شش سال از خرید اجباری بخاریهای استاندارد کاربراتوری توسط آموزش و پرورش بعد از حادثه آتشسوزی روستای "درودزن" میگذرد و حال یکی از همان بخاریهای «استاندارد» آتش خود را به جان 37 تن از دانشآموزان روستایی پیرانشهر انداخت و آنها را راهی بیمارستان کرد.
به گزارش ایسنا، از حادثه تلخ سوختگی هشت کودک هشت ساله در دبستان درودزن تا غم سوختگی 33 دختر 10 ساله مدرسه روستایی شینآبادی دقیقا شش سال میگذرد، سالهایی که تعداد سوختگانش را درست چهار برابر افزایش داده است.
گله داریم از آموزش و پرورش، گله داریم از خبرهایی که با غرور اعلام میشود در این حادثه کسی فوت نکرده! اما آیا چنین خبرهایی میتواند مرهمی باشد بر دل پدران و مادرانی که اکنون فرزندانشان با سوختگی 40 و 50 درصدی بروی تخت بیمارستان ناله میکنند؟
گله داریم از آموزش و پرورشی که علیرغم اینکه گاز به برخی روستاها و اتفاقا همین روستای شینآباد رسیده هنوز از بخاری کاربراتوری استفاده میشود! آیا مسوولی از خودش چرایی این امر را پرسیده؟
شاید گذشت زمان مسایل را از حافظه کوتاه مدت برخیها پاک کند اما بد نیست نیم نگاهی به حوادث این چنینی در مدارس داشته باشیم؛ از گاز گرفتگی 10 روز پیش 17 دانشآموز شهرستان خوی گرفته تا آتش سوزی سال 85 مدرسهای در شهرستان سروستان فارس؛ از سوختن 13 دانشآموز روستای سفیدان در سال 83 تا آتش سوزی در ...
همچنان که شاهد تبلیغات مسوولان آموزش و پرورش در زمینه خرید و تجهیز مدارس با فلان میزان اعتبار و دسترسی تمامی مدارس به سیستم گرمایشی استاندارد هستیم، علیرضا علی احمدی - وزیر آموزش و پرورش اسبق در زمان مسوولیتش از انتخاب اینگونه بخاریها از سوی سازمان بهینهسازی مصرف و سوخت و انرژی بدلیل آنکه مناسب نبوده و گرمایش لازم را ندارند، انتقاد کرده بود.
براساس آنچه مسئولان آموزش و پرورش اعلام کردهاند، این وزارتخانه برای بازبینی سیستمهای گرمایشی مدارس، بخشنامه و دستورالعملی ابلاغ کرده است، اما آیا ابلاغ بخشنامه و دستورالعمل میتواند برای جلوگیری از وقوع اینگونه حوادث کافی باشد؟ در حالی که هنوز هم روستاهایی در کشور وجود دارند که کلاسهای مدارس آن با بخاری چکهای و علاءالدین گرم میشود و بازرسی هم راهش به آن سو نمیافتد؟
واقعاً باید چه برنامهای برای حل معضل سیستمهای گرمایشی غیراستاندارد مدارس یا عدم بازبینی به موقع آنها پیشبینی کرد؟
بی گمان وزیر آموزش و پرورش به عنوان مسئول اول دستگاه طویل و عریض آموزش و پرورش باید جوابگوی علل وقوع این حوادث باشد ، هرچند که اصولا این فرهنگ در سیستم اداری ما جا نیفتاده که مسئولان ارشد یک دستگاه در مقابل اتفاقاتی که در زیرمجموعه آنها رخ میدهد از افکارعمومی عذرخواهی کنند تا شاید مرهمی باشد بر زخم به چرک نشسته اولیای دانشآموزان درودزنی، سفیدانی، پیرانشهری و ....
و در نهایت تنها یک سوال باقی میماند و آن اینکه آیا این حادثه هم تنها با پرداخت «دیه کامل یک مرد» همچون دانشآموزان درودزنی به پایان میرسد؟