شرايط امروز دنيا با زمان شكلگيري جنبش عدمتعهد به رهبري كشورهايي چون مصر، يوگسلاوي سابق، غنا و اندونزي تفاوتهاي زيادي پيدا كرده است.
در ابتداي دهه 1960 ميلادي، نظام جهاني دوقطبي بود و كشورها عمدتا يا در اردوي چپ و عضو پيمان ورشو به رهبري اتحاد جماهير شوروي بودند يا در اردوي راست و عضو پيمان ناتو به رهبري آمريكا. از سال 1955 به اين سو به تدريج كشورهاي جديد آسيايي و آفريقايي از استعمار كشورهاي غربي يا از كشورهايي كه سابقا بخشي از آنها بودند، استقلال پيدا كردند.
امروزه يقينا دنيا نظام دوقطبي ندارد. تصويري كه آمريكا و ديگر كشورهاي غربي عضو ناتو از دنيا به دست ميدهند، اين است كه يك نظام سلسلهمراتبي بر جهان حاكم است كه در راس آن آمريكا قرار دارد و بعد كشورهاي مختلفي مثل ژاپن، انگلستان، فرانسه و آلمان حضور دارند. در اين ميان، هيچ نامي از كشورهاي جهان سوم و غيرمتعهد شنيده نميشود؛ کشورهایی مانند كشورهاي آفريقایی، آسيایی و آمريكاي لاتين كه در حال توسعه يا به تعبيري جديدتر در حال افزايش مصرف خود هستند.
يك برداشت ديگر از نظام جهاني اين است كه جهان ميتواند چندقطبي باشد. قطبهايي كه در اين برداشت متصور هستند، به عنوان مثال عبارتند از: آمريكا، اتحاديه اروپا، چين، گروه BRIC (برزيل، روسيه، هند و چين) و جنبش غيرمتعهدها. به نظر ميرسد كه تفسير پذيرفتهشده از نظام بينالمللي نزد مقامات نظام جمهوري اسلامي ايران، اين تصوير دوم است. اگرچه ممكن است قدرت جنبش عدم تعهد چندان زياد نباشد، اما به هر حال وزنهاي در سطح دنيا است كه در مجموع 137 كشور (120 كشور عضو و 17 كشور ناظر) در آن حضور دارند. اندازه، جمعيت، حجم مبادلات اقتصادي و وسعت سرزميني اعضاي اين جنبش، رويهمرفته آن را به لحاظ كمي به بزرگترين قطب دنيا تبديل ميكند؛ اما به لحاظ كيفي اينچنين نيست و كشورهاي مختلفي در آن حضور دارند كه برخي پيشرفتهتر هستند و برخي كمتر توسعهيافتهاند.
افزون بر اينها، به نظر ميرسد كه جنبش عدم تعهد و گروه موسوم به 77 (يك سازمان اقتصادي-بازرگاني-تجاري با 131 عضو كه اعضاي آن با جنبش عدم تعهد همپوشاني زيادي دارند) ميتوانند در كنار هم تعاملات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بزرگي با يكديگر داشته باشند و در آينده نقش مهمتري را در نظام بينالمللي بازي كنند.
ايران و ميزباني جنبش عدم تعهديكي از ويژگيهاي جنبش عدم تعهد اين است كه دبيرخانه ايستا و ثابتي ندارد و از اين رو ميزبان دورهاي آن نقش عمدهاي در تهيه اسناد و صورت جلسات و انتشار آنها پیدا میکند. ميزباني ايران در اين جنبش، فرصت بسيار خوبي براي ما فراهم كرده است كه بايد براي موارد زير به بهترين شكل از آن استفاده كنيم:
1. ايجاد همگرايي بين كشورهاي عضو: متاسفانه در سالهاي اخير كشورهاي ميزبان اين جنبش به دليل تحولات بينالمللي و داخلي نتوانستهاند به صورت شايسته همچون بنيانگذاران جنبش عدم تعهد به آن خدمت كنند. اكنون كه ميزباني اين جنبش بر عهده كشور ما قرار گرفته است و دبيرخانه جنبش تا سه سال در ايران خواهد بود، فرصت مناسبي است كه در راستاي همگرايي ميان كشورهاي عضو تلاش كنيم. نكته مهمي كه بايد بسيار به آن توجه كنيم، اين است كه بايد كارشناسان زبده و آگاه در اين حوزه فعاليت كنند و به نظر ميرسد كه كارشناسان اين حوزه عمدتا در وزارت امور خارجه حضور داشته باشند. اشتباه بزرگي خواهد بود كه محوريت كار در ميزباني جنبش عدم تعهد برعهده وزارت خارجه نباشد.
همچنین ایران میتواند در حوزه مسائل سياسي ايران نقش پيشتازي داشته باشد. به نظر ميرسد كه پيشنهاد تشكيل كميتهاي متشكل از چند عضو به نيابت از سازمان كنفرانس اسلامي و جنبش عدم تعهد براي رسيدگي به مسائل سوريه ميتواند ابتكار جالبي باشد كه از سوي ايران در اين اجلاس مطرح شود.
2. پيشبرد منافع ملي ايران: بخش بزرگي از تجارت خارجي ايران با اعضاي جنبش عدم تعهد انجام ميشود. از فرصت ميزباني اين جنبش ميتوانيم هم به صورت سلبي و هم به صورت ايجابي استفاده كنيم و منافع خود را پيش بريم؛ به اين معنا كه هم مشتريان جديدي براي توليدات خود اعم از نفت و گاز و توليدات غيرنفتي همچون محصولات صنعتي و كشاورزي و صنايع دستي پيدا كنيم و هم با مذاكره با اعضاي جنبش، مانع از فعاليت مستقيم وزارت خزانهداري آمريكا شويم و تحريمها را كمرنگتر كنيم. به ويژه اگر بتوانيم در حوزه نقل و انتقالات مالي بهصورت دوجانبه با كشورها به توافق برسيم، در عين حال كه اين امر مغايرتي با تحريمهاي شوراي امنيت سازمان ملل متحد ندارد، ميتوانيم منافع خود را تامين كنيم.
*استاد میهمان در امآیتی و دانشیار سیاستگذاری انرژی در دانشگاه صنعتی شریف