فرجام بی مهری به نوعروس بدقدم!

او با نگاهي مرموزانه سر صحبت را باز کرد و بي مقدمه از همسر بي وفايش کمي گلايه کرد. من با لبخندي گفتم پس ما با هم همدرد هستيم و اين گفت وگو ي ساده باعث شد تا رابطه اي شوم بين ما برقرار شود. متاسفانه با بي مهري هاي مجيد از او فاصله گرفتم و به اين مرد حقه باز پناه بردم و او با حيله و نيرنگ ...!
کد خبر: ۱۹۵۰۷۴
|
۱۴ مهر ۱۳۹۰ - ۰۹:۲۸ 06 October 2011
|
8071 بازدید
خراسان: اوضاع قمر در عقرب شده بود و شوهرم بدون آن که به من توجهي داشته باشد تحت تاثير حرف هاي خواهرانش قرار گرفت و در حضور همه اقوام و فاميل خودش مرا مورد ضرب و جرح قرار داد.

براي من که تازه عروس بودم و هنوز چند روز از ازدواجمان گذشته بود، اين برخورد تحقيرآميز شوهرم خيلي گران تمام شد و احساس عشق و علاقه اي را که به او داشتم، از دست دادم.

عروس جوان در دايره اجتماعي کلانتري امام رضا(ع) مشهد افزود: من و مجيد به همديگر علاقه مند بوديم و با عشق زندگيمان را شروع کرديم اما پس از گذشت ۳ هفته پدرشوهرم در حادثه رانندگي جان خود را از دست داد. خواهران شوهرم که آدم هاي خرافاتي هستند، مي گفتند اين عروس نحس و بدپاقدم است چون با ورود او به خانه ما پدرمان را از دست داديم و عزادار شديم.

من سعي مي کردم نسبت به اين حرف ها واکنشي نشان ندهم و شرايط روحي خانواده مجيد را درک مي کردم. اما شوهرم خودش را کنار مي کشيد و مثل اين که او هم باورش شده بود عروس بدپاقدم هستم.

مليحه افزود: پنج روز از مرگ پدرشوهرم گذشت و من که با رسم و رسوم خانواده آن ها آشنا نبودم، لباس هايم را شستم و البته لباس مشکي ديگري پوشيدم. خواهران مجيد که معتقد هستند پس از مرگ فردي اعضاي خانواده اش نبايد تا ۱۵ روز لباس عوض کنند و به حمام بروند، موضوع را با آب و تاب به شوهرم اطلاع دادند.

آن ها معتقد بودند که من اين کار را از روي قصد انجام داده ام تا مصيبت ديگري به اين خانواده برسد و ...

مجيد که خيلي عصبي شده بود در حضور همه مرا کتک زد و از خانه بيرونم کرد. يک ماه از اين ماجرا گذشت و مجيد هيچ سراغي از من نگرفت و حتي به تماس هاي تلفني ام نيز جوابي نداد. يک روز که خيلي دلم گرفته بود با خودرو به سمت شهر طرقبه به راه افتادم. در طول مسير خودم را لعن و نفرين مي کردم که چرا با چنين فرد بي عاطفه اي ازدواج کرده ام. هنگام حرکت ناگهان متوجه شدم لاستيک خودرو پنچر است. در کنار جاده توقف کردم و نمي دانستم چه کار کنم. در اين لحظه جوان موتورسواري به کمکم آمد و لاستيک پنچر را با زاپاس خودرو عوض کرد.

او با نگاهي مرموزانه سر صحبت را باز کرد و بي مقدمه از همسر بي وفايش کمي گلايه کرد. من با لبخندي گفتم پس ما با هم همدرد هستيم و اين گفت وگو ي ساده باعث شد تا رابطه اي شوم بين ما برقرار شود. متاسفانه با بي مهري هاي مجيد از او فاصله گرفتم و به اين مرد حقه باز پناه بردم و او با حيله و نيرنگ ...!

من از کرده خودم پشيمانم و نمي خواهم به اين رابطه ادامه بدهم اما آن مرد جوان دست بردار نيست و هر روز با حالت مستي به مقابل خانه پدرم مي آيد و عربده کشي مي کند. متاسفانه همسرم خيلي دير به اشتباه خودش پي برده اما او هم با اطلاع از اين موضوع دوباره عصبي شده است و مي گويد طلاقم خواهد داد.

اميدوارم زوج هاي جوان در هيچ شرايطي همديگر را تنها نگذارند و اجازه ندهند فاصله اي بين آن ها ايجاد شود چون هر مشکلي راه حل منطقي و درستي دارد.
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما تبلیغ پایین متن خبر
برچسب منتخب
# قیمت طلا # مهاجران افغان # حمله اسرائیل به ایران # ترامپ # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سردار سلامی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
عملکرد صد روز نخست دولت مسعود پزشکیان را چگونه ارزیابی می کنید؟