارکتها اتفاق بسیار مهمی بود که در شبکه ویدئویی کشور رخ داد و ما توانستیم فیلم را در سبد کالای خانوارها قرار دهیم.
در گذشته افراد برای خرید فیلم میبایست حتما به ویدیو کلوپ مراجعه کنند، که معمولا خانوادهها به دلیل فضایی که بر ویدیو کلوپها حاکم بود تمایلی به مراجعه نداشتند، اما با توزیع فیلم در سوپرمارکتها این محصولات در سبد خرید خانوادهها قرار گرفت و وقتی خانواده ای برای خرید به سوپرمارکت مراجعه میکند، حتی اگر برنامه قبلی هم برای خرید فیلم نداشته باشد با دیدن فیلم جدید آن را تهیه میکند.
* مردم چه میزان خود را مقید به خرید محصولات اصلی میدانند؟ـ متأسفانه به لحاظ فرهنگی هنوز کسانی هستند که خود را مقید به استفاده از محصولات اصلی نمیدانند. میزان مصرف CD و DVD خام در ایران رقم بسیار بالایی است، که از این میزان شاید 10درصد آن صرف انجام کارهای شخصی میشود، در حالی که بخش عمده این DVD و CDها برای تکثیر غیرمجاز در زیر پلهها و حتی در خود ویدیو کلوپها مورد استفاده قرار میگیرد که عدد کمی نیست. هنوز به لحاظ فرهنگی و اخلاقی، این مسأله جا نیفتاده که شما اجازه کپی ندارید و این کار، سرقت است و دیدن فیلم کپی مانند دزدیدن مال غیر است.
به تازگی استفتائاتی از مراجع تقلید اخذ شده است که همگی بر حرمت استفاده از کپی غیرمجاز تأکید کردهاند و ما در حال فرهنگسازی روی این موضوع هستیم.
* با تجاری سازی درصنف ویدیو رسانه موافق هستید؟ـ موسسه رسانه تصویری بر خلاف بخش خصوصی که تجاری سازی در آن اتفاق افتاده، هنوز بین تجاری سازی و حمایت فرهنگی مانده است.
از یک طرف به دلیل کمبود حمایتهای مادی وزارت ارشاد میبایست درآمدزایی داشته باشیم و از سوی دیگر، این توقع از موسسه رسانههای تصویری است که از تولیدات فرهنگی و خاص با خرید کپی رایت حمایت کند.
با وجود تجاری سازی و نگاه اقتصادی به فیلم در موسسههای ویدیویی، هنوز هم مشکل مالی وجود دارد و به عبارتی، وضع مالی موسسهها اصلا خوب نیست و تعدادی از آنها در حال ورشکستگی هستند.
* چرا؟ـ بزرگترین مشکل این موسسهها مدیریت نادرست خود موسسههاست. بخش عمده مشکلهای مالی این صنعت یا تجارت ناشی از مدیریت نامناسب است.
در کنار مدیریت ناکارآمد، رقابتهای کاذبی که برای خرید حق کپی رایت وجود دارد نیز در مناسب نبودن وضع مالی این موسسهها بی تأثیر نیست. کپی رایت فیلمی با مبلغ پانصد میلیون تومان خریداری میشود در حالیکه که فیلم در شبکه ویدیویی بیشتر از 200میلیون تومان فروش ندارد این یعنی سیصد میلیون تومان ضرر که چند مورد مشابه کافی است که شرکتی را به ورشکستگی برساند.
تغییر نگرش مردم به دلایل خاص، وجود شبکههای ماهواره ای، ورود سریالها به شبکه ویدیویی کشور، تلاش تلویزیون برای جذب مخاطب و افزایش تولیدهای سینمایی از دیگر دلایلی است که از توان شبکههای ویدیویی گرفته میشود و مردم تمایلی برای خرید محصولات فرهنگی نخواهند داشت.
بحث مهم دیگری که کمتر بدان پرداخته میشود، انباشت لوح فشرده در خانههای مردم است. وقتی مردم با تعداد زیاد فیلم که گاهی چند میلیون هزینه بابت تهیه آنها پرداخت شده است، روبهرو میشوند، باعث میشود در شرایط اقتصادی کنونی با وسواس بیشتری فیلم خریداری کند.
همچنین کپی غیر مجاز و ورود آثار سخیف سینمایی که موجبات بی اعتمادی مخاطب به شبکه ویدیویی را فراهم کرده است، باعث افت تیراژ و متضرر شدن شبکههای ویدیویی میشود که با پرداخت هزینههای بالایی کپی رایت فیلم را خریداری کرده اند.
* با وجود این، چه کار باید کرد؟به باور من، وظیفه دولت و موسسه رسانههای تصویری خرید و اختصاص یارانه به فیلمهایی که فروش نداشته و یا با استقبال مردم مواجه نبوده اند، نیست.
بر خلاف نگاه بخش خصوصی به موسسه رسانههای تصویری که مخالف وجود این موسسه دولتی هستند، معتقدم ما باید باشیم تا نقش ایجاد تعادل بین فیلم ساز و تهیه کننده و شبکه بازار را برقرار کنیم.
در سال گذشته که با افزایش قیمت کپی رایت مواجه بودیم و این مبلغ تا ششصد، هفتصد میلیون صعودکرد، اما این موسسه هیچ فیلمی را بیشتر از دویست میلیون نخرید. پایین نگه داشتن قیمت توسط ما باعث جلوگیری از جهش بی رویه قیمتها شد. البته این نقش تعادلی در شرایط برعکس نیز وجود دارد. گاهی که قیمت کپی رایت کاهش مییابد ما تعادل را در بازار حفظ میکنیم.
وظیفه دیگری که ما در موسسه خود را مقید به انجام آن میدانیم، کار فرهنگی در حوزه ویدیو رسانه است.
این حمایت به معنای خرید فیلمهای شکست خورده نیست، بلکه تهیه و توزیع بستههای ویدیویی است که کمتر به آن پرداخته شده است. بستههای شخصیت محور یا موضوع محوری که به نظر من اهمیت بالایی دارد و در بخش خصوصی به آن پرداخته نمیشود، در حالی که سینمای ما به این بستهها نیاز دارد.
* آیا قیمت پایین DVD بازار سینما را کساد نمیکند؟قیمت نسخه ویدیویی بسیار پایینتر از قیمت بلیت سینماست. قیمتهای ما از عرف جهانی هم بسیار پایینتر است.
اما از طرفی پایین بودن قیمت DVD انگیزه افرادی را که اقدام به تهیه نسخه غیر مجاز میکنند، کاهش میدهد. وقتی قیمت بلیت سینما سه تا چهار هزار تومان است قیمت نسخه ویدیویی میبایست بین هفت تا ده هزار تومان باشد، ولی این امکان پذیر نیست. هم اکنون که قیمت DVD 2500 تومان است و علاقهمندی به تهیه نسخه کپی بالاست در صورت افزایش قیمت به ده هزار تومان، تیراژ ما به یک دهم تیراژ کنونی خواهد رسید. ولی میبایست قیمت DVD منطقی باشد و مردم در جریان اکران فیلم را ببینند.
راهی که به نظر من میرسد کاهش قیمت بلیت سینما با پرداخت یارانه است. اکران فیلم گیشه ای که خوب میفروشد را با بلیت سه هزار تومان ادامه بدهیم. ممکن است فیلمی داشته باشیم که ترکیبی از تجاری و فرهنگی است، این فیلم را میتوان با بلیت دو هزار تومان اکران کرد و این اختلاف قیمت را دولت در قالب یارانه پرداخت کند و اگر فیلمی داریم که به طور کامل منطبق با اهداف سیاستگذاران فرهنگی است با بلیت 1500 تومان اکران شود و اختلاف قیمت تا سه هزار تومان را دولت پرداخت کند.
دولت با حمایت و پرداخت یارانه هم درآمد سینما دار و تهیه کننده را با بلیت سه هزار تومان تأمین کرده و هم توانسته از فیلمهای فرهنگی حمایت کند.
* آیا سینما در ایران سینمای مستقل است؟ـ سینمای ایران سینمای مستقلی نیست و هیچ فیلمی در ایران ساخته نمیشود که دولت از آن حمایت نکرده باشد.
تمام زیر ساختهای سینمای ایران از تجهیزات تصویر برداری گرفته تا صدا و نگاتیو با حمایتهای دولتی است.
پوزیتیو، سینماها و لابراتوارها و معافیت مالیاتی سرویسهایی است که دولت به سیاستگذاران اجرایی این صنف ارایه میکند. اما سیاستگذاران اجرایی این صنف مشخصا تهیه کنندگان و کارگردانان ناتوان هستند و عادت کرده اند دستشان همیشه جلوی دولت دراز باشد و درخواست دریافت پول دارند. این در حالی است که دولت حمایتهای خود را انجام داده است. البته تهیه کنندگانی هم داریم که همیشه دست به جیب خود داشته اند و برخی هم بین دولت و بخش خصوصی در رفت و آمد هستند.
به باور من، دولت نباید مستقیم پول را در اختیار سینما و تهیه کننده قرار دهد و بایستی در قالبهای دیگری حمایتهای خود را انجام دهد و این مردم هستند که کار خوب را از کار بد جدا خواهند کرد.
نکته قابل تأمل در سینمای ایران، فیلمهایی است که از دل دولت درآمده است؛ فیلمهایی که قابلیت بحث دارند و میتوانیم در ایران و خارج از ایران نمایش داده و افتخار کنیم، همگی فیلمهایی است که در بخش دولتی تولید شده و این نشان میدهد یا پول دولت حلال بوده و یا نظارت مدیرهای دولتی باعث ارتقای اثر شده است.
در سالهای پس از انقلاب، 90 درصد فیلمهایی که باعث افتخار سینمای ایران بوده اند در بخش دولتی ویا تحت نظارت مدیران دولتی تولید شده اند.
* اقتصاد مالی در موسسه ویدیو رسانه امکان پذیر است؟ـ در ویدیو رسانه هم امکان افزایش موفقیت و استقلال مالی وجود دارد . جایگاه حضور ویدیو رسانه در خانههای مردم جایگاه تبلیغاتی بسیار خوبی است. همان گونه که صدا و سیما از محل تبلیغات در سال میلیاردها تومان درآمد به دست میآورد، ویدیو رسانه هم میتواند از این توان برای کسب درآمد مالی مناسب استفاده کند.
این در حالی است که عدم اتحاد و تفاهم بین موسسههای ویدیو رسانه و رقابتهای کاذب باعث شده که نتوانیم از این پتانسیل بالا استفاده کنیم.
اگر رقابتهای کاذب را در همه بخشهای سینما کنار گذاشته و تفاهم و برنامه ریزی داشته باشیم، میتوانیم سینمای موفقی داشته باشیم.
* جایگاه ویدیو رسانه در چرخه مالی صنعت سینما چگونه است؟ـ رقابت سنگینی در همه جنبههای سینما و ویدیو رسانه وجود دارد و افرادی که در این چرخه فعالیت میکنند، باید ویژگیهای خاصی داشته باشند.
چرخه مالی سینمای ایران در سال گذشته، نزدیک چهل تا پنجاه میلیارد بوده است که اصلا رقم چشمگیری نیست. سی میلیارد از این مبلغ، مربوط به اکران فیلمها، پانزده میلیارد رایت ویدیویی و پنج میلیارد تومان رایت تلویزیونی و درآمدهای دیگر بوده، در حالی که بنا بر اعلام رسانهها، چرخه مالی صنف آش و حلیم در یک ماه رمضان در تهران 81 میلیارد تومان بوده است، بدون حاشیهها و رقابتهای رایج و عجیب مافیایی که در سینمای ایران وجود دارد؛ این نکته قابل توجهی است.
پولی که از اکران فیلمها نصیب تهیه کنندگان شده، کمتر از ده میلیارد بوده است، حال آن که رایت ویدیویی خریداری شده پانزده میلیارد بوده که صنعت ویدیو رسانه به صنعت سینمای ایران تزریق کرده و 50 درصد بیشتر از رقمی است که از اکران عاید سینما شده و این نشان دهنده جایگاه مهم ویدیو رسانه است.
برگرفته از هفته نامه پنجره