امروزه در جوامع بشري، مهمترين و اصليترين وسيله ارتباطي ميان انسانها «زبان» است، به گونهای که زبان هر ملت، آیينه تمام نماي فرهنگ آن كشور و سرزمين به شمار میرود و كلام و سخن انسانها در دورههای گذشته، همواره نوشتاری با موضوعات ادبي، علمي، تاريخي و فرهنگي در قالب نظم و نثر با (داستان، رمان، شعر و...) به جای مانده که با تكامل زباني در سير تاريخي از نسلي به نسلي ديگر انتقال ميیافته است.
زبان وسیله بیان تفکر است و بیشتر برای انتقال فکر کسی به دیگری به کار میرود که این انتقال، ممکن است به وسیله گفتن، نوشتن، اشاره و یا لمس انجام شود؛ پس هر چه وسیله انتقال فکر، یعنی زبان، از طرفی ساده و از سوی دیگر دقیقتر باشد، عمل انتقال فکر دقیقتر و آسانتر انجام خواهد گرفت.
هم اكنون در عرصه بينالملل، آموزش و زبانآموزي در كشورها به منظور ايجاد ارتباط، يادگيري و انتقال دانش و علوم از اهميت بسیاری برخوردار است. با نگاهي به تاريخ زبان ملل، يكي از زبانهايي كه بيشترين گستره جغرافيايي را در گذشته از آن خود کرده بود، زبان گرانسنگ شيرين فارسي است. پیشینهٔ زبان فارسی از شاخهٔ هندواروپایی زیرشاخهٔ هندوایرانی و زیرشاخهٔ زبانهای ایرانی است. پیشینهٔ کهن زبان فارسی به ایران باستان بازمیگردد. زبان فارسی ریشه در فارسی میانه دارد و فارسی میانه از فارسی باستان از زبانهای اوستایی، سغدی، مادی، پارسی باستان و سکایی پدید آمدند. این زبانها کمابیش همزمان بودهاند و بر یکدیگر پیشینگی نداشتند.
در زمان هخامنشیان، پارسی باستان، زبان رسمی امپراتوری میشود.زبان فارسی، شامل سه زبان (سه گونه) است:
فارسی باستان،
فارسی میانه (پهلوی) و
فارسی نو (پارسی پس از اسلام) و چون مطلقاً فارسی گویند، مراد زبان اخیر است.
ابنالندیم از عبداﷲبن مقفع حکایت کند که لغات فارسی شش است: فهلویه (پهلوی)، دریه (دری)، فارسیه (زبان مردم فارس)، خوزیه (زبان مردم خوزستان) و سریانیه.
با توجه به رسمی بودن زبان فارسی در ایران، افغانستان و تاجیکستان عنوان زبان دوم را دارد و روی همرفته میتوان شمار فارسیگویان جهان را بيش از ۱۱۰ میلیون تن برآورد کرد.
هرچند فارسی هماکنون زبان رسمی پاکستان نیست، پیش از استعمار انگلیس و در زمان امپراتوری مغول (به فرمان اکبرشاه)، زبان رسمی و فرهنگی شبهقاره هند بوده است.
زبان رسمی کنونی پاکستان (اردو) ـ که «اسلامی شده»ی زبان هندی است ـ بسیار تحت تأثیر فارسی بوده و واژههای فارسی بسیاری دارد، به گونهای که همه کلمات سرود ملی پاکستان به جز یک حرف اضافه از کلمات مشترک با زبان فارسی تشکیل شده است.
همچنین عربها شمار بسیاری از واژههای فارسی را برابر گویش خود تغییر دادند و شماری از همین واژهها به وسیلهٔ کارگزاران ایرانیِ آنها به فارسی وارد شد. چند نمونه از این گروه واژههای «فیل»، «فردوس»، «ابریق»، «قهستان» و «کنز» هستند که به ترتیب از واژههای فارسی «پیل»، «پردیس»، «آبریز»، «کوهستان» و «گنج» ساخته شدهاند.
عربیسازی شمار دیگری از واژههای فارسی و راه یافتن آنها به فارسی از الگوی پیچیدهتری پیروی میکند. در گستره جغرافيايي زبان فارسي ـ بنا بر آثار و اسناد نوشتاري به جا مانده تاريخي ـ محدوده آن از ماوراءالنهر و آسياي ميانه تا شرق آسيا، نواحي هند و چين را در بر گرفته و به عنوان يك زبان زنده فراگير در همه سرزمينهاي ياد شده در ارتباطات انساني كاربرد داشته و مورد پذيرش اقوام ساكن در مسير پراكندگي جغرافيايي فرهنگي مشترك و غير مشترك بوده است.
اما در دوره کنونی، به دليل تغييرات جغرافيايي، سياسي و مهاجرت زياد انسانها از سرزمينی به سرزمين ديگر، بازيگران جديدي در زمینه زبان به ميدان آمدهاند؛ مانند زبان استعماري انگليسي، اسپانيايي و... كه زبان انگليسي توانسته است از دیگر زبانها به لحاظ پراكندگي جغرافيايي كاربرد بيشتري داشته باشد که البته دليل آن، تصرف سرزمينهاي ديگر و روحيه استعماري بوده است.
هم اكنون زبان كار بسياري از نهادها و سازمانهاي جهاني دنيا، انگليسي است؛ مانند زبان كار سازمان ملل متحد و مراكز فرهنگي و دانشگاهي و توليدات صنعتي و... كه همگی با زبان انگليسي و حروف و اعداد آن سر و كار دارند.
رهبر معظم انقلاب اسلامي ايران در دیدار با اعضاي فرهنگستان زبان و ادبيات فارسي (۱۳۷۰/۱۱/۲۹ )«در منطقه شرق از شبه قاره تا چين، هر جا كه اسلام و فرهنگ اسلامي نفوذ كرده، زبان فارسي نيز همراه آن بوده است. همراهي زبان فارسي با دين و معارف اسلامي و محتواي عرفاني آن، يكي از عوامل گسترش زبان فارسي در اين منطقه از جهان محسوب ميشود و ما شاهد بوديم كه بسياري از شيفتگان امام و انقلاب اسلامي، تحت تأثير جاذبه سخنان امام و حقايق انقلاب، زبان فارسي را فرا گرفتند، امروز براي پالايش زبان فارسي و زدودن آلودگيها از آن، بايد ضابطه صحيحي در استفاده از اين زبان به وجود آيد و راه بر زبان اصيل فارسي در محيطهاي علمي باز شود.رهبر معظم انقلاب اسلامي ايران، در ديدار با مديران و مسئولان مطبوعات كشور (۱۳۷۵/۰۲/۱۳ )«فارسي، زباني غني و شيرين است. هزار شيوه در کار فارسيگويي و فارسي نويسي براي عنوان زدن وجود دارد».
آیتالله سید علی خامنهای، رهبر ایران، در ديدار با فرهنگيان و معلمان استان كرمان (۱۳۸۴/۰۲/۱۲ )«ناگهان از گوشهاي يک نفر تشخيص داده که بايد ما به کودکان دبستاني، از کلاس اول ـ يا حتّي پيشدبستاني ـ زبان انگليسي ياد بدهيم؛ چرا؟ وقتي بزرگ شدند، هر کس نياز دارد، ميرود زبان انگليسي را ياد ميگيرد. چقدر دولت انگليس و دولت آمريکا بايد پول خرج کنند تا بتوانند اين طور آسان زبان خودشان را در ميان يک ملت بيگانه ترويج کنند؟ ما براي ترويج زبان فارسي چقدر در دنيا مشکل داريم؟ خانه فرهنگ ما را ميبندند، عنصر فرهنگي ما را ترور ميکنند، ده جور مانع در مقابل رايزنيهاي فرهنگي ما درست ميکنند؛ چرا؟ چون در آنجا زبان فارسي ياد ميدهيم، ولي ما بياييم به دست خود، مفت و مجاني، به نفع صاحبان اين زبان ـ که مايه انتقال فرهنگ آنهاست ـ اين کار را انجام دهيم! البته بنده با فراگرفتن زبان خارجي صددرصد موافقم؛ نه يک زبان، بلکه ده زبان ياد بگيرند؛ چه اشکالي دارد؟ منتها اين کار جزو فرهنگ جامعه نشود».استعمار پير به خوبي به اهميت زبان به منظور سلطه فرهنگي و انتقال فرهنگ مادي خود به دیگر ملل جهان آگاه است و همواره رمز موفقيت خود را در جهان، آموزش زبان انگليسي ميداند و با ايجاد مؤسسات آموزشي و نفوذ در سيستمهاي آموزش رسمي و غير رسمي در ديگر كشورها، به نوعي آن را نهادينه كرده است.
بیگمان، دانستن زبان و زبانآموزي از قديم تا كنون از الزامات فرهنگي بشريت بوده، ولی نگاه نظام سلطه به زبان، تنها به عنوان وسيله ارتباطي نبوده و به دنبال اهداف و منافع بلند مدت خود هستند، تا بتوانند از اين راه، همواره جاي پاي خود را ـ به رغم قطع روابط سياسي و فاصله سرزميني ـ با ديگر كشورها داشته باشند.
مؤسسات فرهنگي، آموزشي و فرهنگي مانند، مؤسسه علمي و دانشگاهي «اكسفورد»، «سروانتس»، «گوته» و... نمونهای بر اين ادعاست. زبان فارسي كه به گفته بیشتر محققان و پژوهشگران داخلي و خارجي به عنوان يك زبان زنده دنيا بوده و ميتواند تأثيرگذار باشد، اهتمام در آموزش زبان و ادبيات فارسي و تقويت آن نیز ميتواند، مخاطبان بسیاري را جذب فرهنگ و تمدن ايراني و معارف اسلامي كند، زيرا پيشينه تاريخي و ميراث فرهنگي باقي مانده از فرهيختگان و شعرا و انديشمندان ايران زمين ـ كه سرشار از مفاهيم انساني و الهي و عرفاني است ـ زمينههاي مناسبی برای انتقال فرهنگي فراهم آورده است.
ناگفته نماند، هم اكنون که آثار مكتوب تاريخي در هر كشور، از شاخصهاي فرهنگي و تمدني به شمار میرود، فرصتي مناسب براي آموزش و گسترش زبان و ادبيات فارسي فراهم آورده است؛ بنابراین، براي تقويت و گسترش زبان و ادبيات فارسي در امور بينالملل، برخی از راهكارهای زير پيشنهاد ميشود:
1 ـ آسيبشناسي زبان و ادبيات فارسي در دورترین نقاط جهان،
2 ـ ايجاد كرسيهاي زبان و ادبيات فارسي در بیرون از كشور و فرستادن استاد زبان فارسي،
3 ـ ارتباط مستمر با مراكز آموزشي زبان فارسي غير دولتي در خارج از كشور به منظور گسترش زبان وادبيات فارسي،
4 ـ ايجاد و تقويت انجمنهاي زبان و ادبيات فارسي با همكاري كشورهاي همسايه فارسي زبان،
5 ـ بومي سازي استادان تعليم دهنده زبان فارسي از مليتهاي گوناگون برای آموزش زبان و ادبيات فارسي در كشورهاي جهان،
6 ـ اهداي جايزه به افراد و اشخاصي كه در گسترش زبان و ادبيات فارسي در خارج از كشور موثر بودهاند.
7 ـ به روز کردن محتواي آموزش زبان و ادبيات فارسي با نيازهاي مخاطبان،
8 ـ ايجاد و راهاندازي دانشگاه بينالمللي زبان و ادبيات فارسي با همكاري كشورهاي فارسي زبان و... .
همگی اینها ميتوانند در پيشبرد اهداف فرهنگي و گسترش زبان و ادبيات فارسي در عرصه بين الملل کارساز باشند.