این
روزها سخن از حمله احتمالی به تأسیسات هستهای ایران، یکی از مهمترین
سرفصلهای مطالب مطبوعات رژیم صهیونیستی را به خود اختصاص داده و مقامات
این رژیم نیز همواره، تهدیداتی را در این زمینه مطرح میکنند. با این حال،
روزنامه «گاردین» بر این باور است، چنین کاری، پشیمانی جدی برای اسرائیل و
آمریکا به دنبال خواهد داشت.
به گزارش «تابناک»، روزنامه انگلیسی گاردین در تحلیلی درباره تهدیدات رژیم
صهیونیستی علیه ایران، به اظهارات نتانیاهو در یکی از نشستهای محرمانه
اخیر در کابینه این رژیم پرداخته است.
نتانیاهو در این نشست، ضمن
خشمگین شدن از سخنان وزرای مخالف حمله به ایران، گفته: «من مسئولیت این کار
را قبول میکنم و اگر بعداً کمیسیون تحقیقی تشکیل شود، از من بازجویی
خواهد کرد».
گاردین مینویسد: اظهارات نتانیاهو بیانگر رسالت
موعودگرایانهای است که وی در راستای متوقف کردن برنامه هستهای ایران برای
خود قائل است؛ حتی اگر این کار به قیمت حملات موشکی ایران، حماس و
حزبالله و انتقامگیری سرسختانه از این رژیم تمام شود.
افزون بر
این، بخشی از تهدیدات اخیر به این سبب مطرح میشود که به باور نتانیاهو،
حمله به تأسیسات هستهای ایران پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری
آمریکا، ایالات متحده را وادار خواهد کرد تا به سود این رژیم وارد جنگ با
ایران شود.
گاردین در ادامه اشاره میکند که دیدگاههای نتانیاهو
تداعی کننده سیاستی در رژیم اسرائیل است که با عنوان «دکترین بگین» از آن
یاد میشود. این دکترین که با نام «مناخم بگین»، نخست وزیر رژیم صهیونیستی
در سالهای ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۳ گره خورده، مبنی بر این است که هیچ کشوری در
خاورمیانه نباید سلاح هستهای به دست بیاورد و انحصار این امر باید در
اختیار رژیم اسرائیل باشد.
دکترین
بگین دو بار به طور موفقیت آمیز به اجرا درآمد: یک بار توسط خود وی در
ژوئن ۱۹۸۱، یعنی هنگامی که نیروی هوایی اسرائیل، رآکتور هستهای عراق را
بمباران کردند و بار دیگر در سپتامبر ۲۰۰۷ که «ایهود اولمرت»، نخست وزیر
وقت این رژیم دستور حمله به رآکتور هستهای سوریه را صادر کرد.
با
این حال، تحلیلگر گاردین اشاره میکند که آنچه مقامات اسرائیلی باید به آن
توجه داشته باشند، این است که وضعیت کنونی با اوضاع سالهای ۱۹۸۱ و ۲۰۰۷
متفاوت است. ایران، عراق و سوریه نیست و ایرانیان درسهای مهمی از آن دو
واقعه آموختهاند.
بر این اساس، ایران تأسیسات هستهای خود را به
زیر زمین منتقل و به این ترتیب، دسترسی به آنها را دشوار کرده است. موفقیت
در حمله به این تأسیسات تضمینی ندارد. به جای یک حمله سریع و ضربتی،
اسرائیل به احتمال زیاد خود را درگیر یک جنگ طولانی و فرسایشی با ایران و
مسلمانان شیعه در سراسر جهان خواهد یافت.
افزون بر این، اسرائیل
باید توجه داشته باشد که غرور ملی و دفاع از انقلاب اسلامی موجب شد در دهه
۱۹۸۰ میلادی، میلیونها نفر از ایرانیان حاضر باشند، جان خود را در جنگ با
عراق به خطر بیندازند.
علاوه بر همه اینها، مقامات اسرائیلی باید
در دیدگاه خود نسبت به این امر که حمله به ایران میتواند آمریکا را نیز
وادار به جنگ کند، تجدید نظر کنند. وابستگی نظامی و اطلاعاتی اسرائیل به
آمریکا، ضعف بزرگی برای این رژیم از منظر استراتژیک است.
به این
ترتیب، گاردین نتیجه میگیرد که بهتر است رژیم اسرائیل به جای درگیر کردن
خود در یک منازعه خونین، از این اقدام صرف نظر کرده و اجازه دهد جامعه
جهانی به تلاشهای خود از راههای دیگر در رابطه با برنامه هستهای ایران
ادامه دهد.