آب را گرداگرد باغ میگردانند و با استفاده از دو ردیف حوضچه که معمولا به فواره آراسته شدهاند، آن را به چهار بخش تقسیم می کنند؛ به این صورت که ردیفها همدیگر را به شکل علامت (+) قطع میکنند و در مرکز این علامت، عمارت زیبایی قرار میگیرد که خوش آب و هواترین نقطه باغ است و اصطلاحا کوشک نام دارد؛ این فرمول سادهِ ساخت چهارباغ را به یاد داشته باشید.
به گزارش «تابناک»، تیر ماه سال گذشته بود که در سی و پنجمین نشست کمیته میراث جهانی یونسکو در پاریس، 9 باغ ایرانی هم برای ورود به جمع میراث جهانیان تأییدیه گرفتند تا جمع میراث باستانیِ ثبت شده کشورمان در جهان، با این بهشتهای زمینی تکمیلتر شود؛ پیش تر در گزارشی به معرفی برخی از آنها پرداختیم و اکنون قصد داریم تا گلگشتی در دیگر باغهای شاهکار کشورمان داشته باشیم تا زمانی که فرصت دیدارشان دست داد، به کشف و شهود خودمان برسیم؛
5-فین: معروف و مهجور
برای دیدن باغی که به سروها و چنارهایش شهره است، باید سری به کاشان بزنیم؛ شهری مملو از خانه های تاریخی زیبا که البته از آب و هوای خشک و نیمه کویری برخوردار بوده اما بیشترین شهرتش را به واسطه گل و گلاب هایش بدست آورده است.
ادامه مسیر تا پشت برج و باروهای فین شاید موجب تغییر عقیده مان شود اما با ورود به فین، بی شک مطمئن خواهیم شد که هنر چهارباغ سازی ایرانیان بی همتاست؛ باغی با جوی های فیروزه ای و فواره های منظم که کوشک زیبایش نه کاخ است و نه یک بنای معمولی. اینجا هم مانند شازده کرمان صحبت از فواره هایی است که بر اساس قوانین ساده فیزیکی می جوشند؛ با این تفاوت که تعدادشان بیشتر است و ارتفاع پرتاب آبشان کمتر.
بر سر تاریخ ساخت فین حرف و حدیث بسیار است اما یکی از دلایل شهرت یافتن آن، رگ زدن امیر کبیر در یکی از عمارت های جانبی آن است که البته جزو اضافات باغ بوده و در بر هم زدن تقارن تاریخی چهارباغ نقش داشته است؛ همان عمارت هایی که گاه برای دیدارشان مجبور به خرید بلیت نیز می شویم اما به هیچ وجه حال و روز خوشی ندارند؛ رد آب گرفتگی و دیوار نوشته های متعدد و ... .
6-پهلوان پور: باغ تشنه مسیرمان را به سمت استان یزد، شهرستان مهریز تغییر میدهیم تا به بازدید باغی برویم که نه به چشمه جوشان مجهز است و نه رودخانهای در کنار آن در جریان است؛ چهارباغی که بخش بزرگ سهمش از مایع زندگی، شانزده سهم حقابه از قنات «حسن آباد» است که هر دوازده روز یک بار به آن متعلق میگیرد و البته سهمی از چند قنات دیگر هم به آن افزوده میشود و طبیعی است که هنوز تشنه باشد؛ دانستن این نکته تأثیر بسیاری بر قضاوتمان از سرسبزی باغ خواهد داشت.
موضوع آبهای نامرئی رسیده به گیاهان، تنها تفاوت این چهارباغ و دیگر باغهای بنام ایرانی نیست، بلکه در پهلوانپور با ساختاری روبهرو هستیم که بیشباهت با خانههای تاریخی نیست؛ برج و باروی خشتی و مفصل، کوشک مرکزی، زمستان خانه، مطبخ و حمام، اصطبل، بنای سرایداری و حیاطهایی شبیه اندرونی، سبب شده تا این باغ را نمونه شاخص تغییرات سبک باغسازی کهن ایرانی به سمت و سوی باغسازی رایج امروزی بدانند.
پهلوان پور به اندازهای هنرمندانه بنا شده که به رغم تشنگی همیشگی، بتواند چشم کارشناسان میراث جهانی را به خود جلب کند و البته این موضوع هم نتوانسته اندکی از تشنگی آن کم کند؛ حتی به این اندازه که گل و گیاهان پیرامون آن از خشک شدن برهند!
7- دولت آباد: باغی که زمانی سبز بود! با ادامه سفر در یزد به باغ دیگری میرسیم که بیشترین شهرتش را از بادگیر رعنای ۳۳ متریاش به دست آورده، وگرنه این روزها آنچنان سرسبزی ندارد؛ باغی بسیار شبیه به فین کاشان که البته به زیبایی آن نیست و به نظر راز اینجا ماندگی در کمبود آب باشد؛ جایی که سرو و کاجهای مسن باغ، هنوز هم نتوانستهاند با بادگیر معروف برابری کنند.
این در حالی است که عمارت چند وجهی دولت آباد، مجهز به ارسیهای غول پیکری است که به ندرت در جای دیگری تکرار شدهاند و همینها هستند که به کمک بادگیر آمده و مانع از نفوذ اشعههای گرم خورشید به داخل عمارت شده و فضایی مطبوع پدید میآورند؛ فضای آمیخته با رنگهای گوناگون که طیف رنگین کمانیشان را از شیشههای رنگی به کار رفته در ارسیها میگیرند.
باغ دولت آباد به جز درختان سایه سار، با درختان میوه آراسته شده و گل محمدی و سرخ در گوشه گوشهاش به چشم میخورد و از این نظر، بسیار شبیه باغ پهلوانپور است؛ هر چند شاید «تشنگی» بلایی باشد که دامن هر دو را گرفته و برای سالیان دراز است که آزارشان میدهد. روشنایی باغ در شب توسط لامپهایی که در درون فانوس گذاشته شده و به فواصل معین در اطراف قرار گرفتهاند، تأمین میشود که منظره زیبایی را نیز پدید میآورد
8- اکبریه: جوان و سیاسی! برای دیدن جوانترین باغ ایرانی که به ثبت جهانی رسیده، میبایست راهی خراسان جنوبی و شهر نیمه بیابانی بیرجند شویم. جایی که در قلب آن باغی قرار گرفته تا چند دهه پیش محل مهمانان سیاسی مختلفی بود که از دور و نزدیک برای دیدن نخست وزیر وقت، اسدالله علم میآمدند.
در ساختار اکبریه از درختان بلند گرفته تا عمارت کلاه فرنگی که البته طرح روسی-ایرانی دارد به چشم می خورد و بر این اساس اصلا عجیب نیست که ارسی های به کار رفته در آن به غایت زیبا باشند و تزئینات به آینه کاری، کاشی کاری، مشبک، منبت و ... هم برسد؛ عمارت هایی که امروزه یا دانشگاه و موزه شده اند و یا چایخانه و بخش اداری و صد البته فعلا طرحی برای تبدیل آن به یک چهارباغ صرف در دست نیست!
از ویژگیهای دیگر اکبریه میتوان به درختان توت و انار و گلهای زیبای تاج خروس اشاره کرد که در کنار استخر جبهه جنوبی باغ، نمایی زیبا در مقابل دیدگان بازدیدکنندگان میسازند.
9-عباس آباد: باغ استثناها وقتی که بدانیم برای دیدن یک چهارباغ جهانی باید به بهشهر، وقع در سرزمینهای پر آب شمال کشورمان برویم، ممکن است هیچ توضیح خاصی به ذهنمان نرسد، چراکه شاید توقع نداشته باشیم چهارباغ را در جایی غیر از کویر ببینیم و عباس آباد از این روی، یک استثنا به شمار می رود.
این باغ، تنها چهار باغ ثبت جهانی شده کشورمان به شمار میآید که در منطقه پر آب شمال رشته کوه البرز واقع شده و در نوع خود بینظیر است؛ اما موارد دیگری هم هست که عباس آباد را در زمره استثناها قرار میدهد؛ مجموعه سر سبزی که شامل یک سد (مخزن و دریاچه سد)، گلباغ، کاخ، حمام، آسیاب آبی و دو برج آجری میشود و عجیبترین بخش آن درست در مرکز دریاچه قرار گرفته است؛ عمارتی با ارتفاع بالغ بر ۱۸ متر که در زمان آبگیری دریاچه به زیر آب میرود و فقط سقف آن همراه با درختچههایی نمایان است.
بحث بر سر چرایی بنای این عمارت چهار طاقی بسیار است؛ اما بیگمان، وجود این بنای آجری که در زمان آبگیری سد (که آن هم از ساروج و سنگ ساخته شده و در نوع خوی بیهمتاست) به زیر آب رفته و تنها سطح فوقانی آن بسان جزیرهای بیرون از آب قرار میگیرد، به تنهایی برای شگفتزده کردن هر ناظری کافی است.
اکنون کافی است به این مجموعه شاهکار، برجهای قدیمی، ایستگاه توزیع آب و آسیابها را بیفزاییم تا ترکیبی دیدنی حاصل شود که در دور و اطراف آن مسافران زیادی اتراق میکنند و البته گاه با تولید زباله و آسیبهای ریز و درشت، لقب بزرگترین آفت مجموعه را از آن خود میکند.