سرویس بینالملل ـ خبر ترور برهانالدین ربانی در بعد از ظهر روز سهشنبه، همه محافل خبری و اطلاعاتی را با شوک و حیرت روبهرو کرد. این حادثه به اندازهای مهم و از لحاظ امنیتی استراتژیک بود که بلافاصله بعد از شنیدن خبر، حامد کرزای رئیس جمهور افغانستان با نیمه کاره گذاشتن سفر خود به نیویورک تصمیم به بازگشت به کابل گرفت.
اما نکته مهم اینجاست که چه کسانی از این ترور سود میبرند و از سوی دیگر، علل شکلگیری و پیامدهای چنین حادثه ای چیست؟
به گزارش «تابناک»، شهادت برهانالدین ربانی، دستکم به منزله دوران فترت نه چندان کوتاه مدت پروسه صلح در افغانستان خواهد بود، زیرا جریان افراط در افغانستان که دشمن اصلی جریان صلح در این کشور است، با به شهادت رساندن برهان الدین ربانی، میتواند خلأهایی را در جریان طرفداران صلح در افغانستان پدید آورد؛ مؤید این نظر، اظهارنظر آقای ربانی مبنی بر این که «طالبان به صلح رضایت نمیدهد» است.
بنابراین، آمریکا و متحدانش پس از حوادث 11 سپتامبر با شعار مبارزه با تروریسم و افراطگرایی وارد این منطقه شده و به این بهانه افغانستان را اشغال کردند، ولی بنا بر شواهد موجود، نه تنها اقدام عملی برای نابودسازی قطعی طالبان و جریان افراط برنداشتند، بلکه چندی پیش مقامات آمریکایی برای پایدار شدن صلح! در افغانستان پیشنهاد گفتوگو با طالبان را علنی کردند که آخرین اقدام آنها در این جهت، همزمان با ترور برهانالدین رسانه ای شد، خبر موافقت دولت قطر در تأسیس دفتر طالبان در قطر بود.
بنابراین این تحرکات نشان میدهد که آمریکا عزم عملی در نابودی طالبان نداشته، بلکه حتی درصدد مشارکت دادن آنها در حکومت افغانستان بوده است.
در واقع برآیند همکاری و گفتوگو میان طالبان و آمریکا، سهمخواهی بیشتر طالبان و از سوی دیگر، تلاش آنها برای نشان دادن قدرت و تواناییهای خود که حتی میتوانند در قلب کابل دست به عملیات انتحاری بزنند و رئیس شورای عالی صلح افغانستان را به شهادت برسانند، باعث شد درصدد به دست آوردن امتیاز بیشتر در آینده دولت افغانستان باشند؛ بنابراین، باید دید اظهارنظر اوباما مبنی بر احمقانه بودن ترور برهانالدین ربانی را میتوان از کدام منظر احمقانه دید؟! به نظر میرسد که برهانالدین ربانی قربانی گفتوگوی طالبان با آمریکا و متحدانش شده باشد.
البته باید توجه داشت که رخ دادن چنین حوادث تروریستی، پیامدهای داخلی و منطقه ای گستردهای برای افغانستان در پی خواهد داشت، که از جمله مهمترین پیامدهای داخلی آن، به تعویق افتادن جریان صلح است؛ تعویقی که ناامنی در درون افغانستان و دیگر کشورهای همسایه را در پی خواهد داشت و از لحاظ منطقه ای، شرایط را برای حضور گستردهتر و مداومتر نیروهای فرامنطقه ای در منطقه فراهم خواهد کرد و موجب بیثباتتر شدن هر چه بیشتر منطقه میشود.