عصر پنجشنبه، سیمین دانشور، بانوی داستان نویس ایرانی در سن نود سالگی بدرود حیات گفت تا ادبیات ایران در آخرین روزهای سال نود، یکی از بزرگترین وزنههای خود را از دست دهد. آنچه دانشور را در سپهر ادبیات معاصر ما به یک استثنا بدل کرده است، این بود که وی به عنوان نخستین بانوی ایرانی، شهامت پا گذاشتن به ساحت ادبیات داستانی را پیدا کرد و نخستین زنی بود که در معنای متعارف امروزی، رمان نوشت و پایهگذار حرکتی بود که بعدها منجر به حضور بیشتر بانوان داستان نویس در این زمینه شد.
به گزارش «تابناک»، نام دانشور در اذهان عمومی با نام همسر داستان نویسش جلال آل احمد گره خورده، به ویژه اینکه جلال به دلیل مواضع تند سیاسی و زندگی پرشور و شرش، چهره شده بود، ولی باید پذیرفت که زندگی ادبی سیمین دانشور، بسیار مستقل از همسرش بود و همین هم شاید یکی از مهمترین ویژگیهای سیمین بود که خود به عنوان یک شخصیت مستقل ادبی بسیار شناخته شدهتر و ارج یافتهتر از جلال بود و حتی مانند جلال زندگی سیاسی هم نداشت و ادعایش را هم البته نداشت که بخواهد به خاطر ادبیات سیاسیاش مشهور شود.
با این حال، رمان «سووشون»اش به هفده زبان زنده دنیا ترجمه شد و در ایران هم کمتر کسی بود که این رمان زیبا را نخوانده باشد و کمتر اثری را میشناسیم که در ادبیات ما تا این اندازه مورد توجه منتقدان قرار گرفته باشد و به عنوان یکی از متون ادبی کتاب ادبیات دانشآموزان دبیرستانی هم در نظر گرفته شده است.
ترکیب سیمین و جلال، سالیان سال محفلی را برای ادیبان، شاعران، نویسندگان و سیاسیونی پدید آورد که شاید در کنار هم آوردن نامهایشان کمی عجیب باشد؛ خانهای که به کمک شور و شر جلال و آرمش سیمین، توانست محفلی برای شکل گیری و رشد بسیاری از جریان های روشنفکری باشد. خانه ای که از نیما و هدایت بگیر تا آیت الله کاشانی و مریم فیروز، خلیل ملکی و امام موسی صدر و خیلی های دیگر در آن رفت و آمد داشتند و شاید به جهت همین تبادل افکار، همیشه یک تعادل رفتار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در زندگی دانشور دیده میشد و این تعادل، باعث شد که بتواند با گرایشهای گوناگون ادبی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی تبادل فکری داشته باشد.
از دانشور علاوه بر سووشون، سهگانه سرگردانی هم منتشر شده که البته سرنوشت آخرین بخش از این مجموعه در سالهای اخیر به یکی از معماهای ادبیات ما بدل شده است. کتاب نخست با نام «جزیره سرگردانی» در سال ۱۳۷۲ و «ساربانْ سرگردان» در ۱۳۸۰ منتشر شد، ولی سرنوشت بخش پایانی این مجموعه که بنا به گفته خود دانشور، پایان مأموریت ادبی او در این جهان است، هیچ گاه روشن نشد.
سال گذشته بود که سرانجام پس از سالها انتظار، خبر گم شدن متن کتاب کوه سرگردان در رسانهها بازتاب پیدا کرد و خود دانشور که از سال 86 پس از اینکه به کما رفت، با بیماری سختی دست و پنجه نرم میکرد، نتوانست کمکی به پیدا شدن متن این رمان کند و مرگ مدیر انتشارات خوارزمی ـ که انتشار کتابهای دانشور را بر عهده دارد ـ هم مزید برعلت شد.
و کار تا جایی پیش رفت که بسیاری مدعی شدند، دانشور اصلا این رمان را ننوشته است و حتی خواهر او هم این ادعا را به نوعی تأیید کرد که احتمال دارد دانشور این رمان را اصلا ننوشته باشد، چرا که اگر نوشته بود، میبایست پیدا میشد.
با این حال، امید میرود در سالهای آینده و در لابلای کاغذهای خاک خورده خانه سیمین یا بایگانی انتشارات خوارزمی و یا شاید اصلا وزارت ارشاد، متن آخرین رمان دانشور پیدا شود تا پس از خبر غمانگیز فوت او، خبری شادی بحش را برای هواداران ادبیات ایران زمین پدید بیاورد.
دانشور اواخر تیر 86 مشکل تنفسی پیدا میکند و چند روزی به کما میرود. از آن پس دیگر حال او بهبود نیافت و بیشتر در بستر و تحت درمان بود.