حضرت آيت الله سبحاني در پاسخ به سوالي در خصوص «آينده جهان از نظر قرآن و روايات» تشريح کردهاند طبق نص آيات قرآن و روايات اهلبيت(ع) آينده متعلق به صالحان است.
به گزارش مرکز خبر حوزه، متن سوال و پاسخ معظمله به شرح ذيل است.
* آينده جامعه ها وجهان بشريت چه مى شود؟ نظر قرآن درباره سرنوشت جامعه ها چيست؟ پاسخ: قرآن در باره سرنوشت جامعه ها به روشنى سخن گفته است و با ملاحظه آياتى كه در اين زمينه وارد شده است مى توان نظريه قرآن را در جهات مختلف مسأله دريافت و ما آيات دهگانه اى را كه در اين موضوع وارد شده است در چند بخش مطرح مى كنيم:
1. صالحان وارثان زمين مى شوندآينده نگرى انسان او را وادار مى كند كه از آينده جهان و سرنوشت بشر خبرى به دست آورد، زيرا از سپيده دم تاريخ ، نزاع و نبرد پيوسته ى ميان حق و باطل برقرار بوده و پيروزى دست به دست مىگشت و به تعبير قرآن:
(...وتِلكََ الأَيّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النّاس...).([1])
«ما ايام و روزهاى (شيرينى و پيروزى) را ميان مردم دست به دست مى گردانيم».
با اين كه روش تاريخ بشر تاكنون به صورت مبادله پيروزى بوده است، ولى قرآن معتقد است مشيت الهى بر اين تعلق گرفته كه در آينده، فقط صالحان وارثان زمين خواهند بود، وحكومت جهان و اداره امور را به دست خواهند گرفت وحق وحقيقت در موضع خود استوار خواهد بود و باطل بر آن پيروز نخواهد شد. و همه جهانيان زير لواى حكومت صالحان قرار خواهند گرفت و حكومت واحدى بر جهان مستولى خواهد شد چنان كه مى فرمايد:
(وَلََقَدْ كَتَبْنا فِى الزَّبُور مِنْ بَعْدِ الذِّكْر أَنَّ الأَرْض يَرِثُها عِبادى الصّالِحُون).([2])
«ما در كتاب زبور، پس از «ذكر»(شايد مقصود تورات باشد) چنين نوشتيم كه در آينده صالحان و پاكان وارثان زمين خواهند بود و صفحه جهان براى ابد از لوث وجود افراد ناصالح پاك خواهد شد».
و در آيه ديگر باز مى فرمايد:
(وَعََدَ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصّالِحات لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِى الأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ...).([3])
«خداوند به افراد با ايمان از شما كه داراى عمل نيك هست، وعده قطعى داده است كه آنان را خليفه وجانشينان خود در روى زمين قرار خواهد داد».
جانشينى اين گروه از خداوند يا از پيشينيان در روى زمين، همان قيام به تدبير امور زندگى، و برقرارى عدل و عدالت در اجتماع و توسعه عمران و آبادى در زمين است.
در آيه سوم، سرانجام را از آن تقوا پيشگان مى داند و يادآور مى شود كه: (...وَالعاقِبَةُ لِلتَّقْوى) ([4]): «عاقبت از آن متقين است».
2. استقرار آيين خدا و گسترش امنيت در جهانقرآن در دو مورد از برقرارى آيين اسلام در جهان، و پيروزى آن، بر دين هاى ديگر خبر داده است و اين گزارش غيبى تاكنون محقق نگرديده و طبق روايات، ظرف تحقق آن، دوره ديگرى است كه در آن، آخرين وصى پيامبر حضرت مهدى (عليه السلام)زمام امور را بدست مى گيرد و اسلام را در سراسر شرق و غرب منتشر مى سازد چنان كه مى فرمايد:
(هُوَ الَّذِى أَرْسَلَ رَسُولهُ بِالهُدى وَدِين الحَقّ لِيُظْهِرَهُ عَلى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون).([5])
«او است كه پيامبر خود را با هدايت ها و آيين استوارى فرستاده است تا دين حق را بر تمام دين ها پيروز گرداند هر چند گروه مشرك آن را دوست نداشته باشند».
در آيه ديگر، همين مطلب به تعبير ديگر و اين كه «نور خدا خاموش شدنى نيست»، وارد شده است چنان كه مى فرمايد:
(يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللّه بِأَفْواهِهِمْ وَاللّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الكافِرُون).([6])
«مى خواهند نور خدا را با دهانهاى خود خاموش كنند، خداوند نور خود را به پايان مى رساند هر چند كافران دوست نداشته باشند».
3. پيروزى پيامبرانپيامبران در طول تاريخ براى اشاعه مكتب خود، مجاهدت ها وكوششها كرده اند، ولى هرگز نتوانسته اند مكتب خود را در سراسر جهان پياده كنند و در هر عصرى گروههاى بى شمارى به مخالفت با پيامبران برخاسته و سد راه آنان بودند.
ولى قرآن مبارزه هاى اهل باطل رابا مكتب حق يك مبارزه موقت تلقى مى كند و معتقد است كه سنگرهاى باطل سرانجام فرو ريخته وبرنامه پيامبران در جهان گسترش پيدا خواهد كرد.
قرآن اين حقيقت را طى آياتى بيان مى كند:
(إِنّا لَنَنْصُرُ رُسُلنا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِى الحَياةِ الدُّنْيا وَيَوم يَقُومُ الأَشهاد).([7])
«ما پيامبران و فرستادگان خود وافراد با ايمان را در دنيا و روز قيام گواهان كمك مى كنيم».
قرآن در آيه ديگر از تعلق مشيت الهى بر پيروزى پيامبران در آينده سخن مى گويد آنجا كه مى فرمايد:
(وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنا لِعِبادِنا المُرْسَلين * انّهُمْ لَهُمُ المَنْصُورون * وَإِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الغالِبُون).([8])
«اراده و مشيت ما به پيروزى پيامبران تعلق گرفته است، آنان كمك شدگان هستند و سپاه ما (سپاه توحيد) پيروز است».
و در آيه ديگر مى فرمايد:
(كَتَبَ اللّهُ لأَغْلَبَنَّ أَنَا وَرُسُلى...).([9])
«خداوند بر خود واجب و لازم شمرده است كه او و پيامبران او بر قواى كفر غلبه كنند».
4. در مبارزه حق و باطل، حق، همواره پيروز استآيات قرآن نه تنها نظام تكوين را نظام خير، و غلبه خير بر شر مى داند، بلكه سرانجام، نظام اجتماعى انسان را نظام استوار مى داند كه در آن نظام توحيد بر نظام شرك و طاغوت غلبه كرده و پيروزى از آن صالحان و راستگويان خواهد بود از اين جهت مى فرمايد:
(بَلْ نَقْذِفُ بِالحَقِّ عَلى الباطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِق...).([10])
«ما حق را بر باطل مى زنيم و آن را نابود مى سازيم ناگهان آن پوچ و تباه است».
قرآن در آيه ديگر حق و باطل را به آب وكف تشبيه مى كند و باطل بسان كف بر دوش حق سوار مى شود و با حركت حق، حركت مى كند، امّا ديرى نمى پايد باطل هاى كف گونه فرو كش كرده وحق وحقيقت بسان آب حيات در دلها باقى مى ماند آنجا كه مى فرمايد:
(...أَمّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبْ جُفاءً وَأَمّا ما يَنْفَعُ فَيَمْكُثُ فِى الأَرض...).([11])
«كفها روى آب نابود مى شوند و آنچه براى مردم مفيد است در زمين باقى مى ماند».
5. كمك هاى غيبى در سرانجام جامعه هاقرآن معتقد است كه در سرانجام جامعه ها، افراد، فداكارى پيدا مى شوند كه با تمام قدرت در عزت اسلام و ذلت كفر مى كوشند و از اين طريق به گروهكها هشدار مى دهد كه اگر از جاده مستقيم توحيدمنحرف شوند و به وادى جاهليت بازگردند، هرگز آيين حق با انحراف آنان نابود نمى شود، و در طول تاريخ كه جامعه انسانى رو به كمال است افرادى پيدا مى شوند كه خداوند آنان را دوست دارد و آنان نيز خدا را دوست دارند، آنان در مقابل گروه با ايمان متواضع و در برابر كافران عزيز و سركشند، در راه خدا كوشش مى كنند و از سرزنش سرزنش كنندگان نمى ترسند، آنجا كه مى فرمايد:
(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينهِ فَسَوفَ يَأتِى اللّه بِقَوم يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونهُ أَذِلّة عَلى المُؤْمِنين أَعِزَّة عَلى الكافِرينَ يُجاهِدُونَ فِى سَبيلِ اللّهِ وَلا يَخافُونَ لَومة لائِم...).([12])
اكنون بايد ديد كه اين وعده ها و نويدهاى قرآن كه تاكنون به صورت جهانى و عالمگير جامه عمل نپوشيده است كى تحقق خواهد پذيرفت، اين مشكل را مى توان با مراجعه به روايات صحيح اسلامى گشود وروايات اسلامى انگشت روى اين مجهول مى گذارند و از تحقق اين نويدها در عصر ظهور امام زمان (عليه السلام)گزارش مى دهند.
روايات از يك رشته تكامل ها و پيشرفت ها در عقول و خردها، در صنايع و تكنيك، گزارش داده همچنان كه از جهانى شدن عدل اسلامى وآيين توحيد قاطعانه خبر مى دهند، اينك اين روايات را به صورت فشرده در اين جا مى آوريم، و از هر موضوعى تنها به نقل يك حديث اكتفا مى كنيم.
سرانجام جامعه ها از نظر احاديث اسلامى1. تكامل عقول و خردهامرور زمان، و تجارب تلخ و شيرين، مايه شكوفايى عقل انسانى مى گردد و بشر در پرتو الطاف الهى در مى يابد كه: ديگر، سازمان هاى بشرى و تدابير انسانى قادر به حل تضادها و مشكلات نيست از اين جهت بى درنگ به نداى حضرت قائم (عليه السلام) پاسخ مى گويد، و انسان ها با رضايت خاطر، به انقلاب امام مى پيوندند.
امام باقر (عليه السلام) مى فرمايد:
«إذا قام قائمنا وضع اللّه يده على رؤوس العباد فجمع بها عقولهم وكملت به أحلامهم».([13])
«آنگاه كه قائم ما قيام كند، خداوند دست لطف و رحمت خود را بر سر بندگان خود مى گذارد و از اين طريق، به عقول آنان وحدت مى بخشد و به وسيله او خردهاى آنان تكامل پيدا مى كند».
2. تكامل صنايعانقلاب جهانى، بدون تكامل صنايع امكان پذير نيست رهبر انقلابى كه مى خواهد صداى خود را به آخرين نقطه جهان برساند، بدون تكامل تكنيك، امكان پذير نمى باشد، از اين جهت احاديث اسلامى نويد مى دهد كه در عصر ظهور امام صنايع به حدى تكامل پيدا مى كند كه جهان حكم يك شهر را پيدا مى كند و افرادى كه در خاور زندگى مى كنند، كسانى را كه در باختر زندگى مى نمايند، مى بينند و سخنان آنان را مى شنوند.
چنان كه امام در اين مورد مى فرمايد:
«انّ المؤمن فى زمان القائم وهو بالمشرق ليرى أخاه بالمغرب وكذا الذى فى المغرب يرى أخاه الذى بالمشرق».([14])
«در زمان قائم، فرد با ايمان كه در مشرق زيست مى كند، برادر خود را كه در مغرب زندگى مى كند مى بيند».
در حديث ديگر مطلب به طور روشن تر بيان شده است وآن اين است كه:
إنّ قائمنا إذا قام مدّاللّه لشيعتنا في أسماعهم وأبصارهم، حتّى لا يكون بينهم و بين القائم يريد يكلّمهم فيسمعون و ينظرون إليه وهو فى مكانه.([15])
«آنگاه كه قائم ما قيام مى كند خدا به ديدگان و گوشهاى پيروان او قدرت مى بخشد تا آنجا كه ميان آنان و رهبر خود، حايلى نمى ماند او با آنان سخن مى گويد، و سخنان او را مى شنوند و به او مى نگرند در حالى كه او در جاى خود قرار دارد».
3. جهانيان در پوشش اسلام در مى آينداحاديث نويدهاى قرآن را درباره جهانى گشتن آيين اسلام، بر ظهور امام قائم تطبيق مى كند آنجا كه امام باقر(عليه السلام)مى فرمايد:
يبلغ سلطان المشرق و المغرب ويظهر اللّه عزّوجلّ به دينه على الدين كلّه ولو كره المشركون.([16])
«قدرت و تسلط او شرق وغرب را فرا مى گيرد و خدا به وسيله او دين خود را بر تمام اديان پيروز مى گرداند هر چند مشركان دوست نداشته باشند».
4. تكامل اخلاقىدر محاسبات گذشته به اين نقطه رسيديم كه تكامل حقيقى بايد ابعاد مادى و معنوى داشته باشد و تكامل يك بعدى، تكامل واقعى نيست.
احاديث اسلامى بر تكامل اخلاقى در عصر ظهور امام دوازدهم گواهى مى دهد آنجا كه همه محدثان اسلامى اين جمله را از پيامبر نقل مى كنند كه يكى از ويژگى هاى حكومت امام قائم ، گسترش عدل و داد و برچيده شدن بساط ظلم و ستمگرى است و جمله (يَمْلأُ الأَرضَ قِسْطاً وعَدلاً) ، بيانگر اين تكامل اخلاقى است.
5. ترميم خرابى هااحاديث اسلامى از آبادى جهان و تسلط بشر بر گنجينه هاى نهفته در دل زمين در زمان ظهور امام به روشنى گزارش مى دهد و جمله ياد شده در زير در روايات وارد شده است:
«وتظهر له الكنوز ولا يبقى فى الأرض خراب إلاّ يعمره».([17])
«گنجينه هاى نهفته در دل زمين در اختيار امام قرار مى گيرد و او با نفوذ و قدرت مادى و معنوى كه دارد، تمام ويرانى هاى موروث از ظلم وجور را، آباد مى كند.
نتيجه اين كه آنچه را كه محاسبات عقلى و اجتماعى درباره سرانجام جامعه ها نشان مى داد، مورد تصديق قرآن واحاديث اسلامى است چيزى كه هست احاديث اسلامى زمان ووقت اين تكامل ها را به روشنى تعيين مى كند و ظهور امام قائم را همگام با اين تحولات مى داند.
[1] . آل عمران/140.
[2] . انبياء/105.
[3] . نور/55.
[4] . طه/132.
[5] . توبه/33 و صف/9.
[6] . صف/8.
[7] . غافر/51.
[8] . صافات/171 ـ 173.
[9] . مجادله/21.
[10] . انبياء/18.
[11] . رعد/17.
[12] . مائده/54.
[13] . منتخب الأثر:ص482.
[14] . منتخب الأثر:ص483.
[15] . منتخب الأثر:ص483.
[16] . منتخب الأثر:ص299.
[17] . منتخب الأثر:ص482.