تيتراژ نود كه تمام شد عادل فردوسيپور را ديديم در حالي كه هول بود بلافاصله بعد از «بهنام خدا» درباره فاجعه بزرگ رفتاری اين روزهاي جامعه ايران بگويد. حركت علني دو بازيكن فوتبال كه حالا برروي تمام اخبار سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي سايه انداخته است.
اينجا عرصه فراخ فوتبال است. جايي كه خطوط قرمز آنقدر باز هستند كه بشود حركت جنسي دو بازيكن فوتبال را در اين جامعه ظاهرا اخلاقگرا روي ميز تشريح گذاشت.
.....
برنامه این هفته نود پر بود از احساسات زباندار مجري و شدت عمل آنهايي كه پشت خط ميآمدند و بسان مصلحان اجتماعي سعي در تأديب خاطيان داشتند ...ساعت 12 شب بود و دادگاه پیش روی بینندگان. انها تخمه می شکستند و از این پاسداری همه جانبه از اخلاق لذت می بردند.
اين در شرايطي بود كه 24ساعت بعد از آن اتفاق خبرساز، ماجرا ديگري هم رخ داده بود فحاشي دو بازيكن مشهور استقلال در زمين كه يكي از آنها از واژهاي نسبتا نژادپرستانه بر عليه ديگري استفاده كرده است. جمله او يك ليچار آبدار و غيرقابل نوشتن است كه در عصبانيت از گلو خارج شده است و محدودهاي نژادي دارد. به شهادت شاهدان اين دشنام گرچه در فرهنگ عمومي ما با تساهل ذاتي جامعه قابل گذشت به نظر ميرسد اما اگر به جای حنيف مثلا جان تري اين جمله را برزبان ميراند حالا دوباره بازوبند تيم ملي را از كف ميداد. به جز اين، بايد از فحاشي بي پايان هواداران داماش به مازيار زارع نوشت. تقابلي كه در پس زمينه خود كينه عميق ميان دو شهر نزديك را نشان ميدهد؛ دو شهري كه در داربيهاي فوتبال اخلاق را زيرآوار بداخلاقي دفن ميكنند ...این نکات اما عوامانه در پس پرده می مانند چرا که هنوز دوربینی اختراع نشده تا صدا را ثبت کند!
برنامه این هفته نود در پس گزارش شبكه خبر درباره محكوم كردن حركت نصرتي و شيث روي آنتن رفت. در اين بخش خبري گزارشگر با استفاده از كلمات تاثربرانگيز و پرسوز و گداز محكوميت دو بازيكن خاطي را بسيار ناكافي دانسته و با مقایسه این رسوایی با نمونه های خارجی خواستار محكوميت به مراتب بيشتر براي اين دو شده بود. يكي، دو ساعت بعد هم عادل فردوسيپور كه ذاتا علاقمند به تكلم در قامت مدعيالعموم است روي صحنه آمد و برگ ديگري روي پرونده خاطيان گذاشت.او اما سه هفته قبل سعی در تکریم قهرمان فروریخته ای داشت که اولین حرکت مشابه را در یک داربی انجام داده بود...ما از مجتبی محرمی حرف می زنیم که در زمان خود بارها به محاکم قضایی رفت و هفته نامه ای عکس بزرگش را با ضربدری تاریخی روی گیشه فرستاد؛ زمان اما خلافکار آخر دهه 60 را ضعیف و قابل ترحم کرد(و البته این به خودی خود موضوع بسیار قابل بحثی است) ...
آنچه كه شيث و نصرتي انجام دادند شنيع و قابل تنبيه است اما یادمان نرود اشتیاقی را که [ بسیاری از ما ] تماشای دوباره این خلاف در دل داشتیم. شوقی که برای بعضی ها یادآور هجوم همه جانبه جامعه برای تماشای سی دی غیراخلاقی ای بود که از رابطه خصوصی یک بازیگر جوان پرده برمی داشت.این خباثتی بود که وجدان اجتماعی را در خود حل کرد و دخترک را ویران به سرزمینی دیگر فرستاد. اتفاقی مثل یک امتحان الهی که [ بسیاری از ما ] در آن گیم اوور شدیم!