شرق: مرد معتادي كه دوستش را با ضربه چاقو به قتل رسانده است، در جلسه محاكمهاش از اوليايدم درخواست بخشش كرد.
عطار- نماينده دادستان - نخستين فردي بود كه صبح ديروز در جلسه رسيدگي به اين پرونده در جايگاه ويژه شعبه 113 دادگاه كيفري استان تهران حاضر شد او در توضيح كيفرخواست گفت: 22 دي ماه دو سال قبل مردي به نام جعفر در قاسمآباد شهريار با صداي فريادهايش اهالي محل را خبر كرد. او فرياد ميزد «كشتم كشتم». لحظاتي بعد زنگ تلفن پليس 110 به صدا درآمد و اين مرد به ماموران خبر داد دوستش غلامحسين كشته شده است. زماني كه ماموران به محل رسيدند تكنسينهاي اورژانس نيز حضور داشتند.
بلافاصله غلامحسين به بيمارستان برده شد اما جانش را از دست داد. پس از آن جعفر تحت بازجويي قرار گرفت و گفت: يك مرد افغان به دوستم حمله كرد و او را كشت. من نميدانم او كه بود. بعد از چند روز جعفر اعتراف كرد اين مرد افغان بهروز نام دارد. ماموران بهروز را دستگير كردند و مورد بازجويي قرار دادند. اعترافات متناقض بهروز باعث شد تا ماموران او را آزاد كنند و دوباره به تحقيق از جعفر بپردازند. اين مرد سرانجام به قتل دوستش اعتراف كرد.
نماينده دادستان تهران افزود: با توجه به محتويات پرونده و اعترافات مقرون به واقع متهم و ساير شواهد موجود در پرونده درخواست صدور حكم قانوني در اين خصوص را دارم. در ادامه مادر غلامحسين به عنوان وليدم در جايگاه حاضر شد و براي متهم درخواست صدور حكم قصاص كرد. او گفت: من به جز پسرم يك دختر دارم. اين دو نفر خرجي من را ميدادند. حالا كه پسرم رفته، من بسيار تنها شدهام و براي قاتلش درخواست قصاص دارم.
در ادامه متهم در جايگاه حاضر شد او گفت: قبول دارم غلامحسين را من كشتم اما قصد اين كار را نداشتم. من و غلامحسين سالها بود كه دوست بوديم و با هم مواد مصرف ميكرديم، البته در زمان شروع دوستيمان مواد مصرف نميكرديم اما كمكم هر دو به كراك معتاد شديم. من و غلامحسين در خانه من مواد ميكشيديم. اين روند ادامه داشت تا اينكه او تصميم گرفت كمتر مواد مصرف كند. مدتي گذشت و دو روز قبل از حادثه دوباره سراغم آمد و از من مواد خواست، نداشتم كه بدهم، بعد پول خواست بازهم نداشتم.
متهم ادامهداد: غلامحسين به من گفت ميرود و بعد از چند روز برميگردد. وقتي دوباره آمد باز هم پول خواست، به او گفتم ندارم، از آنجايي كه خيلي عصبي بود و ميدانستم ممكن است با هم دعوا كنيم. چاقويي زير لباسم مخفي كردم تا اگر لازم شد او را با چاقو بترسانم. وقتي با هم درگير شديم، من چاقويي از زير لباسم درآوردم نميخواستم او را بزنم، فقط چاقو را پرت كردم و متاسفانه دوستم غرق در خون شد.
متهم گفت: بلافاصله فرياد زدم و كمك خواستم، از زنم خواستم گوشي تلفن را بدهد تا به پليس خبر بدهم. بلافاصله به اورژانس و ماموران پليس خبر دادم اما كاري از دست كسي برنيامد و او فوت شد.
متهم گفت: من از كرده خودم پشيمان هستم. مرگ غلامحسين يك اتفاق بود، خيلي ناراحت هستم و با اينكه نميتوانم چيزي را جبران كنم و او را به خانوادهاش برگردانم، درخواست دارم مادرش در حق من بزرگواري كند و من را ببخشد. من هيچ قصدي براي قتل نداشتم و عذرخواهي ميكنم.
در ادامه همسر متهم در جايگاه حاضرشد، او گفت: من شاهد اين درگيري نبودم اما ميدانستم غلامحسين و شوهرم جر و بحث دارند تا اينكه روز حادثه صداي فرياد شوهرم را شنيدم بيرون كه رفتم غلامحسين را غرق در خون ديدم و حالم بد شد. شوهرم به من گفت برو تلفن را بياور و من هم اين كار را كردم.
سپس زني افغان كه شاهد درگيري بود به جايگاه فراخوانده شد، او گفت: داشتم از خيابان رد ميشدم كه درگيري متهم و دوستش را ديدم. جعفر از زير پيراهنش چاقويي بيرون كشيد و به سينه مقتول زد، بعد هم بيخودي فرد ديگري را متهم كرد.
بنابراين گزارش بعد از شنيدن دفاعيات متهم و وكيل مدافعش هيات قضات براي صدور راي دادگاه وارد شور شدند.