محمدجواد اردشیر لاریجانی با بیان اینکه اصلاحطلبی خطی انحرافی، فرصتطلب و دشمن دمکراسی است، گفت: اصلاحطلبان لیاقت شرکت در انتخابات را ندارند.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، محمدجواد اردشیر لاریجانی پسر میرزا هاشم آملی، روحانی برجسته شیعه و یکی از ۵ برادر لاریجانی (صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه، علی لاریجانی رئیس مجلس هشتم، باقر لاریجانی رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران، فاضل لاریجانی رایزن فرهنگی ایران در کانادا) است.
وی در حال حاضر عهدهدار سمت دبیری ستاد حقوق بشر قوه قضائیه است و در کارنامه خود نمایندگی مجلس شورای اسلامی در دورههای دوم، چهارم و پنجم، مدیر پژوهشگاه دانشهای بنیادی، معاون سابق وزارت امور خارجه و موسس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی را داراست.
محمدجواد لاریجانی یک نظریه پرداز سیاسی و سیاستمدار نیز محسوب میشود. نظریه امالقری "نظریهای برای تبیین خط مشی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و موقعیت ایران در جهان اسلام" در دهه ۱۳۶۰ از سوی وی مطرح شد.
براین اساس، تحولات منطقه و مباحث داخلی و بینالمللی بهانه مناسبی بود تا نزد وی رفته و نظراتش را در این باره جویا شویم. لاریجانی در این گفتوگو به تشریح دیدگاههای خود درباره بیداری اسلامی و برنامههای غرب برای مقابله با این بیداری و مسائل جاری کشور ازجمله انتخابات پیش روی مجلس شورای اسلامی پرداخت.
متن گفتوگوی فارس با لاریجانی را در زیر میخوانید:
فارس: در ابتدا تحلیلتان را از روند شکل گیری بیداری اسلامی در منطقه بیان کنید. نقش بیداری اسلامی در تحولات به وجود آمده در منطقه را چگونه ارزیابی میکنید؟ , غرب به تحولات منطقه چه واکنشی نشان خواهد داد؟* تحولات امروز منطقه از موارد بسیار شگرف تاریخ معاصر است
لاریجانی: حوادثی که امروز در دنیای اسلام و عمدتاً کشورهای عربی شاهد آنیم دامنهای فراتر از این کشورها دارد و یکی از موارد بسیار شگرف تاریخ معاصر است. عکس العمل غرب در قبال این حوادث دارای اهمیت فراوانی است که با نگاهی به رفتار سران غربی میتوان آن را دریافت.
* در فتنه 88 غرب تلاش کرد تا در ایران دیکتاتوری سکولار را جایگزین دموکراسی اسلامی کند
غرب امروز بسیار نگران این تحولات است و نگرانیهای غرب سه دلیل بسیار مهم دارد؛ دلیل اول اینکه این انقلابها که انقلاب به معنی واقعی کلمه است اولا شعار ضددیکتاتوری دارد و دنبال این است که مردم در امور خود مشارکت کنند؛ همچنین منافع غرب در جهان اسلام با دیکتاتوریهای سکولار گره خورده است و اگرچه این حکومتها نام دموکراسی بر خود دارند اما به دنبال دیکتاتوری سکولار هستند. در واقع در جریان فتنه سال 88 در ایران کودتایی علیه دموکراسی اسلامی به وقوع پیوست و غرب به دنبال این بود که دیکتاتوری سکولار را جایگزین دموکراسی اسلامی کند.
نخستین کابوس غرب این است که مردم بتوانند نظرات خود را در مورد حکمرانان و قوانینشان نه کامل بلکه به صورت نسبی (20 درصد) اجرایی کنند یعنی حتی از 20 درصد نظر مردم هم میترسند. آن چیزی که اکنون در ترکیه اتفاق افتاده است در واقع ایجاد یک منفذ در داخل یک رژیم دیکتاتوری سکولار است که با استفاده از آن منفذ 10 الی 15 درصد مردم میتوانند ایدههای خود را به کرسی بنشانند.
* نگرانی غرب از حرکتهای ضدصهیونیستی، ضداستکباری و استقلال طلبانه در تحولات منطقه
حال غرب بسیار نگران حرکتهای ضداستکباری و استقلالطلبانه در تحولات منطقه است. کشورهایی که اکنون در آنها انقلاب رخ داده همگی بدون استثناء با نگاه به آمریکا و غرب حرکت میکردند و امروز مردم آن کشورها میخواهند که مسئله به این صورت نباشد و حکومتهای مستقلی داشته باشند که این دیدگاه و خواست مردم برای غرب بسیار خطرناک است؛ لذا غرب دستپاچه شده و به صورتی عمل میکند تا این تحولات را با خود هماهنگ کرده و مجددا سیطره خود را برقرار کند.
دلیل سوم هم موضع نسبتا قوی غرب و آمریکا در قبال رژیم صهیونیستی است. این قیامها به طور کامل ضدصهیونیستی هستند و این یک کابوس برای غربیها به شمار میرود. بنابراین برای غربیها کاملا به جاست که بترسند. غرب اکنون شبی خون خورده است.
* فارس: به نظر شما این حرکتها در چه بستر شکل گرفته و چه مقاصدی را دنبال میکند و چگونه به نتیجه خواهند رسید؟لاریجانی: البته واقعیت به صورتی است که میتوان دریافت این اقدامات با تعامل با محیط پیش میرود و مانند یک صندلی نیست که آن را ساخته و داستان به پایان برسد بلکه مثل یک نهال است که با محیط تعامل داشته و به ثمر میرسد؛ اگر محیط نامناسب باشد نهال خشک خواهد شد.
* زمانی که بیانات رهبر انقلاب را درباره تحولات منطقه شنیدم احساس غرور کردم
هشدارهای مقام معظم رهبری دراین خصوص بسیار به جا بود. بنده زمانی که دیدم رهبر معظم انقلاب حوادث منطقه را مانند یک کارشناس دقیق زیر نظر داشته و تحلیل کرده بودند، احساس غرور کردم. نکاتی که ایشان بیان کردند نکات بزنگاهی و صحیحی بود و بایستی مورد توجه قرار گیرد زیرا در حرکتها باید از آن گردنهها عبور کرد.
* بازرگان معتقد بود اگر از حکومت سوئیس شراب و زنا را برداریم مدل خوبی برای ایران است
فرهیختگان، روشنفکران، علمای دین و انقلاب اسلامی ایران که یک انقلاب بزرگ و عظیم اسلامی در قرن معاصر محسوب میشود در این مسئله نقش دارند. البته خود ما در قبل و بعد از انقلاب انواع گرایشهای انحرافی را مشاهده کردیم؛ روشنفکرانی که حتی در مبارزه با طاغوت سهمی داشتند اما به نظام اسلامی قائل نبودند مانند مرحوم بازرگان؛ وی معتقد بود که اگر از حکومت سوئیس شرب خمر و زنا را برداریم مدل خوبی برای حکومت در دست داریم. تلقی آنها از اسلام، اسلام مبتنی بر بصیرت و فقاهت نبود یعنی آنها اسلامی که مبنای حکومت فعلی ماست را نپذیرفتند.
چپها نیز (مارکسیسم) یعنی کسانی که سوسیالیسم را اسلام مالی کرده بودند مانند خداپرستان سوسیالیسم و دیگر افراد اگر میتوانستند در انقلاب ورود پیدا کنند انقلاب را به یک سمت دیگر میکشاندند. نقش رهبری، علما و روشنفکرانی که مسیر امام(ره) را داشتند این بود که انقلاب را به ثمر برسانند. آنها براساس مبنای قوی یعنی مکتب اهل بیت اقدام میکردند و همین عملکرد باعث شکلگیری یک نظام دموکراتیک براساس عقلانیت اسلامی در ایران شد.
امروز دستاوردهای جمهوری اسلامی ایران روز به روز که به جلو میرویم، مشخص میشود و بر همگان نمایان شده است که انقلاب اسلامی ایران چه اقدام و حرکت عظیمی بود. تمامی این مسائل بدین معناست که اگر ملتهای دیگر بخواهند به نقطه فعلی جمهوری اسلامی ایران برسند بایستی بسیاری از گردنهها را پشت سر بگذارند.
* فارس: انقلاب اسلامی ایران چه پیامی داشت که امروز تبلور آن را در تحولات منطقه مشاهده میکنیم؟لاریجانی: شما خودتان را به جای یک مصری بگذارید؛ یک مصری میگوید کشور من 40 سال پیش مهمترین کشور منطقه خاورمیانه بود. ولی امروز یک کشور کاملاً بیخاصیت، فقیر از لحاظ تکنولوژی و علوم عقب افتاده، توسری خور رژیم صهیونیستی و یک نظام عقب افتاده مدنی است. حال همین مصری به ایران نگاه میکند و میگوید که ایران در دورانی پایگاه طاغوت و آمریکا بود اما ظرف 30 سال گذشته یک نظام دموکراسی در آن شکل گرفته که در خاورمیانه بینظیر است.
* انتخابات ناموس نظام است
البته ما امروز در کشور با هم دعوای سیاسی داریم اما به هر صورت مردم در ایران تعیین کننده هستند؛ یعنی نمیتوان نقش مردم را نادیده گرفت. ما انتخابات داریم و انتخابات ناموس نظام ماست. اکنون یک دموکراسی در ایران شکل گرفته است که به طور بسیار عقلانی و منضبط و براساس فکر اسلامی بنا شده است. این اقدام بسیار بزرگ محسوب میشود زیرا غربیها میگفتند که ایران یک کشور متحجر بوده و مانند طالبان خواهد شد اما دیدند که ما اکنون مدرنترین کشور قانونی هم از لحاظ سیاسی و هم مدنی شدهایم.
در مباحثی همچون مشارکت مردم، انتخابات، دموکراسی و حتی از لحاظ علوم و تکنولوژی سرآمد کشورهای منطقه هستیم و زمانی که یک مصری به پیشرفتهای ایران نگاه کند به خود خواهد گفت اگر انقلاب اسلامی توانست ایران را به این درجه برساند بهتر است که ما نیز به دنبال انقلاب اسلامی باشیم.
* انقلاب اسلامی ایران بهترین بهترین الگو برای حرکتهای اسلامی در منطقه است
آنها اکنون بهترین الگو را دارند و من تصور میکنم انقلاب ما بهترین کمک به حرکتهای اسلامی در منطقه است؛ لذا بسیار ابلهانه است که ما فکر کنیم برای اینکه در دنیا و منطقه مطرح شویم باید شعارهای اسلامی را کمرنگتر کنیم بلکه ما بایستی با غلظت کامل یعنی با همان چیزی که واقعیت است شعارهای اسلامی را مطرح کنیم زیرا این کمک بزرگی به کشورهای منطقه میکند. وجود ما الگوست و ما نیاز نداریم خودمان را به عنوان الگو تحمیل کنیم.
* فارس: در کشورهایی که شاهد قیام در آنها بودیم استبداد و دیکتاتوری به معنی کامل حاکم بوده است و حتی دموکراسی نمایشی هم در آنها حضور نداشت؛ حال با توجه به مسائل ذکر شده میتوان انتظار داشت که در اثر ایجاد انحراف در این خیزشها یا عوامل آن، به جای استبداد، استعمار با شکلهای جدید آن حاکم شود؟لاریجانی: در واقع خطرات زیادی انقلابها را تهدید میکند. البته مردم سهم خودشان را انجام دادند حال بایستی دید ظرفیت رهبران و فرهیختگان چگونه است. زیرا انقلابها بدین صورت است که مردم وارد صحنه میشوند اما این رهبری انقلاب و فرهیختگان هستند که انقلابها را شکل میدهند؛ در نتیجه اگر رهبری انقلابها دچار اختلاف شده و یا محکم نباشد چند نوع خطر در کمین است که میتوان آنها را برشمرد.
خطر اول لغزش به "دام در باغ سبز غربیها" و به تعبیر امام(ره) یک نوع دموکراسی لیبرال خوش آب و رنگ است که پشتش دیکتاتوری سکولار است؛ یعنی افرادی آمده و بعد از انقلاب قدرت را در دست بگیرند به همان روشی که در گذشته نیز بر بعضی موجهای انقلاب سوار شدند؛ البته غرب با تمام توان در این زمینه تلاش میکند زیرا غربیها در گام اول به دنبال این هستند که انقلاب را سرکوب کرده و همزمان تلاش میکنند که نتیجه دهی طبیعی آن را تغییر دهند تا بتوانند در این فاصله به انقلاب نفوذ کنند.
* غربیها قذافی را تشویق به مقاومت کردند
به نظر بنده غربیها قذافی را تشویق به مقاومت کردند که برخی از اسناد آن نیز امروز یافت شده است. حتی شاید به قذافی کمک هم کرده باشند تا زمان خریده و انقلابیون را مجبور به تکیه بیشتر به ناتو بکنند و با این اقدامات جای پای ناتو را در این کشور باز کنند.
حال که تقریبا معلوم شد که توان انقلابیون به اندازه کافی است ناتو اعلام میکند که من تا لحظهای که حقوق مردم لیبی در خطر باشد در این کشور خواهم ماند؛ یعنی فراتر از خواسته دولت انقلابی فعلی در این کشور میمانم. عین همین ماجرا در بحرین، مصر و یمن نیز هر کدام به نحوی خاص در حال اتفاق افتادن است.
درنتیجه میتوان گفت که خطرات زیادی خیزشهای مردم منطقه را تهدید میکند و وظیفه ما این است که در این خصوص روشنگری کنیم. البته جمهوری اسلامی ایران به دلیل درایت مقام معظم رهبری جزو اولین کشورهایی بود که به صورت صادقانه از این حرکتها حمایت کرد؛ حال بایستی این حمایتها را در همه ابعاد جلو برد.
* انقلابهای منطقه هر درجهای موفق شوند، توفیق عظیمی برای ماست
نکتهای که من میخواهم بیان کنم این است که این انقلابها هر درجه موفق شوند توفیق عظیمی برای ما محسوب میشود. اگر اینها 10 درصد هم موفق شوند پیروزی اسلام است و به ضرر دول استکباری خواهد بود البته آن زمان بایستی ضمن سرمایه گذاری، مردم منطقه را کمک کرد. پایگاه امروزی ما مردم و ایمان آنها به اسلام است که این بزرگترین توانمندی جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود.
فارس: بعد از فتنه 88 و حوادث آن و تبعاتی که آن فتنه برای کشور داشت امروز فضا آرام شده است. در این فضای آرام شما وضعیت اصولگرایان و اصلاح طلبان را چطور میبینید.لاریجانی: نظام ما دارای یک ساز و کار دموکراتیک است که براساس فکر اسلامی پدیدار شده و ما بایستی به این دموکراسی افتخار کنیم. گرایشهای سیاسی که قدر این دموکراسی را ندانند به نظر بنده لیاقت شرکت در این پروسه دموکراتیک را ندارند.
* خط سیاسی اصلاحطلبان ایران، منحرف، فرصتطلب و دشمن دمکراسی است
در کشور ما در اواخر دوره دوم ریاست جمهوری آقای هاشمی گرایش و در اصل یک خط سیاسی پیدا شد که اسم آن را خط سیاسی اصلاح طلبی گذاشتند که با کارگزاران آغاز و بعد به مشارکت دوره آقای خاتمی تبدیل شد. این خط سیاسی هم یک خط انحرافی است و هم یک خط کاملا فرصت طلب و دشمن دموکراسی محسوب میشود. منحرف است به خاطر اینکه اینها میگویند ما به قانون اساسی و امام(ره) علاقه داریم و آشکارا طرفدار نظام سکولار هستند البته ممکن است که 2 نفر در مجلس و جاهای دیگر برچسب این خط را داشته باشند و خودشان به نظام اسلامی معتقد باشند اما این کافی نیست.
خط اصلاح طلبی و ادبیات آنها را بنگرید؛ کسانی که به اسم این خط قلم میزنند و روزنامههای این خط را مشاهده کنید؛ تمامی اینها پایگاه سکولارهاست در نتیجه این خط منحرف است یعنی اسلامی که آنها توسعه میدهند اسلام داخل خانه است؛ اسلامی نیست که باید در زندگی مدنی و جمعی اقامه شود. همه مسائل ذکر شده درباره اصلاحطلبان ویژگیهای یک خط انحرافی است.
جریان اصلاح طلبی در ایران یک جریان فرصتطلب است یعنی آنها در ده سال اول انقلاب برای ولایت مطلقه فقیه سینه چاک میکردند؛ عربدههای ضدامپریالیستی آنها تا کره مریخ میرفت و دیدگاههای اینچنینی داشتند؛ حال آنها به چه چیز تبدیل شدهاند که میگویند به جای ولایت مطلقه فقیه باید حکومت سکولار باشد و به جای مبارزات ضدامپریالیستی که آن موقع برایش سینه چاک می کردند اکنون مورد حمایت وسیع آمریکا و اسراییل و سلطنت طلبان هستند که این حمایت آنها را خوشحال میکند.
* اصلاحطلبان ایران دشمنان قسمخورده دموکراسی هستند
اقداماتی که آنها انجام دادند نشانه فرصت طلبی آنهاست و به همین دلیل باید به مردم توضیح دهند که چرا آنقدر تحول پیدا کردند. زمانی که توضیح ندهند یعنی آنها فرصت طلب هستند.
اشکال سومی که این گرایش سیاسی دارد این است که ضددموکراسی است. اصلاح طلبان دشمنان قسم خورده دموکراسی هستند؛ اولا زمانی که در قدرت بودند این حرفها مطرح نبود یعنی سخنانی که امروز در خصوص حجاب میزنند مطرح نمیشد. زمانی که آقای موسوی نخست وزیر بود و آقای محتشمی وزیر کشور، اگر جوانها در خیابان لباس آستین کوتاه میپوشیدند روی دستشان رنگ میزدند.
* اصلاحطلبان لیاقت شرکت در انتخابات را ندارند
در فتنه 88 که یک کودتای تمام عیار علیه نظام دموکراتیک ما بود اگر این کودتا به پیروزی میرسید، چه میشد؟ یعنی میشود آرای مردم را با حضور در خیابان پایین کشید و بعد هر اقدامی را انجام داد. آنها فقط بلدند که مردم را به خیابان بیاورند، یکی دیگر هم توانست مردم را وارد خیابان کند. پس خط اصلاح طلبی در ایران خطی منحرف از لحاظ دینی، فرصت طلب از لحاظ سیاسی و دشمن دموکراسی است؛ پس به نظر بنده آنها لیاقت شرکت در انتخابات را ندارند.
من مخالف این هستم که بعضی از دوستان ما به صورتی صحبت کنند که آنها را به این اقدام (شرکت در انتخابات) تشویق کنند. این گروههای سیاسی که ویژگیهای ذکر شده را دارند لیاقت حضور در انتخابات را ندارند. کسانی که اینقدر قدرنشناس بوده و قدر اسلام، انقلاب و قدر دموکراسی را نمیدانند، چرا باید در انتخابات شرکت کنند؟
* مخالف تشویق اصلاحطلبان برای شرکت در انتخابات هستم
من مخالف این هستم که ما دنبال این باشیم که آنها در انتخابات شرکت کنند. البته مردمی که به آنها رأی دادند شامل متدینین هم میشوند و شاهد بودیم که برخی از متدینین در انتخابات ریاست جمهوری به آقای موسوی رأی دادند زیرا از عملکرد آقای احمدینژاد راضی نبودند و البته بسیاری از مردمی که طرفدار نظام سکولار هم بودند ممکن است به آقای احمدی نژاد رأی داده باشند اما نباید شیپور دموکراسی را از طرف برعکس بزنیم.
لازم است ما خودمان را عوض کنیم تا مردم به ما رأی دهند؛ در واقع ما سیاسیون باید آنچه که هستیم را عرضه کنیم و مردم هم به هر دلیلی که ما را میپسندند یا نمیپسندند ما را انتخاب کرده و یا انتخاب نکنند.
* انتخابات ما بدون جریان اصلاحطلبی انتخابات پرشوری خواهد بود
انتخابات ما بدون جریان اصلاح طلبی انتخابات پرشوری خواهد بود. نباید تصور کرد که حتما بایستی اصلاح طلبان در انتخابات حضور داشته باشند؛ البته ممکن است کسی که در داخل اصلاح طلبی باشد اما به صورت مبنایی به مسائلی که به عنوان ماهیت اصلاح طلبان گفته شد پایبند نباشد یعنی طرفدار نظام، ولایت فقیه و دموکراسی باشد. این افراد به طور قانونی میتوانند در انتخابات شرکت کنند و منظور من در این خصوص جریان اصلاح طلبی است که این جریان را جریانی منحرف، فرصتطلب و ضددموکراسی میبینم و قطعا انتخابات ما بدون آنها پررنگتر خواهد بود. آنها چیزی به انتخابات اضافه نمیکنند بنابراین ما نباید در این زمینه دل خوش کنیم و ناز کسی را بکشیم که در انتخابات وارد شود.