عليمحمد بشارتي، وزير كشور دولت دوم هاشمي، از نحوه آشنايي خود با احمدينژاد و تفاوتهاي دولت احمدينژاد با دولتهاي پيشين سخن گفته است. او دولت احمدينژاد را حاصل عملكرد دولت خاتمي ميداند، بسياري از اقدامات احمدينژاد را ميستايد و البته معتقد است كه او پس از پايان رياستجمهوري تنها به تدريس در دانشگاه نخواهد پرداخت. بخشهايي از گفتوگوي بشارتي با همشهري ماه را در زير ميخوانيد:
من الان نزديك به 70سال سن دارم. شايد اغراق نباشد اگر بگويم باسابقهترين مدير كشور هستم. من در سال 44 استخدام شدم و الان 47 سال است كه خدمت ميكنم. انسان مسووليتي را ميپذيرد كه دو عنوان در آن وجود داشته باشد: اول اينكه اختيار داشته باشد. در دوره ما با وجود مقام و مسووليتي كه شخص آقاي هاشمي داشتند ولي ما در جايگاه خودمان استقلال راي داشتيم؛ دوم اينكه مقام و مسووليت فرد بايد با شأن و جايگاهش هماهنگ باشد، در حالي كه امروز اينگونه نيست، زيرا مسوولان اغلب فاقد اختيارات لازم هستند و همين امر موجب ضعف مديريتي ميشود اما در زمان آقاي هاشمي اصلا اينطور نبود. مقامات با ايشان رابطه نزديكي داشتند. به نظر شما شأن آقاي هاشمي بيشتر بود يا شأن رييسجمهور فعلي؟
شب جمعهيي كه فرداي آن انتخابات بود در سال 84، خانواده من رو به قبله دعا ميكردند: «خدايا اگر آقاي هاشميرفسنجاني انتخاب شد از پدر ما استفاده نكند. ما در اين چهارسال خيلي سختي كشيديم.» وزير كشور بودن يكي از سختترين كارهاست و انسان كم به زندگياش ميرسد.
قبل از انقلاب در دو سخنرانياي كه در سال 57 در دانشگاه علم و صنعت داشتم از دور با آقاي احمدينژاد آشنا شدم. ايشان در جو ضد اسلامي دانشگاه جزو مذهبيها بود. ما مذهبيها هم دنبال مذهبيها بوديم. آقاي احمدينژاد سابقه سياسي ندارد و جزو مبارزان اخص نبود اما جزو مخالفان رژيم شاهنشاهي بود. او مذهبي متعصبي بود و در انجمن اسلامي دانشگاه علم و صنعت هم فعاليت ميكرد. اين دانشگاه «قبل از انقلاب» معروفتر از «بعد از انقلاب» بود.
اينكه جريان انجمن اسلامي علم و صنعت يك جريان خاص است و از دل انجمن اسلامي اين دولت به وجود ميآيد، يك ادعاست.
اوايل انقلاب قحطالرجال نبود اما «جهلالرجال» بود، يعني نيرو در مملكت بود اما افراد شناخته شده كم بودند. به همين دليل خيليها پست و مقام و مسووليت گرفتند. آقاي احمدينژاد هم بعد از انقلاب چند مسووليت گرفت و بعد به توصيه آقاي تابش، معاون سياسي وزير كشور كه همدوره ايشان بود، احمدينژاد به سمت استانداري منصوب شد اين يك رسم است كه استاندارها به توصيه معاون سياسي منصوب ميشوند. من وقتي با احمدينژاد صحبت كردم ديدم آن چيزي كه ميخواستم در ايشان وجود دارد. يك استان جديد درست شده بود و او هم شناخت داشت. ما ايشان را استاندار كرديم و اتفاقا در اين مسووليت خوب درخشيد و يك سال هم استاندار نمونه شد. اين شعار نيست.
افراد در پستهاي مختلف و مقاطع مختلف زماني شناخته ميشوند. آقاي احمدينژاد به عنوان يك شخصيت سياسي جنبههاي مثبت و منفي مختلفي دارد. ايشان سه كار مثبت انجام داده است كه هر رييسجمهوري بعد از ايشان بيايد بايد اين كارها را انجام بدهد؛ اول سفرهاي استاني است كه قبل از ايشان سابقه نداشت و با اين سفرهاي استاني ايشان ويروس عمران را در همه كشور پراكنده است؛ دوم، ارتباط طولاني و پيوسته با مردم و سومين كار، تحرك زياد است كه يا به دليل جواني است يا به دليل علاقهمندي، خيلي رفتوآمد ميكند و اين را نميتوانيد با هر مذهب و خاستگاه سياسي ناديده بگيريد.
اما ايشان اگر چند كار را انجام نميداد به عنوان يك مسوول سياسي نامش را ماندگار ميكرد؛ نخستين كار اشتباه ايشان اين بود كه در شكستن هنجارها تند پيش رفت. وقتي بحث مناظرههاي تلويزيوني بود ايشان خيلي تند رفت و اين با هنجارهاي اسلامي همخواني ندارد. مردم عادت كردهاند حتي با دشمنانشان هم نميتوانند گستاخي و تندي كنند. اين كار فرد را از عدالت خارج ميكند. عليه ديگران حرف زدن به اين سادگي نميتواند اتفاق بيفتد. به ويژه اگر متهم نتواند از خودش دفاع كند. دوم اتهام زدن به مقامات و مسوولان قبلي است. او گفت: آنها خوردند، بردند و... بعضي از مردم، مردمي را كه با عشق و علاقه در مملكت خدمت ميكردند و مسوولان و مقامات را احترام ميكردند، باورشان شد نكند خبري است و ما نميدانيم؟! به راستي كه اين يك فاجعه بود. با حرفهاي آقاي احمدينژاد بسياري از مسوولان از ديد مردم زير سوال رفتند و اين غيرقابل جبران است. با چه تمهيد و استدلالي ميشود به مردم گفت درآمد ما چقدر است؟ برخي خيال ميكنند در خانه ما چاه نفت درآمده است يا آب و برق مجاني استفاده ميكنيم. هيچيك از فرزندان من در استخدام دولتي نيستند. هيچكس حتي يك ريال در اين 33 ساله به ما وام نداده است يا يك متر زمين هديه نكرده يا يك اتومبيل هم نگرفتهايم. سومين ايراد احمدينژاد اين است كه بسياري از مقاماتي كه با آنها كار ميكند زير سوال هستند. در دولت آقاي هاشمي فقط يك نفر بود كه دادگاهي شد اما من نميدانم در اين يك سال باقيمانده از دولت ايشان، چند نفر بهدليل سوءاستفاده كلان يا سوءاستفاده بيمه زير سوال ميروند؟ اما شواهد نشان ميدهد كه اگر بخشي از اين اتهامات درست باشد خواهيم ديد چه خواهد شد. خدا كند هيچ مسوولي به دليل اينگونه امور زير سوال نرود.
شما هر انتقادي از دولت احمدينژاد داريد، داشته باشيد اما بايد بدانيد دولت آقاي احمدينژاد حاصل و محصول عملكرد دولت قبلي است. بسياري از همكاران دولت قبلي آنقدر بد عمل كردند كه مردم به عنوان اعتراض به آن عملكردها و بعضي از مسوولان به احمدينژاد راي دادند.
البته نميخواهم خدمات آقاي خاتمي را در آن دوره هشت ساله ناديده بگيرم اما به طور دقيق خيلي از همكاران وي صلاحيت لازم را نداشتند.
در دوره آينده رييسجمهوري انتخاب ميشود كه اشكالات كمتري دارد، مردم اينبار «هندوانه در بسته» را انتخاب نميكنند. او بايد كارنامه قابل قبولي داشته باشد كه مردم او را بشناسند و امتحانش را پس داده باشد. پيروي از مقام معظم رهبري بسيار مهم است.
من فرد اصولگرايي هستم و همه اين را ميدانند. همه ميگفتند دوم خرداد ميخواهد تقلب شود. كار به جايي رسيد كه آقاي هاشمي در خطبههاي نمازجمعه هم اين موضوع را مطرح كرد. همه ميگفتند آقاي ناطق نوري راي ميآورد. گلآقا هم براي ما نوشت: «بنويسيد خاتمي بخوانيد ناطق»، اما من همان موقع در سمينار استانداران و در محضر مقام معظم رهبري گفتم آخرت خود را به دنياي هيچكس نميفروشم و هر كس از صندوق بيرون بيايد من اسمش را اعلام ميكنم. مقام معظم رهبري هم فرمودند از شما همين انتظار را داريم. آقاي خاتمي راي آورد و من به آقاي ناطق نوري گفتم: يك اعلاميه بنويس و پيروزي آقاي خاتمي را تبريك بگو. ما اصولگرا بوديم اما دموكرات. آقايان در انتخابات اخير راي نياوردند و چه مسخرهبازي در كشور راه انداختند!
گفتن آينده آقاي احمدينژاد آسان نيست. به ويژه كه عملكرد ايشان در اين اواخر تشنج ايجاد كرده است. ما بايد ببينيم اين يك ساله چطور ميگذرد. در اين يك سال ميتوان جبران كرد. اگر خطايي هم بوده شايد مردم ببخشند. من بعيد ميدانم ايشان براي تدريس به دانشگاه برگردد. معمولا مقام معظم رهبري به رييسجمهورها حكم عضويت در مجمع را ميدهند. روحيهيي كه ما در مقام معظم رهبري سراغ داريم بر اساس رحمت و رافت است. قانون حاكم بر كشور هم عدالتمحور است. اما اين يك ساله خيلي مهم است.